روزنامه شرق
1400/01/22
یاد استاد
یاد استاد محمدجواد حقشناس دانش سیاسی ایران در دورهای كه محدودیتها و مهجوریتهای آن همچنان رو به افزایش است، یكی از بزرگان و تلاشگران خود یعنی زندهیاد استاد علیاصغر كاظمی را از دست داد. دكتر كاظمی، بیش از نیمقرن از عمر بابركت خود را صرف آموزش، پژوهش و توسعه دانش سیاسی و روابط بینالملل در كشور كرد و از خود میراث بزرگی بر جای گذاشت. دانش سیاسی ایران با توجه به مكتوبات و فعالیتهای آموزشی گسترده، بهخصوص در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، به دكتر كاظمی بسیار مدیون است. نگارش بیش از ۲۰ عنوان كتاب كه در مواردی فتح باب جدیدی در حوزه مطالعات سیاسی و روابط بینالملل به حساب میآیند، خدمات سترگ و بینظیری است كه دكتر كاظمی به دانش سیاسی ایران كرده است. امثال دكتر كاظمی كه به ارتقای كیفی دانش سیاسی ایران كمك كردند، به دلایل مختلف كه به آنها اشاره میكنم، محدود و كم هستند و متأسفانه باید اذعان كنم كه نظام آموزشی ایران اعم از دانشگاهها، مراكز آموزش عالی و پژوهشكدهها و اندیشكدهها، با وجود اینكه به لحاظ كمّی بسیار گسترده، متعدد و متنوع هستند، اما به لحاظ كیفی نقش و جایگاه آنها در توسعه علوم سیاسی، روابط بینالملل و دیگر گرایشهای تخصصی آنها از یك سو و ارتقای سطح كیفی مدیریت سیاسی كشور در سطوح و حوزههای مختلف از سوی دیگر، بسیار اندك و پایین است.مرحوم دكتر كاظمی در مقطع و دورهای به ارتقای كیفی علوم سیاسی و روابط بینالملل همت گماشت كه هم تعداد دانشگاهها و مراكزی كه رشته علوم سیاسی و روابط بینالملل را آموزش میدادند و هم مراكز پژوهشی در این حوزه بسیار محدود و اندك بود، با وجود این، به جرئت میتوان گفت كیفیت ارتقای این علوم در دهههای ۶۰ و ۷۰ بهمراتب بهتر و بیشتر از دو دهه اخیر است. یك دلیل آن استادان این رشته بودند كه عمدتا از یك سو دغدغه توسعه فعالیتهای علمی داشتند و از سوی دیگر به پیشرفت ایران متناسب با استانداردهای بینالمللی فكر میكردند. نظام سیاسی ما هم در آن دوره به دلیل محدودبودن استادان و نیازی كه دانشگاهها به آنها داشتند، درواقع آنها را تحمل میكرد، اما همین تحمل باعث شد كه نسبت به قبل از انقلاب از كیفیت علوم سیاسی و روابط بینالملل كاسته نشود، هرچند آفت بزرگ این رشتهها كه فقط محدود به علوم سیاسی نیست بلكه كل علوم انسانی را در بر میگیرد، از همان دوره شروع شد؛ همان زمانی كه كارگزاران و مدیران سیاسی و دولتی كشور را افراد غیرمتخصص و به عبارت دیگر مهندسان و پزشكان تشكیل میداد! شاید یكی از عوامل تحمل هم این بود كه قاطبه دولتمردان به دنبال آن بودند كه متخصصان و صاحبنظران سیاسی را در دانشگاهها نگه دارند و دست آنها را از مدیریت سیاسی و اداری كشور كوتاه کند تا به زعم خودشان صدمهای به حاكمیت و اصول حاكم بر آن وارد نشود. با هر بهانه و دلیلی بود، تحرك و پویایی علمی متأثر از استادانی مانند دكتر كاظمی، دكتر بشیریه و دیگر استادان بیشتر از دوران كنونی بود.
تقریبا از اوایل دهه ۸۰ به نظر میرسد ركود و تصلب، جایگزین پویایی و تحرك علمی در علوم انسانی به طور عام و علوم سیاسی به طور خاص شده است. تعداد دانشگاهها و مراكز آموزشی و پژوهشی و حتی مجلات بهاصطلاح علمی زیادتر و چهبسا چند برابر شده، اما كیفیت و ارتقای آنها قربانی كمیت شده است. شاید یكی از دلایل این مهم آن است كه آسیبی كه در دهههای اخیر نظام مدیریتی كشور را درگیر خود کرده، یعنی تهیبودن از افراد متخصص در حوزه علوم انسانی، به حوزههای علمی، آموزشی و دانشگاهی هم سرایت کرده و افرادی برای این رشتهها و محتوای آنها و چگونگی آموزش و تولیدات علمی تصمیم میگیرند كه اصولا نه متخصص هستند و نه به لحاظ معیارهای علمی، ذیصلاح؛ و این یعنی بدتر از بد برای علوم انسانی. شاید همین مسئله است كه با وجود پیشرفتهای نسبتا خوب در سایر علوم مانند علوم پایه، علوم پزشكی و علوم مهندسی و بهبود جایگاه ایران در رتبههای بینالمللی و منطقهای، متأسفانه جایگاه ایران به لحاظ تولیدات علمی و ارتقای كیفی علوم انسانی حتی در سطح منطقه از بسیاری از كشورها عقبتر است.
