زشتی به‌جا مانده از کشمکش گل‌محمدی و رسول‌پناه

سرمقاله فرشاد کاس‌نژاد   @Farshadcasnejad   کار از خدشه به اعتبار مدیران باشگاه‌ها گذشته است. در این معرکه‌ها، همین نظم نیم‌بند در باشگاهداری هر دم به خطر می‌افتد. عاقبت این روند، پنهان نیست. توضیح واضحات است که این بلبشو چه بر جا می‌گذارد. جدل یحیی گل‌محمدی و مهدی رسول‌پناه آخرین و یکی از تندترین نمونه‌ها از پروژه‌های بی‌اعتبار کننده است. تجربه‌های پیشین نیز کم ‌تعداد نیستند و فقط نام بازیگران یا باشگاه تغییر می‌کند اما آنچه مدیریت در باشگاهداری را دچار این وضعیت نگران‌کننده کرده، کیفیت مدیران در این جایگاه است. مدیران نه پیش از حضور در مناصب باشگاه و نه پس از این فرصت باد آورده، نمی‌توانند اعتباری را خلق کنند که تصمیمات و کنش‌های آنها منطقی و حرفه‌ای به نظر برسد. در این موقعیت است که باشگاه آسیب‌پذیر می‌شود، منافع باشگاه به خطر می‌افتد و نهاد باشگاه بازیچه اختلافات و سوءتفاهم‌های شخصی می‌شود و قدرت نهادینه شدن اصول بدیهی نیز از دست می‌رود. مهدی رسول پناه در بیانیه بلند بالای خود در پاسخ به یحیی گل‌محمدی و توضیح آنچه در مناقشه آنها گذشته، ناخواسته خود را برای تصمیم‌گیری بی‌اعتبار نشان داده است. او در نقش سرپرست یا مدیرعامل و سپس در نقش رئیس هیأت مدیره، از بسیاری تصمیمات صرفنظر کرد چون قدرت اتخاذ آنها را نداشت. این برداشتی است که بیانیه او پس از اخراج یا استعفایش به دست مخاطب می‌دهد. اگر مهدی رسول‌پناه سرمربی تیم را با صفت زیاده‌خواهی مالی، یا در حال مشارکت شائبه‌‌برانگیز در نقل و انتقالات بازیکنان می‌دید، چطور از قدرت برآمده از جایگاهش برای گرفتن تصمیمات لازم با این ذهنیت استفاده نکرده است؟ فقط بی‌اعتبار دانستن خود در آن جایگاه می‌تواند به مماشات منجر شود و ادعای اینکه برای حفظ منافع باشگاه از خطاهای سرمربی چشم‌پوشی کرده نمی‌تواند در تمام دوران همکاری او با گل‌محمدی ادعای دلسوزانه و معتبری باشد. رسول‌پناه در آن ویدئوهای معروف، یحیی گل‌محمدی را در لفافه به سهم‌خواهی از نقل و انتقالات بازیکنان متهم کرد. در بیانیه اخیر خود نیز به همین اتهام در لفافه اصرار کرد و در پایان بیانیه‌اش آرزو کرد که با فساد و دلالی مبارزه شود. یحیی گل‌محمدی اما به این اتهامات پاسخ نمی‌دهد و از موضع دیگری به رسول‌پناه حمله می‌کند. این اتهامات اما مسأله اصلی جدل سرمربی و بالاترین مقام سابق باشگاه پرسپولیس است. هر بار پس از طرح، سعی بر فراموشی و تحویل نگرفتن این ادعاها را دیده‌ایم. مدیرعامل یا رئیس هیأت مدیره یک باشگاه جایگاهی نیست که یک نفر در آن ادعاهایی را طرح کند و تمام آن را بی‌اساس بدانیم. این ادعاها باید بررسی شوند تا صحت یا نامربوط بودن آن روشن شود. کاری که اعتبار کافی برای آن وجود ندارد. واقعیت این است که دوستداران فوتبال می‌توانند درباره شخصیت حرفه‌ای یک مربی به نام یحیی گل‌محمدی در میانه این جدل‌ها دچار تردید شوند. شفافیت کافی در اظهارنظرها وجود ندارد و حرف‌ها و ادعاها جز سردرگمی و بی‌اعتباری طرفین، فایده‌ای برای پرسپولیس نداشته و بعید است در آینده نیز نور به این نمایش تیره و رقت‌انگیز بتابد. باشگاه، نهاد فراموش‌ شده در این کشمکش‌ها است. تا روزی که باشگاه مسأله اول و آخر در هر بحث درباره فوتبال و عملکرد مربیان و مدیران نباشد، بعید است این جدل‌ها جز اتلاف وقت و سرگرمی‌های دوره‌ای نتیجه‌ای داشته باشد. در فوتبال ایران، به جای آنکه بازی فوتبال مهم‌ترین نمایش باشد، نمایشی بیهوده بیرون زمین همواره در جریان است، همانچه چهره فوتبال ایران نزد دوستداران فوتبال را نمی‌تواند زیبا جلوه دهد.