علت بازتاب گسترده یک سیلی زدن؟

دعوا و گاهي زد و خورد در خيابان به خودي‌خود از اهميت چنداني برخوردار نيست، روزانه هزاران نفر در کوچه و بازار به روا يا ناروا مي‌زنند يا مي‌خورند، اما سيلي زدن يک نماينده مجلس به صورت يک سرباز در حال انجام وظيفه يک دعواي معمولي و کوچه‌بازاري نيست. نماينده‌اي که به اصطلاح بايد عصاره فضائل ملت و معلم و مروج اخلاق باشد تحت هيچ شرايطي حق ندارد با يک جوان که در لباس خدمت است اينگونه برخورد کند، انسان‌ها البته جايزالخطا هستند و کاش اين نماينده در خانه اين سرباز حاضر مي‌شد روي او را مي‌بوسيد و از وي حلاليت مي‌طلبيد. متاسفانه با وجود تاييد ضرب‌وشتم نماينده سبزوار از سوي مقامات نيروي انتظامي وي نه تنها عذرخواهي نکرد بلکه طي بيانيه‌اي تلاش کرد موضوع را به نظام و تقابل با مجلس نسبت دهد و از اين طريق خويش را مبرا کند. اما با صرف‌نظر از خود حادثه بازتاب بسيار گسترده و طوفان‌وار به ماجراست که از سوي کاربران شبکه‌هاي اجتماعي صورت گرفت و نشان داد که مردم نسبت به اين موضوع حساسيت فوق‌العاده‌اي داشته‌اند. علت اين همه حساسيت چيست؟ قبلا هم نمونه‌هايي از اين دست وجود داشته ولي بازتابي به اين وسعت پيدا نکرده است. به نظر مي‌رسد علت اين واکنش سريع و وسيع مردم به مجموع حوادث و رويدادهاي اخير و برداشت مردم از آنها بازمي‌گردد و خبر از واهمه‌اي مي‌دهد که در جامعه ايجاد شده است. نوع ادبيات و برخورد نمايندگان جديد مجلس و لحن خالي از نزاکت برخي از آنها نسبت به رئيس‌جمهور و تهديد آشکار او و تلاش براي بستن شبکه‌هاي مجازي اجتماعي از طرفي و تبليغ پيروزي حتمي اقتدارگرايان در انتخابات رياست‌جمهوري و نظامي شدن دولت آينده و خط و نشان کشيدن‌هاي تند در روابط بين‌المللي همه و همه خبر از آينده‌اي مي‌دهد که ممکن است سيلي زدن به گونه يک سرباز وظيفه تنها طليعه کوچکي از آن فضاي بسته باشد. اتفاقا براي اقتدارگراياني که مي‌خواهند حتي مسائل پيچيده و حساس اقتصادي را فقط از طريق بگير و ببند حل کنند لابد ديگر مسائل هم از چنين روش‌هايي قابل حلند و ايشان چيز ديگري براي عرضه ندارند. اگرچه مردم از وضع معيشتي خود ناراضيند و برخي سهل‌انگاري‌ها و بي‌عملي‌هاي دولت را برنمي‌تابند و سرعت و دقت و شجاعت را از دستگاه اجرائي کشور طلب مي‌کنند ولي پرواضح است که معدل فهم جامعه به اين نقطه از آگاهي رسيده است که با تندي و برخوردهاي قهري شايد براي مدت کوتاهي نظم بيشتري ايجاد شود ولي قطعا معضلات ريشه‌اي جامعه با اين روش‌ها حل نمي‌شوند. اگر اينگونه بود بايد روسيه و کره شمالي و تمام نظام‌هاي اقتدارگرا بيشترين رفاه و توسعه را براي جامعه خويش به ارمغان مي‌آوردند. اتفاقا چين هنگامي در عرصه‌هاي اقتصادي پيشرفت کرد که از نظام بسته کمونيستي عبور و به اقتصاد باز رسيد، ديپلماسي و مذاکره با آمريکا را بر تقابل با جهان غرب ترجيح داد و از آرمان‌هاي توسعه‌طلبانه جغرافيايي و سياسي حداقل تا کنون چشم پوشيد. البته اين کشور با جمعيت و موقعيتي که دارد مسائل خاص خود را دارد و به دلايل مختلف احتمالا قابل الگوبرداري نيست و اخلاق اجتماعي مردمش با مردم ما قابل قياس نخواهد بود. به عبارت ديگر اگر برآيند اتفاقات اخير ايرانيان را نگران کرده باشد و سيلي زدن به يک سرباز را به صورت منفرد ننگرند و آن را حاصل يک اراده اقتدارطلب و استيلاجو بدانند و آن را قابل سرايت به حوزه‌هاي ديگر تلقي کنند، سرزنشي متوجه آنها نيست. جناح‌هاي سياسي روي کاغذ هم که شده بايد تغييرات زمانه را درک و در محاسبات خود روي آگاهي مردم حساب ويژه باز کنند که اگر خداي ناکرده چنين نشود در صحنه عمل برخورد ايجاد خواهد شد. درست در شرايطي که رويدادهاي جهاني امکان رفع تحريم‌ها را نويد مي‌دهد اين نگراني واقعا براي مردم ما تکان‌دهنده خواهد بود که عده‌اي فرصت‌سوزي کنند و به طرق مختلف و با شعارها و ماجراجويي‌ها رفع تشنج با جهان را از دستورکار خارج سازنند. براي رفع مشکلات مضاعف کنوني کاملا طبيعي و بديهي است که مردم روزشماري کنند و نسبت به کوچک‌ترين نشانه‌هاي اقتدارطلبي و تکرار فرصت‌سوزي‌هاي گذشته حساسيت فوق‌العاده داشته باشند.