غیب‌گویی و جن‌گیری در قرن بیست‌ویکم!

به گفته احمد توکلي «در سال‌هاي اخير مدعيان غيب‌گويي و جن‌گيري در تصميمات مرموزانه و ناکارآمدساز بعضي مسئولان دست داشته‌اند... شبکه بزرگ و تودرتويي که در لباس تاجران نيکوکار و متدين بر علما و مسئولان ايران اعمال نفوذ مي‌کنند». اينکه اينگونه تصميمات در اداره کشور دخيل بوده از زبان فردي که سياستمدار کارکشته و مطلع است، جاي تامل و تاسف از اين لحاظ دارد که در قرن بيست‌ويکم هنوز چنين ايده‌ها و انديشه‌هايي در جامعه ما وجود دارد و آن هم در سطوح تصميم‌گيري که نهايتا تاوان تصميمات مبتني بر اينگونه رويه‌هاي غيرعلمي را عامه مردم بايد پرداخت کنند. امري که نشان مي‌دهد افراد عالم تحصيلکرده در تصميم‌گيري‌ها دخالت چنداني ندارند و با وجود اينکه طي ساليان اخير، آموزش عالي توسعه خيلي خوبي پيدا کرده و با خيل عظيم فارغ‌التحصيلان مواجه هستيم، جاي فارغ‌التحصيلان دانشگاهي در تصميم‌گيري‌ها و اداره امور خالي است و شاهديم افرادي با تفکرات جادويي هنوز دارند تصميم‌گيري مي‌کنند و از آن مهم‌تر اينکه اداره کشور هم براساس بعضي تفکراتي که ماهيت جادويي داشته، بوده است! از اين‌رو خوب است اطلاع‌رساني دقيق‌تري از جاهايي که اين تصميم‌گيري‌ها صورت گرفته و همچنين افراد تصميم‌گير، صورت بگيرد تا ببينيم آسيب اين تفکر به چه حوزه‌هايي بيشتر رسيده و جا دارد در جهت بازسازي تصميماتي که ناشي از اين تفکرات بوده، اقدامات مفيد و موثري صورت بگيرد. البته اين نکته را از نظر دور نداريم که متاسفانه تفکرات خرافي و جادويي در جامعه ما، از گذشته همچنان جايگاه داشته و به لحاظ تاريخي هم از اين دست تفکرات در جامعه ما وجود داشته و متاسفانه هنوز هم در بين برخي تحصيلکردگان وجود دارد. گويي آموزش عالي و سيستم دانشگاهي آنطور که بايد نتوانسته برخي از اين تفکرات و انديشه‌ها را تغيير دهد. شايد به خاطر غلبه فرهنگ عمومي بر تفکرات علمي و دانشگاهي، عملا دانشگاه‌ها هم خيلي نتوانسته‌اند در زمينه تغيير و تحولات و انديشه‌هاي اينچنيني اقدامات مناسبي انجام دهند که نوعي ضعف کارکرد نهاد آموزشي هم در جامعه ما محسوب مي‌شود که هنوز چنين تفکراتي وجود دارد و بعضا در مواردي اين تفکرات بر تفکرات علمي هم غلبه پيدا مي‌کند. درحقيقت مي‌توان عوامل متعددي را در اين زمينه مقصر دانست؛ از ضعف آموزش‌هاي دانشگاهي گرفته تا مسائل مربوط به فرهنگ عمومي که بايد مورد تجزيه و تحليل قرار داد. به هر حال در فرصت يک يادداشت کوتاه نه آنقدر مي‌توان به اين مسائل پرداخت و نه در مورد همه عوامل تحقيق کرد و نه از دلايل متعددي که براي اين موضوع وجود دارد، نام برد. در عين حال ضعف سيستم گزينش نخبگان هم از آن جهت که مطالب علمي و دانش افرادي که در موقعيت‌هاي خاصي حاکم هستند، لحاظ نمي‌شود، بي‌ارتباط به آنچه مطرح شده، نيست و کار به جايي رسيده که در سطوح عالي تصميم‌گيري هم از اين دست تفکرات وجود داشته و باعث خسران و زيان براي کل کشور شده. قطعا و يقينا فال‌بيني و جن‌گيري و تفکرات جادويي در جامعه قرن بيست‌ويکم ديگر جايگاهي ندارند. وجود چنين تفکراتي حتي در ميان عامه مردم هم مقوله‌اي زشت و ناپسند است چه رسد به اينکه در سطح عالي و نخبگان تصميم‌گير وجود داشته باشد. هرچند بعضا برخي افراد با تحصيلات بالاي دانشگاهي هم به نوعي درگير چنين بحث‌هاي خرافي و مسائل مربوط به جن‌گيري و فال‌گيري و از اين دست تفکرات هستند که جاي تاسف دارد. بايد موضوعي که آقاي توکلي بدان پرداخته را جدي گرفت و حداقل در سطوح تصميم‌گيري به افراد ناآگاهي که به اين بيراهه رفته‌اند اجازه نداد که دخيل باشند چون ورود اين تفکر به حوزه تصميم‌گيري به نابودي يک جامعه مي‌انجامد. در شرايطي که تفکر علمي بايد حاکم بر تصميمات باشد، برگشت به تفکرات خرافي مبتني بر جن‌گيري و فال‌گيري، براي يک جامعه فاجعه‌آميز است.