گفتمان سیلی

استاندار دولت مهرورز و نماينده مجلسي که خود را انقلابي مي‌داند، بر گونه سرباز وظيفه‌اي که قانونگذار را به رعايت قانون دعوت کرده بود، سيلي مي‌نوازد. اين پديده را مي‌توان از نظر و منظرهاي گوناگون واکاوي کرد. اول؛ بنيانگذار فقيد جمهوري اسلامي ايران مجلس را عصاره فضائل ملت مي‌دانستند؛ مجلسي که به عنوان خانه ملت، قرار بود صداي ملت باشد و براساس اصل «ميزان راي ملت است» شکل بگيرد. قوه‌اي که قرار بود بر اساس مصالح و منافع ملت، در جمهوري اسلامي‌اي که جمهوريت آن «همچون ساير جمهوري‌ها»ست و براي جبران ضعف‌هايي که ديگر جمهوري‌ها بدان دچار شده بودند، به صفت اسلامي مزين شد، قانونگذاري کند. سوال اما اينجاست که چه روندهاي مغاير با اصولي، مسير و روند را بدينجا رسانيد که با آن مقدمات اصولي، سيلي‌زن، قانونگذار شود و براي عبور از قانون به گونه سرباز قانونمند و فرزند طبقه مستضعف سيلي بنوازد؟ پاسخ را بايد در ناروندهايي جست که به نام اصول، اصول و اساس شکل‌گيري نظام را خدشه‌دار کرده است. دوم؛ دهه هشتاد، اما در ممانعت از شکل‌گيري جامعه مدني قوي، در پيوند اقتدارگرايي و پوپوليسم و دخالت نهادهاي خارج از سياست در سياست، دولتي قانون‌گريز از دل ناسياست سر برآورد تا روند طبيعي توسعه در کشور را با ميدانداري توسعه‌ستيزان ضدمنافع و مصالح ملي را متوقف کند!! اين رخداد ناگوار به حاشيه راندن نخبگان توسعه‌گرا از عرصه مديريت و بوروکراسي کشور و برکشيدن قانون‌گريزان حاشيه‌اي راه برد و در عرصه‌هاي مختلف سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، روند رو به رشد توسعه کشور را وارد فاز بحران و انسداد کرد. سوم؛ گفتمان برآمده از آن ناسياست، از بدو تولد «گفتمان سيلي» بود؛ گفتماني که با سيلي عليه وضع موجود سر برآورده بود، استمرار خود را در سيلي زدن به مولفه‌هاي برسازنده نظم نيم‌بند، دموکراسي فزاينده و توسعه‌گرايي رو به جلو مي‌ديد. از منتهي‌اليه محافظه‌گرايي عليه بخش توسعه‌گراي وضع موجود، سامان و سازمان يافت و در هدم و حذف توسعه‌گرايي، از هيچ کوششي دريغ نورزيد. رئيس دولت برآمده از پيوند اقتدارگرايي و پوپوليسم منفي، به‌وضوح بيان مي‌کرد که از دموکراسي حالش دچار تهوع مي‌گردد. دماگوژي را به‌جاي دموکراسي به خورد ملت دادند. با صراحت تام و تمام عليه نهادهاي تمدني شوريدند. اوج مخالفت با نهادهاي توسعه‌گرا، حذف نهاد مهم سازمان مديريت و برنامه‌ريزي بود. مي‌گويند برنامه توسعه‌اي را که توسط دولت اصلاح‌طلب پيشين تدوين شده بود بايد براي بازنگري در اختيار عده‌اي قرار داد تا بازنگري کنند و هرجا نامي از توسعه در آن آمده بود حذف و به جاي آن از مفهوم اعتلا استفاده کنند. اپوزيسيون‌نمايي جعلي، تجهيز حاشيه عليه متن ساختار و در عين حال تبديل شدن به محور متن عليه پيشروي اصولي -تدريجي توسعه از درون ساختار از مهم‌ترين خصائص آن ناگفتمان جعلي بوده است. ناگفتماني که توسط و از زبان گفتمان مولد به « گفتمان انحرافي» مشهور شد و آن خصلت‌هاي جعلي در آن چنان تقويت شد که گفتمان مولد تاب و توان حمل آن بر دوش خود را نيافت. اصولگرايي را به تناقضي بنيادين رهنمون ساخت. هر چند راس و عمود خيمه گفتمان انحرافي از گفتمان مولد خود (اصولگرايي) به ظاهر فاصله گرفته است، اما همچنان و در سطوح مختلف و در برهه‌هاي خاص مي‌توان زبان و کردارهاي آن را در ساختار سياسي به مشاهده نشست. سيلي راه‌يافته مجلس به سرباز قانون را بايد يکي از آن نشانه‌ها تعبير و تعريف کرد. اين نشانه‌ها تا اين ناگفتمان در عرصه سياسي حاضر است، تا از ناسياست به سياست عبور نشود، در قاب و قالب‌هاي جديد ظهور و بروز خواهد کرد. هنر جريان عادي‌ساز و دلسوزان نظم، امنيت و توسعه کشور در آستانه‌اي که حاضر يراقان استثناءطلب اسب خود را براي تصاحب يکپارچه قدرت زين کرده‌اند، آن است که تا بار ديگر و با التفات به مطالبات جامعه جنبشي، با محوريت منطق منافع و مصالح ملي از ممکنات و ناممکنات، سياست بسازند تا از پيشروي ناسياست و ميدان‌داري اهالي گفتمان سيلي جلوگيري کنند.