نقش «تاخر فرهنگی» در پذیرفتن تمنای وزیر

امان‌ا... قرایی مقدم جامعه‌شناس همه ما روز گذشته خواهش و تمناهای دکتر سعید نمکی، وزیر محترم بهداشت را دیدیم و شنیدیم. این خواهش‌ و هشدارهای شخص وزیر برای سفر نرفتن بسیاری از جامعه ایرانی که بیش از یکسال با شیوع کرونا دست و پنجه نرم می‌کنند، خیلی کارساز نخواهد بود. هرچند که اعتماد عمومی در جامعه ما کاهش پیدا کرده و «اعتماد عمودی» (اعتماد از بالا که مسئولان قرار دارند نسبت به پایین که مردم هستند) ضعیف شده و همین امر در رعایت پروتکل‌های بهداشتی موثر است، اما نکته قابل تامل در شهری که در آن زندگی می‌کنیم و دیگر کلانشهرها، موضوع «تاخر فرهنگی» است. به عنوان مثال اگر مقایسه‌ای در میزان رعایت‌ پروتکل‌های بهداشتی در شمال، مرکز و جنوب شهر تهران داشته باشیم، بر‌اساس مشاهدات درخواهیم یافت که از شمال تهران هر‌چه به سمت جنوب شهر حرکت کنیم، میزان رعایت‌های پروتکل‌های بهداشتی کاهش پیدا خواهد کرد. این موضوع همان «تاخر فرهنگی» یا «واپس‌ماندگی فرهنگی» است؛ بدین معنا که هرچه از مرکز شهر به سمت شمال پایتخت می‌روید، چون آگاهی و سطح سواد مردم بالاتر می‌رود و مردم زودتر با فرهنگ‌های جهانی آشنایی پیدا می‌کنند، آگاهی بیشتری از اوضاع جهان دارند و می‌دانند که پاندمی در کشورهای دیگر چه لطمات و صدماتی وارد کرده است، نسبت به نواحی دیگر شهر که از سطح تحصیلات پایین‌تر برخوردارند و... بیشتر شیوع ویروس را جدی‌تر می‌دانند. بر اساس تئوری تاخر فرهنگی، به نظر می‌رسد افراد تحصیلکرده بیشتر به صحبت‌های وزیر بهداشت واکنش نشان می‌دهند و آنها قطعا بار سفر در تعطیلات نورزی نخواهند بست. پس خودآگاهی که فرد به واسطه تحصیلات و تبادل اطلاعات با دنیای برون به دست می‌آورد در رعایت پروتکل‌های بهداشتی موثر است، تا آن فردی که آگاهی و سواد کمتری دارد و در اوج شیوع کرونا رهسپار جاده شمال می‌شود. ما روزی می‌توانیم به معنای واقعی ویروس کرونا را شکست دهیم که همه جامعه آگاه باشد و در افزایش این آگاهی مردم دو مساله مهم نقش دارد؛ اول کنترل و نظارت شدید توسط مسئولان است که خودآگاهی و خودکنترلی برای مردم به همراه می‌آورد و مساله دوم شنیدن اخبار و کسب اطلاعات از منابع موثق است. این دو موضوع می‌تواند جامعه را نسبت به رعایت پروتکل‌ها و ماندن آنها در خانه حساس کند وگرنه وزیر بهداشت هر چقدر از مردم خواهش و تمنا کند، گوش نیمی یا بیشتر از جمعیت در کلانشهرها به این سخنان هشدارآمیز بدهکار نیست. متاسفانه هنجار مشترکی در درون جامعه وجود ندارد و جامعه دچار ناهنجاری اجتماعی شده و این موضوع همان تاخر فرهنگی یا واپس‌ماندگی فرهنگی است. وقتی جامعه هنجار مشترکی نداشته باشد، گفته‌ها و نظرات به اصطلاح یکی نباشد و باورها درهم شده باشد، باعث می‌شود که عده کثیری به سفر بروند و کمتر تن به رعایت پروتکل‌های بهداشتی دهند، چون هنجار مشترکی که جامعه آن را باور‌ کند، بپذیرد و انجام دهد وجود ندارد. همه این عوامل در کنار صحبت‌های مسئولان که با تناقضات و گاه ناهماهنگی‌‌ها همراه است و هر سازمان یا ارگانی به شیوه خود می‌خواهد مردم را وادار به رعایت پروتکل‌ها کند، تاثیرگذار نیست و در نتیجه سبب می‌شود که جامعه باور نداشته باشد که این خطر چقدر جدی است و باید بیش از پیش پروتکل‌ها را رعایت کند.