توئیتر، لبخند، ترور، وحشت

امیر استکی: با کسی که برای ضربه زدن به آدمی، شمشیرش را از رو بسته است نمی‌شود گفت‌وگو کرد. با او باید با شمشیر آخته برخورد کرد نه با زبان سرخ. اگر زبان سرخ را انتخاب کنیم باید منتظر زخم خوردن و بر باد رفتن سر سبز خود باشیم. سیلی در برابر سیلی و مشت در برابر مشت و جان در برابر جان. هنگامی که وزیر خارجه زردانبوی سعودی سخن از تنبیه(!) تهران به خاطر حمایتش از تروریسم می‌کند، فقط به فاصله چند ساعت، خون شهروندان بیگناه ایرانی در پایتختش به زمین ریخته می‌شود و واکنش دستگاه دیپلماسی ایران هم خلاصه می‌شود در یکی ـ دو پیام توئیتری و تکه‌پرانی مجازی! وقت آن رسیده است که به جناب حسن روحانی و دولت محترم‌شان این نکته را گوشزد کنیم که انتخابات تمام شده و تاریخ مصرف خوشمزگی‌های کلامی پایان یافته و امروز وقت آن رسیده است که دولت مشت خود را باز کند و صریحا پاسخ بدهد آنچه می‌خواهد در قبال ترس‌هایی که در انتخابات اخیر در دل مردم کاشت، انجام دهد، چه هستند؟ آیا ملت باید کماکان از موشک‌های سپاه و تلاش برای حفظ موازنه نظامی با دشمنان بی‌پروای منطقه‌ای بترسند؟ آیا هنوز دولتمردان محترم معتقدند مشکلات ما در منطقه با گفت‌وگو قابل حلند یا معتقد به حفظ و بسط و ایجاد توانمندی‌های نامتقارن برای کشور در منطقه‌اند؟ آیا با دشمنی که آشکارا از ابراز تاسف برای مرگ هموطنان ما در یک اقدام تروریستی هم خودداری می‌کند، با زبانی غیر از زور می‌شود سخن گفت؟ آیا دستگاه دیپلماسی دولت تدبیر و امید هنوز معتقد است دولتمردان سعودی برادران مایند؟ در حالی که آنها دیگر نه در خفا و لفافه بلکه در علن و با الفاظ شفاف و روشن کشور ما را تهدید می‌کنند. از تنبیه ایران سخن می‌گویند و از طرح‌های‌شان برای کشاندن جنگ به داخل خاک ایران می‌گویند. در این میان دولت ما و جناب ظریف کماکان فقط حرف می‌زنند. توئیتر هم بهترین جا برای حرف زدن است. ظریف البته از میان همه راه‌های اعمال فشار در راستای منافع ایران، فشار ایمیلی و توئیتری را برگزیده است و این جای هیچ نگرانی ندارد، چراکه در سیاست خارجی اینان رویه‌ای هست که نهایت اقتدارش در حرف زدن خلاصه می‌شود و این روزها هم توئیتر و شبکه‌های اجتماعی جای دنجی برای حرف زدن و بذله‌گویی و تکه‌پرانی شده‌ است. اما در مقام عمل، کلبی‌مسلکی در روابط بین‌الملل یا به اصطلاحی دیگر رئالیسم افراطی، به پذیرش بی‌چون و چرای روابط حاکم بر جهان و منطقه ختم می‌شود. در این مسلک اقدام به تقویت گزینه‌های نامتقارن برای ایران خطا محسوب می‌شود و ایران باید در چارچوب نقشی که برای او در نظر گرفته شده است بازی کند و از این رهگذر به دنبال جذب منافع اقتصادی در قالب امکان فروش آسان نفت، به سمت خود باشد. واقعیت‌های هم‌اکنون موجود در این رویکرد در رابطه با همسایگان ایران، خاصه همسایگان جنوبی و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس به طور خلاصه اعتراف به داشتن دست برتر نظامی و اقتصادی عربستان سعودی است و رویکرد عملی این اعتراف هم به شکلی واضح تلاش برای تنش‌زدایی بر اساس خطی است که اقتدار عربستان را به چالش نکشد و تلاش برای یافتن شرایطی بهینه برای ایران در این وضعیت است؛ به نوعی پوشاندن لباس کویت بر قامت ایران، غافل از اینکه اتخاذ این رویکرد همانگونه که رهبر حکیم انقلاب هم بارها تاکید کرده‌اند، دشمن را قانع نمی‌کند. حد یقف فشارها به نظر می‌رسد هنگامی است که ایران بیش از آنچه اصحاب دیپلماسی دولت تصور می‌کنند، تضعیف شده باشد. آنچنان که هزینه این سازش افراطی به عینه بیشتر از هزینه ایستادگی است. خاصه درباره عربستان پس از برجام زبان تهدید علنی آن تیزتر شده است و اگر پیش‌تر در لفافه سخن می‌گفتند، امروز که کاملا از خلع ید هسته‌ای ایران مطمئنند با جسارت بیشتری سخن می‌گویند. محمدجواد ظریف چندی پیش و پس از حمله دژخیمان بحرینی به تحصن مردم بحرین در توئیتی چنین نوشت: «اولین نتیجه آشکار رفیق‌بازی رئیس‌جمهور آمریکا با خودکامگان در ریاض: حمله مرگبار به اعتراض‌های مسالمت‌آمیز از سوی رژیم بی‌پروای بحرین. گوگل کنید».  
