انتخابات و ریشه‌یابی حوادث اخیر‌!

با نزديک شدن به ايام انتخابات رياست‌جمهوري سير حوادث و رويدادهاي سياسي سرعت گرفته است و افزون بر تلاش‌ها و رايزني‌ها و گفت‌وگوهاي گسترده مشتاقان عمارت پاستور جريان‌هاي سياسي هم دست‌به‌کار شده‌اند و بعضا براي رسيدن به اهداف موردنظر خود از غائله‌آفريني استنکافي ندارند. اصولگرايان باوجود اختلافات شديد در اردوگاه خود براي معرفي کانديدا گويي روي يک موضوع اشتراک نظر دارند که از هر طريق ممکن و در هر حد و اندازه و هر گونه که مي‌توانند تند يا کند به دولت حمله‌ور شوند و چنين وانمود کنند که همه مشکلات موجود ناشي از غيرانقلابي بودن دولت است؛ دولتي هم که انقلابي نباشد و جهادي از نوع دلخواه ايشان عمل نکند مستوجب مرگ گفتن است! اينکه در روز 22بهمن عده‌اي عليه شخص دوم مملکت شعار بدهند و حداقل تا کنون آب از آب تکان نخورد و عاملان و آمران دچار هيچ تعقيب روشن و اعلام‌شده‌اي نشوند نشان مي‌دهد که معيارهاي دوگانه در کشور ما همچنان پابرجاست. تعقيب مخدوش‌کنندگان پيام روز 22 بهمن سهل است، هنوز ديده نشده که اصولگرايان حتي در لفظ و سخن حادثه مذکور را جدا محکوم کنند و خواستار خاموش شدن طنين مرگ‌خواهي حداقل در داخل کشور شوند. دوگانگي در برخوردها آنجا خودنمايي بيشتر دارد که خوب تجربه کرده‌ايم که با مخالفان دولت هزاره سوم چگونه برخورد مي‌شد!؟ يادمان هست دانشجويي که يک مقواي ماژيک نوشته در دست داشت و انتقادي عليه رئيس‌جمهور وقت کرده بود چه سان کارش با کرام الکاتبين افتاد! جالب آنجاست که رئيس آن دولت تند و ماجراجو با توهين به حافظه مردم و همه ناظران سياسي قائل به عدم اعتراض مردمي در دوران دولت خود مي‌شود و مثل هميشه در وارونه نشان دادن حقايق، شگفتي‌ساز رکوردآفرين ظهور مي‌کند! اما اکتفا به عنوان بنيان‌گذار جمهوري اسلامي در قطعنامه راهپيمايي نمادين 22 بهمن به عبارتي از حمله به رئيس‌جمهور مهم‌تر و تامل‌برانگيزتر است. اگر در مورد قبلي ظريفي پيدا شد و موضوع شعار دادن عليه رئيس‌جمهور را شوخي دانست، اين فقره را هرگز نمي‌توان شوخي تلقي کرد و ريشه‌ها و پيامدهايش را ناديده انگاشت. به نظر مي‌رسد واقعا در ميان سياسيون موجود در کشور عده‌اي چندان به انذارها و هشدارها و نگراني‌هاي رهبر فقيد انقلاب روي خوش نشان نمي‌دهند و لفظا و عملا درصدد کمرنگ کردن بخش‌هايي از خط و سيره بنيانگذار جمهوري اسلامي هستند؛ بخش‌هايي از سخنان او در رسانه‌ها و روزنامه‌هاي دست‌راستي نمود پيدا نمي‌کند. آنجا که وي حتي در جنگ، ايران و مسائلش را مقدم بر مسائل ديگر مي‌دانست، نگران خروج روحانيون از زي طلبگي بود، دور شدن نظام از مردم که سبب ديکتاتوري مي‌شود، عدم دخالت نظاميان در سياست و انتخابات و از همه مهم‌تر «ميزان بودن راي ملت» دقيقا از جمله موارد مهمي هستند که برخي تلاش مي‌کنند آنها را به فراموشي بسپارند و در خوشبينانه‌ترين وجه ممکن آنها را توجيه و تاويل کنند. اگر حذف نام امام خميني از قطعنامه راهپيمايي 22 بهمن با محکوميت و تخطئه اجماعي روبه‌رو نشود، بايد آن را آغاز دوراني دانست که برخي رسما به اعلامش مبادرت کرده‌اند و لابد به‌زودي با نمودهاي ديگر آن هم روبه‌رو خواهيم شد. به‌هرحال بسياري از اتفاقات اين روزها اگرچه در ادامه اختلافات ديرپا در کشور است ولي تند شدن آنها حکايت از ورود به فرآيند اجتماعي و سياسي انتخابات رياست‌جمهوري دارد. رويداد مهمي که مي‌تواند بدون بداخلاقي‌ها و تنگ‌نظري‌ها و خروج از ريل قانون اساسي و دخالت دادن همه گرايش‌هاي ملتزم به قانون اساسي مشارکت حداکثري مردم را به دنبال داشته باشد و فضاي اميد و نشاط را به جامعه بازگرداند. مي‌توان در يک رقابت عادلانه و قانوني و بدون استفاده از انواع رانت‌هاي انتخاباتي و بلبشوسازي اين پيام مهم را به عمق جامعه رساند که در ساختار سياسي کشور دردها و آلام و آرزوهاي همه مردم گوش شنوا دارد و در مقابل آن مي‌شود با کج‌سليقگي و تماميت‌خواهي و تشنج‌طلبي مردم را از مشي و مرام سياست‌ورزي مدرن و مشروع و قانوني دور ساخت و عرصه را براي براندازان و ايران‌ستيزان آماده کرد .