فقدان عزم جمعی برای درخت کاری

علی اکبر پیوندی - در سرزمینی قرار داریم که سطح جنگل‌های آن فقط به نوار سبز کم‌عرض شمالی و درخت‌ها و بوته‌زارهای پراکنده دامنه‌های زاگرس خلاصه می‌شود و در تصرف صحاری خشک و بی‌علفی که در قسمت‌هایی که هیچ اثری از درخت و حتی درختچه و علف‌زار نمی‌توان یافت و در نقاط معدودی هم که آثار حیات نباتی مشاهده می‌شود نمی‌توان سراغ سرو نقره‌ای و یا گیاهان لطیف مثل گل اطلسی گشت. بلکه تنها بوته‌های خار تیغ‌دار که فقط در منوی غذایی شتران صبور و پرطاقت جایگاهی دارد قابل مشاهده است اما همین گیاه خشن و زمخت باضافه درختان گز و درختچه‌های طاق و قیچ و بنه این گونه از گیاهان سازگاری عجیبی با محیط زندگی خود دارند. در بعضی از زیستگاه‌ها این نوع از درختچه‌ها نزولات آسمانی بسیار اندک است و شاید در سال و شاید هم سال‌ها بارش باران به ده میلیمتر هم نمی‌رسد لیکن آن‌ها با هر مشقتی هست به حیات خود ادامه می‌دهند و گونه‌هایی معدودی از حیات وحش که خود را با شرایط محیط وفق داده از آن‌ها تغذیه می‌کنند و نقش خود را در ایجاد تعادل ارکان حیات مطابق با نظمی که طبیعت در نهاد آن‌ها گذاشته سهم خود را ادا می‌کنند و این در حالی است که حتی اغلب شهرهای مرکزی کشور مخصوصا شهرهای واقع در جنوب شرق و غرب به علت‌عدم وجود فضای سبز موثر در محاصره ریزگردهای تهاجمی از صحرای عراق و عربستان قرار دارند به نحوی که زندگی برای سکنه آن مناطق دشوار و در مواردی غیرممکن می‌کند و به علت وسعت منطقه وعدم برنامه‌ریزی در گذشته و اینکه تاکنون اقدام کارآمدی در این مقوله صورت نگرفته و اصلا درختکاری در حد و حجمی نیست که نیاز طبیعی و کامل مراکز جمعیتی را برآورده کند و به علت وسعت و تنوع خاک و طبیعت نامتجانس سرزمینی نمی‌توان انتظار حرکت فوق‌العاده‌ای از حکومت داشت. درخت‌کاری جزء آداب و عادات و سنن ملی و مذهبی مردم این سرزمین است و احتیاج به یک حرکت و نهضت عمومی دارد که هر کس در هر جا که هست و هر امکانی که دارد در خدمت توسعه درخت کاری
قرار دهد و چیزی که از جمله مواریث باقیمانده بازمانده از گذشتگان ماست و آثار آن را می‌شود در امتداد نخلستان‌های جنوب و اطراف شهرهایی که دردشت‌های مرکزی قرار دارند به وضوح مشاهده کرد. هم‌اکنون در اطراف شهر مشهد به خصوص کوهپایه‌های آن درخت‌های توتی به صورت پراکنده و متفرق مشاهده می‌شود که اتفاقا زمان باردهی مورد استفاده مردم قرار می‌گیرد که گذشتگان برای سایه و ثمر آن غرس کرده‌اند و اگر همین سنت‌های قدیمی احیا و بروزرسانی شود و در هر منطقه‌ای تحت هدایت نهادهای مسئول درختان مناسب آب و هوای همان منطقه غرس شود حتی اگر درصدی از آن هم تلفات بدهد هر آنچه باقی بماند در درازمدت و تکرار هرساله سرانجام آن مناطق زیرچتر فضای سبز کامل قرار
خواهد گرفت.
فضای سبز یک نعمت، برکت طبیعی و خدادادی است که برکات آن را هیچ‌کس انکار نمی‌کند و همه می‌دانند که چرخه جذب و دفع اکسیژن از جمله فعل و انفعالات طبیعی است که درختان با هوشمندی و نظم لایزال طبیعی انجام می‌دهند. اینکه در فصل درختکاری مقامات هریک به فراخور منصب مقامی دارند در جلو عدسی دوربین‌ها به عنوان نماد و سمبل یک امر خیر یک یا چند اصله درخت غرس کنند البته که کاری است لازم و ضرور لیکن کافی نیست. حرکت دادن و تحریک جوانان و آوردن موضوع به سطح دشت و بیابان و حاشیه شهرها و دخالت دادن آن‌ها در یک خبر عمومی قطعا نتیجه مطلوبی خواهد داد. در کتب درسی کم و بیش جملاتی در متن بعضی دروس ابتدایی در تقدیس کاشت درخت و به طور کلی بذرافشانی گیاه درج شده بود که عمق و معنای ستایش‌آمیزی به درخت‌کاری می‌داد. (دیگران کاشتند ما خوردیم، ما می‌کاریم تا دیگران بخورند).