نِق و نوق کردن ممنوع!

مردم بايد بدانند در به‌وجود‌آمدن واقعيت موجود، هرچه که باشد سهيم هستند! تا هنگامي که فقط نقش تماشاچي را بازي کنند و پيوسته در فضاي نِق و نوق باشند واقعيت موجود دست‌نخورده باقي خواهد ماند. فناوري و تکنولوژي در قالب ايجاد شبکه‌هاي اجتماعي باعث شده که صداها شنيده شود و به تعبيري مردم و مسئولان يکديگر را مي‌شنوند اما بين شنيدن و فهميدن تفاوت است. متاسفانه يکي از مشکلات جامعه امروز ايران عدم درک و مفاهمه مطلوب بين اکثريت مردم و اکثريت مسئولان است. جامعه امروز ايران متصل به ادبيات و واقعيت‌هاي جامعه‌ جهاني ا‌ست و اين اتصال باعث جهش ذهني مردم شده و بر همين اساس عملکرد مسئولان براي آنان طرح سوال و ايجاد شک و شبهه مي‌کند. متاسفانه به دليل عدم مفاهمه و درک صحيح، اکثريت سوالات و ابهامات بدون پاسخ مانده است! مسئولان چه بپذيرند و چه نپذيرند ادبيات غالب زير پوست جامعه به دليل اتصال به داده‌هاي جهاني دستخوش تغيير شده است و توامان بايد اين واقعيت را پذيرفته و مهم‌تر اينکه قبول کنند. نکته مهم اين است که اکثريت مسئولان واقعيت‌هاي موجود را پذيرفته اما قبول نکرده‌اند! همان‌طور که مي‌دانيد پذيرفتن و قبول کردن دو مقوله جدا از هم است و تا هنگامي که مسئولان واقعيت‌هاي پيدا و پنهان جامعه امروز را قبول نکنند اين عدم درک و مفاهمه وجود دارد؛ البته قدرت اجبار زمان ادبيات خود را در فرآيند زمان به حکمرانان جوامع تحميل خواهد کرد و به تعبيري، آنان ناچار هستند ضمن پذيرش، قبول هم کنند. اما سياست‌مداران هوشمند و واقعيت‌گراي جوامع مي‌دانند که قدرت اجبار زمان توليدات خود را دارد و اگر متناسب با اقتضاي زمان اقدام و عمل نداشته باشند، قدرت اجبار زمان آنان را شکست خواهد داد! البته اکثريت مردم به واسطه افزايش سطح آگاهي به قدرت و ادبيات سخت آن آشنا شده‌اند و نيک مي‌دانند که قدرت براي حفظ و توسعه خود، مي‌تواند از طول، عرض و ارتفاع طبيعي خود خارج شود! بنابراين بايد پذيرفت و قبول کرد که با چنين جامعه‌اي بايد بر اساس فهم متقابل عملکرد داشت. همان‌طور که مسئولان از بيشه قدرت خود دفاع مي‌کنند، مردم هم حق دارند از حق و حقوق‌شان دفاع کنند؛ بنابراين يکي از حق و حقوق‌ مردم مشارکت در تعيين سرنوشت سياسي و... خودشان است، مردم بايد بدانند همان‌طور که بين پذيرش و قبول کردن، بين اطلاعات و آگاهي، بين خواب و بيداري تفاوت است، بين خواستن و توانستن هم تفاوت است. اينکه فقط خواست و مطالبات داشته باشيم اما براي تحقق آن هيچ‌گونه تلاشي نکنيم، هيچ هدف و اهدافي محقق نخواهد شد! سوال اين است آيا انتخابات و تعيين سرنوشت سياسي يکي از آن توانستن‌هاست؟ شايد بگوييد مگر 24 ميليون روحاني را انتخاب نکرده‌اند پس نتيجه‌اش چه شد؟ بايد گفت: نااميدي سم مهلکي براي جامعه است. جوامع براي تحقق خواست و مطالبات‌شان فراز و فرودهاي بسياري را پشت‌سر گذاشته‌اند و جامعه ايران نيز تافته جدابافته از تاريخ نيست؛ بنابراين تا رسيدن به مطلوبيت‌هاي نسبي بايد هميشه خود را مسئوليت‌پذير به حساب بياوريم و اگر نقش تماشاچي را بازي کنيم واقعيت‌ها دست‌نخورده باقي مي‌مانند! و نِق و نوق کردن جزء صفت‌هاي دائمي خواهد شد. بايد پذيرفت از دلِ نق و نوق، واقعيت‌هاي بيروني تغيير نخواهد کرد، براي ساختن ايران همگي در هر فضايي که قرار داريم بايد انديشه و عملکرد صحيح را به منصه ظهور برسانيم.