توئیت دیگر ظریف هم که قبل از این منتشر شده بود در واکنش به نشست سران کشورهای عربی با ترامپ در ریاض بود که در آنجا ظریف چنین می‌نویسد: «ترامپ از آن پایگاه دموکراسی و میانه‌روی (عربستان)، به ایرانی که تازه انتخاباتی واقعی داشته حمله کرد. این سیاست خارجی است یا دوشیدن۴۸۰ میلیارد دلار از عربستان؟» اینها حرف‌های جالبی است.
متلک‌های بامزه‌ای که از مرزهای توئیتر جلوتر نمی‌رود و در مقام عمل به زانو زدن در مقابل امیر کویت و انفعال در برابر خون‌های ریخته شده در فاجعه منا ختم می‌شود. این دوستان برخورد شدید و غلیظ را بلدند ولی بیشتر ترجیح می‌دهند بر سر ملت خود و نمایندگان‌شان در مجلس فریاد بکشند و برابر بیگانگان تمایل زیادی به لبخند و رفتار مسالمت‌آمیز دارند. این بخشی از واکنش ظریف به تهدید رسمی و بی‌پرده و جسورانه ولیعهد عربستان است. ظریف در مقاله‌ای که اواخر اردیبهشت در روزنامه العربی‌الجدید چاپ لندن، نگاشته است، چنین می‌نویسد: «یکی از مقامات عربستان، اخیرا تهدید کرد جنگ را به داخل ایران خواهد کشاند اما من امروز رسما و به نیابت از دولت ایران اعلام می‌کنم ما آماده هستیم تا صلح را به منطقه و زودتر از همه کشورها به عربستان هدیه دهیم». این از مشهورات است که هنر دیپلمات‌ها بیان مواضع و نیات و انگیزه‌ها با ادبیاتی در لفافه و بدون بار حقوقی است ولی این ابدا بدین معنا نیست که در پاسخ تهدید به جنگ از هدیه صلح سخن بگوییم و در واکنش به یک ابرخرید تسلیحاتی توسط چنین دشمن جسوری به پراندن یک متلک اکتفا کنیم و از آن طرف در داخل کشور خود، تنها امکان موازنه نظامی کشور- برنامه موشکی کشور- با رقبای منطقه‌ای‌اش را با چالش جدی روبه‌رو و جوری وانمود کنیم که گویی موشک‌های ما به دنبال لطمه‌زدن به منافع کشور است! غافل از اینکه آنچه هم اکنون این دولت می‌تواند بر سر آن معامله کند ظرفیت‌هایی است که همین نیروهای نظامی جان بر کف در خارج از مرزهای کشور و در کانون‌های بحران منطقه به نفع کشور ایجاد کرده‌اند. متاسفانه دستگاه دیپلماسی دولت تدبیر و امید همواره به مساله افزایش بودجه دفاعی کشور رویکرد انتقادی داشته است و حتی اگر ارقام تخصیصی در بودجه سالانه کشور را برای این نهادها افزوده است اما در محقق کردن آن به اذعان برخی کارشناسان مالی پایش را از 30-20 درصد فراتر نگذاشته است. اینگونه بی‌مهری به نیروهای نظامی شاید در نگاهی بدبینانه خود برجامی جدید باشد به گونه‌ای که گویا دولت تکنوکرات‌ها بیشتر از رقبای منطقه‌ای کشور و دشمنان غربی ایران از آزمایش موشک جدید و رونمایی از دستاوردهای نظامی ناراحت می‌شود و همانگونه که در مناظره‌های انتخاباتی توسط آقایان روحانی و جهانگیری بیان شد، آن را در راستای مقابله با سیاست خارجی دولت که مبتنی بر اعتمادسازی و تنش‌زدایی است، می‌داند. آنچه به عنوان برجام‌های دیگر مطرح می‌شود ربط بسیار وثیقی به برنامه موشکی کشور خواهد داشت و این تنها گزینه موازنه قوا با دشمنان کشور را به چالش خواهد کشید. آن هم در شرایطی که ما بعد از برجام هم تا 5 سال مجاز به خرید تسلیحاتی و تا 8 سال مجاز به خریدهای مرتبط با برنامه موشکی خود نخواهیم بود.
شاید عده‌ای معتقد باشند در این میان یک تقسیم کار بین دستگاه دیپلماسی کشور و سایر ذی‌مدخلان این امر در نهادهای دیگر کشور صورت گرفته است و دستگاه دیپلماسی رسمی ایران ترجیح می‌دهد سیاست‌هایی را اعلام کند که چالشی به وجود نیاورد و سیاست‌هایی را که در واقع اعمال می‌شود به نهادهای دیگر واگذارد! این گزاره با توجه به آنچه درباره فشار دولت به سایر نهادهای درگیر در مناسبات منطقه از راه تضعیف مالی و ایجاد تنگنای اعتباری گفتیم، بی‌معنی می‌شود و متاسفانه دولتمردان هم در عمل و هم در نظر در حال ایجاد فشار بر این نهادها هستند و شوربختانه این تحلیل غلط و این استراتژی در وهله اول در این منطقه پرآشوب و خطر، امنیت ایرانیان را به مخاطره می‌اندازد. حوادث تلخ چند روز اخیر تهران زنگ هشداری برای پایان دادن به این درگیری و جنگ بی‌صدای داخلی است که رعب‌آفرینان داخلی شروعش کرده‌اند. دوستان عزیز در دستگاه دیپلماسی کشور و در راس آنها جناب ظریف باید رویه خود را برعکس کنند و رویکرد لبخند به درون و اخم به دشمنان را جایگزین رویکرد فعلی اخم به درون و لبخند به بیرون کنند و بدانند خاصه در منطقه، آن مایه از حسن‌نیت در رقبا وجود ندارد که لااقل پاسخ لبخندها را با تهدید عریان ندهند.