جوان ایرانی در یوغ اسارت فضای مجازی

داود خاضعی نسب‪-‬ در چند دهه اخیر در کشور ما با علم به اینکه رسانه و فضای مجازی همچون شمشمیری دولبه در مسیر رشد و تکامل شخصی و توسعه کشور شمار می‌روند توجه ویژه و انتظار خاصی برای بهره‌مندی از آن به خصوص در حوزه فرهنگ شکل
گرفته است.
انتظاری که چندان هم بی‌جواب نمانده و ثمرات مثبت فرصت‌های حاصله از توسعه فضای مجازی در کشور فراتر از حوزه فرهنگی در حوزه‌های دیگری همچون اقتصاد نیز قابل تامل و توجه بوده است.
اما امروزه بیش از هر زمان دیگری شاهد ظهور و آثار آسیب‌های ناشی از لبه دیگر این شمشیر یعنی تهدیدات فضای مجازی بر پیکره جامعه هستیم.


تهدیداتی که بنا به ماهیت فضای مجازی فرهنگ جامعه را بیش از هر حوزه دیگری مورد هجمه و تضرر قرار داده است.
در واقع در سایه توسعه و نفوذ سریع فضای مجازی در دنیا و همچنین رویکرد منفعلانه جامعه ما در جهت مقابله با تهدیدات آن، شاهد گسترش حاکمیت و سیطره فضای مجازی بر افکار و رفتار مردم به ویژه جوانان با بیشترین حضور در فضای مجازی هستیم جوانانی که تصور و انتظار به خدمت گرفتن فضای مجازی برای رشد و تکامل خود را در سر داشتند اما امروزه در آستانه اسارت و بردگی نوین فضای مجازی
قرار گرفته اند.
رسانه‌ای که با تغییر ذائقه و سبک‌های زندگی باعث تغییر آداب و روش زیستن و شکاف فرهنگی شدید بین نسل‌های مختلف جامعه بویژه در خانواده‌ها شده است به گونه‌ای که رفتار‌های فردی و اجتماعی بسیاری از جوانان ما برخلاف گذشته دیگر متاثر از الگو‌های تربیتی خانواده‌ها، مدارس و یا فضا‌های آموزشی دولتی نبوده و حجم قابل توجهی از این رفتار‌ها برگرفته و تحمیل شده از سوی محتوای تولیدی فضای مجازی همچون اینستاگرام می‌باشد.
اینستاگرامی که گاهاً با چالش‌ها و کلیپ‌های با محتوای مذموم و غیراخلاقی به اشتراک گذاشته شده در آن به سادگی و در کمترین زمان ضمن جذب جوانان و تاثیرگذاری بر آن‌ها، منجر به ترویج ابتذال در جامعه و همچنین تهدید و فروپاشی کانون خانواده‌های ایرانی نیز شده است. اما قبل از آنکه این هجوم فرهنگی فضای مجازی را ناشی از بغض و کینه سیاستگذاران پشت پرده آن نسبت به جامعه ایرانی بدانیم بایستی ضعف و خلا‌های فرهنگی موجود در جامعه خود را را عامل رقم خوردن آن‌ها بدانیم. خلا‌هایی که سبب ممانعت از بسترسازی برای تولید آثار اصیل فرهنگی و رفع‌کننده عطش هیجانی جوان ایرانی شده و به دنبال محرومیت از این بسترسازی ویژه، فرصت حمایت و حراست از بنیان‌های فرهنگی و اجتماعی جامعه در برابر غلبه جریانات رسانه‌ای و فرهنگی نامناسب نیز از دست رفته است. بدون شک اگر شاهد تداوم این شرایط و بی‌توجهی‌ها به تهدیدات فضای مجازی در جامعه باشیم در آینده‌ای نه چندان دور جوان ایرانی در دنیای رسانه و فضای مجازی بیش از آنکه تولید‌کننده و یا انتخاب‌کننده محتوا مورد نیاز و موثر خود باشد به نظاره‌گر و مقلد صرفی تبدیل خواهد شد که ضمن پذیرش الگو‌های فرهنگی مغایر با اصول فرهنگی جامعه ما حتی قدرت و کنترل رد و عبور از محتوای غیر اخلاقی و غیرانسانی را نخواهد داشت. بر این اساس امروز بیش از هر زمانی سیاستگذاران و متولیان فرهنگی کشور بایستی بازتعریف و بازنگری شاخص‌ها، ارزش‌گذاری و سیاست‌های فرهنگی کشور که خروجی موثر و بازدارنده‌ای در برابر آسیب‌ها رسانه‌ای نداشتند را در دستور کار کار خود قرار دهند. در قرن حاضر و عصر فناوری و ارتباطات امکان این که رسانه و فضای مجازی را از زندگی بشریت حذف و یا حتی آن را مطلقا آسیب‌زا و نامطلوب تلقی کنیم وجود ندارد چرا که میزان بسترسازی‌ها و حجم ظرفیت‌های موجود برای بهره مندی از فضای مجازی در هر جامعه‌ای بر شکل پیاده‌سازی و بازدهی آن اثر‌گذار خواهد بود. از این رو با توجه به اینکه استفاده از این رسانه برای توسعه و تعالی جامعه امروزی به یک ضرورت تبدیل شده است همچنین با توجه به گستردگی و تنوع محتوای تولیدی در آن تدوین و اجرای سیاست‌های فرهنگی صحیح و علمی و متناسب با ذائقه و انتظار خانواده‌ها و مناسب برای جوان ایرانی برای مدیران کشور و علی الخصوص مسئولین فرهنگی یک الزام محسوب می‌شود.
سیاست‌هایی که سبب توانمندسازی و آموزش جامعه برای و حضور هدفمند و آگاهانه در فضای مجازی و همچنین مصونیت حداکثری جامعه در برابر آسیب‌ها و تهدیدات آن خواهد شد.