در سوگ هنر مردمی

اسماعیل علوی
دبیر پایداری
شناخت درست چهره‌های فرهنگی بدون شناخت جایگاه تاریخی آنان ممکن نیست. همان‌گونه که پدیده‌های فرهنگی در خلأ و بدون زمینه پدید نمی‌آیند، نخبگان فرهنگی نیز از هیچ متولد نمی‌شوند. بلکه در بستری متأثر از گذشته و در شرایط تربیتی پیچیده محیط و دوره‌ای که به آن تعلق دارند سر برمی‌آورند، می‌بالند، به آفرینش می‌پردازند و بر لایه‌هایی از جامعه تأثیر می‌گذارند. شهید سید مرتضی آوینی نیز بر همین قاعده، مولود زمینه و زمانه‌ای بود که علاوه بر پیشینه فرهنگی، از مجموع تحولات و مناسبات اجتماعی و فرهنگی عصر خود تأثیر گرفته و در ادامه توانست تأثیر‌گذار باشد. تا آنجا که موفق شد با هنر خود عظمت و خصیصه‌های فرهنگی نسل اول انقلاب را به ارزش و فرصتی تجدیدپذیر تبدیل کرده و از بین جوانان و سایر اقشار برای آن همدلان و همراهانی همیشگی بیابد و راه و مرام ایثار و ازخودگذشتگی را بر جاده صواب و انصاف فراروی آیندگان قرار داده و خاطره‌ای خوش و درخشان از آن باقی گذارد.
هنر به عنوان بهترین و مؤثرترین وسیله ارتباطی و به مثابه زبانی رسا و مشترک، امکانی برای ثبت، ضبط و انعکاس پدیده‌های اجتماعی - فرهنگی و باقی گذاردن میراث تاریخی برای نسل‌های بعد محسوب است. سید مرتضی آوینی از جایگاه یک هنرمند به معرفی، بسط و توسعه فرهنگ غنی جبهه پرداخت و جایگاه ممتاز آن را شناساند و سربلندی‌های مردم ایران در این ارتباط را تبیین نمود. از این رو می‌توان هنر سید مرتضی را تلاشی معنوی برشمرد که خصیصه‌های یک دوره استثنایی را بازتاب داده و ماندگار کرد.


او این رسالت را در هنری یافت که خود بدان عنوان «هنر دینی» داده است و در تبیین آن می‌گوید: «هنر دینی، هنری است که در ذیل دین محقق شده باشد و این حقیقتی است متمایز از آنکه هنر امروز، امری مذهبی را همچون موضوع کار خود برگزید.» آوینی هنر دینی را در قالب و صورت شعر کهن، معماری قدیم ایران، موسیقی مقامی و... یافته و آنها را همان حقیقت دین و نتیجه تاریخی تلاش انسان برای تقرب به حقیقت مطلق برمی‌شمرد. وی معتقد است هنر تهی از معنویت از آنجا آغاز می‌شود که اراده آزاد هنرمند، اشیا را از صورت طبیعی و شأن ازلی‌شان بیرون می‌آورد و توسط کلام و صوت و نقش و حجم، عوالم درونی خودش را روایتگری می‌کند. از این‌رو شهید آوینی با طرح شعائر دینی در آثارش به عنوان عنصری محوری به رواج هنر معنویت‌گرا می‌پردازد و با اساس قرار دادن اندیشه توحیدی، کعبه را به نشانه رمز و تمثیل آن و حلقه ارتباط ادیان توحیدی منشأ هنر معنوی وحقیقت آن می‌داند. او دامنه افکار خود را از باورمندی به توحید به عرصه‌های جدی اجتماع می‌کشد و باطن قبله را در دیگر دوستی و ایثارگری می‌یابد و بر جسم بی‌روح و تهی از معنویت دینداراران ظاهری می‌تازد. آوینی کار خود را با روایت آنچه بر «خان گزیده‌ها» رفته است آغاز می‌کند و با تاختن به ظلم منشأ گرفته از شرک و خود پرستی بر سیاق‌های معمول و جا افتاده می‌خروشد. با شروع جنگ به جبهه‌ها می‌شتابد و با معرفی شهروندان شهر آسمانی یادگار منحصر به فرد از خود به یادگار می‌گذارد در ادامه و در جست‌و‌جوی گمنامان جبهه توحید خطر می‌کند و پا به میدان مین می‌گذارد و سرانجام در آتش کین دنیاپرستان و سلطه‌گستران گرفتار آمده و به فیض شهادت نائل می‌آید.