‌دیپلماسی با اروپا که دست شما بود، چه آورده‌ای داشت؟

در حالی که بخشی از اصلاح‌طلبان تلاش می‌کنند قاسم سلیمانی را پس از شهادت، به نفع جناح خود مصادره کنند، بخشی دیگر همچنان انتقادات خود نسبت به عملکرد او در منطقه را گرچه در لفافه، مطرح می‌کنند.
روزنامه شرق در مطلبی به نقل از محسن امین‌زاده، از مدیران وزارت خارجه در دولت اصلاحات، آورده: «اگر دولت و وزارت خارجه سیاست خارجی منطقه‌ای را در اختیار داشت و مدیریت می‌کرد، امکان داشت که دیپلماسی مانع خروج ترامپ از برجام شود...، اما سیاست خارجی منطقه‌ای... به کلی از وزارت خارجه خارج شده بود. یعنی امور مربوط به منطقه از جمله مبارزه با داعش مدیریت دیپلماتیک نمی‌شد».
او ادامه داده: «ایران در حالی با تروریسم بین‌المللی داعش مبارزه کرد و پیروز شد که این اقدام با مدیریت دیپلماسی به یک فرصت بین‌المللی برای ایران بدل نشد. در حالی که عملاً سپاه با مبارزه با داعش به امنیت امریکا و اروپا و جامعه بین‌المللی هم کمک می‌کرد. این اشتباه بزرگ باعث شد که تقریباً هم‌زمان با شکست کامل داعش، با هدایت اسرائیل و عربستان سعودی، جامعه بین‌المللی به جای قدردانی از ایران خواهان خروج ایران از منطقه شود.»
آنچه امین‌زاده توصیف می‌کند، به دلیل گرفتن فرصت دیپلماسی از وزارت خارجه نیست بلکه به دلیل خالی کردن میدان دیپلماسی منطقه‌ای توسط وزارت خارجه است. وزارت خارجه در این سال‌ها درگیر برجام بود و از دیپلماسی در منطقه غفلت کرد؛ از همین رو ایران نتوانست ثمره حضور منطقه‌ای خود را آنچنان که باید و شاید ببیند.


امین‌زاده گفته: «دیپلماسی منطقه‌ای ایران باید تقویت شود و به وزارت خارجه برگردد و فعالیت نهاد‌های مختلف به‌ویژه نظامیان فعال در منطقه کاملاً در چارچوب مدیریت کلان وزارت خارجه قرار گیرد... دیپلماسی یک ضرورت قطعی برای حتی فعالیت‌های نظامی در خارج از مرزهاست».
او می‌خواهد تقصیر را متوجه نظامیان بداند، اما از قضا گروهی که در جنگ‌های منطقه به وظیفه خود به درستی عمل کردند، نظامیان بودند؛ بخش دیپلماتیک را باید دولت پیش می‌برد که عملاً از برقراری تعامل اقتصادی هم با دوستان منطقه‌ای عاجز ماند و فرصت‌ها را هدر داد.
از سویی امین‌زاده در حالی نظامیان را تلویحاً به دلیل عملکردی خارج از چارچوب وزارت خارجه، تخطئه کرده که خود ظریف گفته که سردار سلیمانی امور منطقه‌ای را با من هماهنگ می‌کرد.
نکاتی هم وجود دارد که ثابت می‌کند از قضا سپاه توانسته بود دیپلماسی پر سودی را در غیاب وزارت خارجه و سرگرمی آن با برجام و غرب، میان ایران و عراق برقرار کند.
سید حمید حسینی، عضو هیئت مدیره اتاق بازرگانی ایران و عراق می‌گوید: «نقش سردار سلیمانی در زمینه بسترسازی و توسعه روابط اقتصادی ایران و عراق بسیار بی بدیل بوده است... ایران و عراق در ۱۶ نقطه تماس مرزی دارند و این مرز‌ها از بالاترین نقطه سردشت با مرز مشترک، گمرک و بازارچه مرزی آغاز می‌شود و تا پایین‌ترین نقاط مرزی یعنی شلمچه ادامه دارد... فراهم سازی زیرساخت‌های مرزی و گشایش نقاط مختلف مرزی بین ایران و عراق نیازمند یک فکر و نگاه بلند مدت بود که نقش اصلی در ایجاد این ارتباطات و زیرساخت‌ها را سردار شهید حاج قاسم سلیمانی داشت».
او ادامه می‌دهد: «اقدام مؤثر دیگر حاج قاسم در توسعه روابط اقتصادی ایران و عراق ایجاد ستاد توسعه روابط اقتصادی بود. پس از مدتی سوریه نیز وارد این ستاد شد و با نگاه تعاملی که حاج قاسم به موضوع تشکیل ستاد مذکور داشت ستاد توسعه اقتصادی را زیر مجموعه معاون اول رئیس جمهور قرار داد تا به این ترتیب از همه امکانات، اختیارات و ابزار‌های موجود برای توسعه روابط ایران و عراق استفاده شود.»
شاید مشکل اصلی در جنگ با داعش است و تصور می‌شود با داعش هم می‌شد مذاکره کرد که جواب را خود سردار سلیمانی داده است. حاج قاسم سلیمانی گفته بود که «اگر بعضی از کار‌ها با دیپلماسی قابل حل بود، هیچ‌کس مصلح‌تر از امیرالمومنین (ع) نبود، هیچ‌کس مصلح‌تر از امام حسین (ع) نبود، چرا امام حسین و امیرالمؤمنین در بعضی جا‌ها دست به شمشیر بردند و چرا امام حسین با خون خود و فرزندانش آمد دفاع کرد از اسلام، با خون؛ چون آن منطق، منطق دیپلماسی نبود. در مورد تروریست‌های منطقه راهی جز مقابله نیست، وقتی که منطق طرف مقابل این است که شما از نظر دینی واجب‌القتل هستید و کشتن تو به هر تعداد بهشت را بر او واجب می‌کند، آیا امکانی برای این دیپلماسی وجود دارد؟».
از سویی همان اروپا و غرب که اجازه مذاکره داده شد و جز وزارت خارجه هم کسی نقش آفرینی نکرد، کدام آورده را برای ایران داشت؟