بحران انباشت پايدارترين بحران

هر جامعه‌اي در برخي از مقاطع تاريخي خود با بحران مواجه مي‌شود. عبور از اين بحران‌ها هدف اصلي سياست‌گذاران خواهد بود. مشروط بر اينكه در درجه اول به اصل وجود آن پي ببرند سپس راه‌حل مناسب آن را پيدا كرده و مردم را به پيمودن آن راه قانع و همراه كنند. درباره بحران‌هاي هر جامعه بايد به چند نكته بسيار مهم توجه كرد. اول پايداري بحران است. كرونا يك بحران جهاني است. حدود 16 ماه طول كشيده و احتمالا تا پايان سال جاري نيز كم‌‌وبيش در همين ابعاد باشد ولي در هر صورت و به احتمال قوي با افزايش استفاده از واكسن، اين بحران حل يا از شدت آن بسيار كم خواهد شد. در مقابل گرم شدن هوا، يك بحران به نسبت پايدار است و گمان نمي‌رود كه در كوتاه‌مدت تغييري كند و بايد برنامه‌هاي به نسبت طولاني‌مدت براي آن تدوين و اجرا كرد.
ويژگي دوم، گستره بحران است. بحران سيل سال 1398 بسيار جدي و عميق بود ولي گستره آن نه بين‌المللي بود و نه حتي كشوري، چند استان را درگير خود كرد. در حالي كه كرونا هم بين‌المللي است و هم فراگير ملي و هيچ نقطه‌اي از كشور مصون از آن نخواهد بود.
ويژگي سوم زنجيره بحران‌هاست. گرم شدن آب و هوا يك اثر يكنواخت بر زندگي بشر دارد و در شرايط عادي موجب بحران‌هاي ديگر نمي‌شود. ولي كرونا فرق دارد. به سرعت موجب فقر و بيكاري مي‌شود و اين مشكلات خود نيز بحران‌هاي جديدي هستند و ممكن است به منشأ شكل‌گيري زنجيره بحران‌هاي جديد ختم شوند. برخي از كشورها قدرت كافي براي جلوگيري از انتقال بحران را دارند. كشورهاي با اقتصاد قدرتمند مي‌توانند براي مدتي مانع از شكل‌گيري فقر در اثر كرونا شوند و اجازه ندهند كه بحران بيكاري و فقر نيز به كرونا اضافه شود ولي بسياري از كشورها قادر نيستند كه مبارزه موثري با بحران كرونا داشته باشند بدون اينكه تن به بحران فقر و بيكاري بدهند، در نتيجه با شكل‌گيري زنجيره‌اي از بحران‌ها مواجه خواهند شد.
ويژگي بعدي، وجود تعدد و تلاقي بحران‌هاي مستقل از يكديگر است. مثل جامعه‌اي كه با كرونا مواجه باشد همزمان فقر و بيكاري نيز در وضعيت قرمز باشد، يا دچار بحران اجتماعي و بي‌اعتمادي يا فقدان انسجام سياسي و اجتماعي يا تحريم و مشكل روابط خارجي نيز باشد و... .
با اين مقدمه طولاني بايد گفت كه جامعه ما با مجموعه‌اي از بحران‌ها مواجه است كه از يك ‌سو متعدد هستند و يكديگر را تشديد مي‌كنند. از سوي ديگر عدم حل هر كدام منجر به بحران‌هاي ديگر مي‌شود. به علاوه بحران‌هايي هستند كه سراسري بوده و گستره بزرگي را درگير مي‌كنند ولي از حيث پايداري تا حدي متفاوت هستند. 
هدف اين يادداشت معرفي بحراني است كه از همه پايدارتر و داراي اثرات عميق‌تر و ايجادكننده زنجيره‌اي از بحران‌هاي ديگر است. اين بحران چيزي نيست جز بحران انباشت سرمايه كه با توجه به شرايط فعلي و عمومي كشور در كوتاه‌مدت قابل حل نيست و نيز همه ابعاد زندگي مردم و جامعه را تحت تاثير خود قرار مي‌دهد. سرعت و قدرت انتقالش به زمينه‌ها و زنجيره بحران‌هاي ديگر بسيار بالاست. در حقيقت اگر بخواهيم چند شاخص مهم براي توصيف يك جامعه معرفي كنيم به ‌طور قطع يكي از آنها شاخص پس‌انداز و سرمايه‌گذاري است. شاخصي كه نشان‌دهنده كيفيت سلامت اقتصادي جامعه، اميد به آينده و كاركرد درست اقتصاد نيز هست. شاخصي كه حداقل مقدار آن براي جبران استهلاك لازم است تا جامعه در وضعيت رشد صفر حفظ شود. جامعه‌اي كه نرخ انباشت سرمايه و سرمايه‌گذاري آن حتي نتواند استهلاك را جبران كند به قهقرا ميل خواهد كرد. به‌ طور معمول نرخ استهلاك را در بيشتر موارد حدود 10 درصد منظور مي‌كنند، اگر بخواهيم رشد اقتصادي متعارفي داشته باشيم به‌ طوري كه رشد جمعيت را پوشش دهد و سالانه به ‌طور متوسط تا 5 درصد نيز به بهبود وضع مردم كمك كند بايد دو اقدام اساسي را انجام داد. اول بالا بردن پس‌انداز يا سرمايه‌گذاري، دوم بالا بردن بهره‌وري. ولي اكنون در وضعي هستيم كه اين دو شاخص در مسير عقب‌گرد هستند. برخي معتقدند كه در سطح جبران استهلاك نيز نيستيم. براي تحقق اين دو هدف نيازمند تغييرات بزرگ در سياست خارجي، مديريت اقتصادي و حكمراني داخلي هستيم. اينها هم انجام شود سال‌ها طول خواهد كشيد كه مساله انباشت سرمايه در مسير درست قرار گيرد و جامعه از بحران آن خارج شود. در غير اين صورت آثار اين بحران هر روز عميق‌تر شده و به ساير حوزه‌ها نيز سرايت كرده و آنها را عميق‌تر مي‌كند. يكي از اهداف توافق با چين حل اين بحران است. در حالي كه با توجه به وضعيت موجود و فقدان چشم‌اندازي در تغيير، اين توافق اگر هم به نتيجه برسد، مي‌تواند يك آرام‌بخش موقتي باشد و بحران را تشديد كند.