امروزه باید اذعان كنیم كه علوم انسانی در ایران شاداب و پویا نیست. ملاحظات خاص و مهمتر از آن نگاه سیاسی بر علوم انسانی و رشتههای آن مانند علوم سیاسی، قدرت مانور و تحرك علمی را از این ساحت بزرگ و حیاتی گرفته است. مدیران كشور نیز گویا خود را بینیاز از علوم انسانی میدانند و در این زمینه عامدانه یا سهوا در علوم انسانی سرمایهگذاری نمیكنند، حال آنكه در كشورهای توسعهیافته و در حال توسعه موفق، بیشترین تلاش و سرمایهگذاری در حوزههای علوم انسانی است، بهگونهای كه افراد مستعد و باهوش به سوی رشتههای علوم انسانی ترغیب و تشویق میشوند. توسعه امروز كشورهای توسعهیافته و نوظهور، محصول پیشرفتهای علمی آنها در حوزههای علوم انسانی و رشتههای آن مانند علوم سیاسی و روابط بینالملل است. آنچه موجب این پیشرفتها شده، ناشی از حضور افراد متخصص، عالم و با بینش علوم انسانی است كه متأسفانه ایران امروز بهشدت از آن دور است. حاكمشدن نگاه سیاسی به علوم انسانی و دورکردن ساختار مدیریتی كشور از دانش و تخصص علوم انسانی باعث شده كه افراد مستعد و خلاق، علاقه و گرایشی به تحصیل و آموزش در این علوم نداشته باشند و افراد معدودی هم كه به مدد تلاش و پشتكار و شجاعت خود به مراحل بالای علمی به لحاظ نظریهپردازی میرسند، یا مورد بیمهری قرار میگیرند، یا محدود و بازنشسته اجباری میشوند و یا بهاجبار راه مهاجرت را در پیش میگیرند!
با قاطعیت عرض میكنم تا زمانی كه این شرایط بر علوم انسانی كشور حاكم است و سایه سیاست و نگاههای خاص، این علوم را فرا گرفته، نمیتوان به توسعه و پیشرفت كشور امید داشت. باید اجازه داد امثال مرحوم دكتر كاظمی، آزادانه و براساس استانداردهای علمی، كار و پژوهش و تحقیق كنند و بر شمار آنها در دانشگاهها افزوده شود، كرسیهای آزاداندیشی به معنای واقعی شكل گیرد و حاكمیت خود را بینیاز از تخصص و خدمات عالمان علوم انسانی، علوم سیاسی و روابط بینالملل نداند. نباید شرایط بهگونهای باشد كه با درگذشت استادانی مانند دكتر كاظمی، دغدغه و نگرانی نسبت به آینده علوم سیاسی افزایش یابد.
در پایان ضمن گرامیداشت مجدد یاد و خاطره دكتر كاظمی و تجلیل از خدماتی كه این مرد بزرگ و با جذبه و انضباط به ایران و دانش سیاسی كرد، از همه دغدغهمندان علوم سیاسی و روابط بینالملل در كشور میخواهم كه ارزش و جایگاه علمی خود را درك كرده و به ارتقای این رشتهها همت گمارند.
* متن سخنرانی در مراسم بزرگداشت استاد (خانه اندیشمندان علوم انسانی، ۱۸ فروردین ۱۴۰۰).
سایر اخبار این روزنامه
رقابت تنگاتنگ اصولگرایان برای انتخابات
رئیسجمهور زن بايد روحیه جنگی داشته باشد
برای بهبود روابط هیچوقت دیر نیست
دنیا و آژانس انرژی اتمی به ایران بدهکارند
اینبار گاندوسازی علیه اصلاحطلبان
ماجرای پرواز حاشیهساز آبادان-مشهد
آیا پای یک سفیر در میان است؟
رفتار زشت با تیم ملی فوتبال ایران
تغییر رنگ اجتماعی
یاد استاد
طمع شعله
رمز کارآمدی چیست؟
قاتلان پنهان یا ناجیان نهان؟
مسئلهشناسی کیفیت مشارکت در انتخابات
وارد پیک چهارم کرونا شدیم