تحریریه همدلی کمی هم احساس ناامنی کنیم

روز گذشته تعدادی از تروریست‌ها به شهر تهران نفوذ کردند و در دو مرکز مهم محل مراجعه مردم اقدام به تیراندازی، انفجار و سرانجام اقدامات انتحاری کردند و 12نفر از مردم بی‌گناه کشته و 42 نفر را نیز مجروح کردند.در این باره ذکر چند نکته ضروری به نظر می‌رسد:
1-گروه‌های تروریستی در حمله به مرقد بنیانگذار جمهوری اسلامی و مجلس شورای اسلامی و تیراندازی به سمت مردم نشان دادند که همچنان «مردم» ایران را نشانه رفته‌اند. مرقد رهبر انقلاب، نه جایگاه نظامی بود و نه مرکزی اداری و سیاسی. مردمی که در آنجا حضور پیدا می‌کنند هم نه سیاست‌مدارند و نه کارگزار جمهوری اسلامی و تنها زیر عنوان «زایر» طبقه‌بندی می‌شوند. مجلس شورای اسلامی هم طبق قانون جایگاه افرادی است که اولین عنوان آن‌ها نمایندگی مردم است. نمی‌توان به این تحلیل بی‌اعتنا بود که مکانیسم «انتخابات» و مراجعه مردم ایران به صندوق رای و انعکاس آن در جهان، برخی از کشورهای دیکتاتوری منطقه را - که از قضا حامی تروریست‌ها نیز هستند - عصبانی کرده است.
2-ایران در سه دهه اخیر در دل منطقه پرآشوب خاورمیانه، یکی از امن‌ترین مناطق جهان بوده است و به خصوص پس از ظهور گروه ترویستی داعش – که ناامنی را تا عمق اروپا، آفریقا، آمریکا و آسیا صادر کرده است – بهشت امنی بوده که مردم بسیاری از جهان با حسرت به آن چشم دوخته بودند. این اتفاق و نفوذ تروریست‌ها به عمق یکی از مراکز حساس کشور که در آن نمایندگان مردم حضور داشتند، آن هم با تجهیزات کامل جنگی، شوک بزرگی است به جامعه ایرانی. بدون تردید تناسبی میان امنیت سه دهه اخیر و این سهل‌انگاری وجود ندارد و نشان می‌دهد که علیرغم تلاش قابل تقدیر نیروهای امنیتی و نظامی در حفظ امنیت کشور، هنوز حفره‌های امنیتی متعددی وجود دارد که غفلت از آن می‌تواند زیان‌های غیرقابل جبرانی بر پیکره کشور وارد کند. از همین‌روست که این جمله طلایی مردم ایران که «هرچه نداریم، اما امنیت داریم» نباید خدشه‌دار شود و هرچه زودتر باید اعتماد مردم به نهادهای نظامی و امنیتی به سر جای خود برگردد.
3-اگر چه اتخاذ تدابیر امنیتی پس از اقدامات تروریستی تا مدت محدودی در جهان معمول و مرسوم است، اما نباید این اتفاق - که عاملان آن تروریست‌هایی بودند که مردم ایران را نشانه رفته‌اند- سبب ایجاد فضای امنیتی در کشور شود که در صورت تحقق چنین موضوعی خواسته عاملان این اتفاق محقق خواهد شد.


4-برخی از مخالفان دولت که در هفته‌های گذشته علیرغم رای قاطع مردم ایران به یک روش اداره کشور، همچنان بر روش‌های ناپسندیده از سوی مردم، اصرار می‌کنند، ساعتی پس از انتشار خبر حمله تروریست‌ها به مردم در تهران، عزم خود را جزم کرده‌اند که از این واقعه تلخ فراجناحی، سود خود را صید کنند و آن را دستمایه حمله به دولت سازند. دولتی که برای بار دوم توانست اعتماد مردم ایران را جلب کند. این موضوع اگر از یک موضوع ملی به امری جناحی بدل شود، بدون تردید، بازی کثیفی است که گام نهادن در آن برای بازیگرانش نتیجه‌ای جز بی‌آبرویی و رسوایی نخواهد داشت.
5-وجود سه دهه امنیت نظامی در فضای کشور، بدون تردید خیال بسیاری از ما را راحت کرده که این امنیت همیشه پایدار خواهد بود و هیچ‌گاه ما را وادار به رعایت مواردی که حافظ امنیت مردم و کشور است، نکرده و همیشه حمله تروریست‌ها را برای مردم کشورهایی چون عراق و سوریه و افغانستان تصورمی‌کردیم و از سر همین جمعیت خاطر به توصیه‌های نهادهای امنیتی بی‌توجهی کرده و مهم‌تر از آن قدردان حافظان این امنیت نبوده‌ایم. از همین رو به نظر می‌رسد که لازم است ما نیز به مانند شهروندان لندن و پاریس و ملبورن و فیلیپین و...گاه نیز کمی احساس نا‌امنی کنیم، آن وقت است که قدر امنیت و تامین کنندگان را بیشتر می‌دانیم.