روابط خارجي فقط بايد از طريق ديپلماسي هدايت شود

آرمان ملی- محمدهادی علیمردانی: انتشار صوت گفت‌وگوی محرمانه محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران، حواشی داخلی بسیاری به همراه داشت و بسیاری از مباحث درباره اولویت میدان بر دیپلماسی در سیاست خارجی ایران گفته شد. با این حال باید این موضوع را نیز در نظر گفت که روابط خارجی ایران که نام آنها در صوت مذکور آمده نیز تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. دو کشور روسیه و فرانسه که ظریف درباره مقاصد ضد برجامی آنان سخنانی را مطرح کرده بود، طرف حساب ایران در مذاکرات وین هستند و باید دید روابط ایران با این کشورها به چه سمت و سویی خواهد رفت. در همین زمینه قاسم محبعلی مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت امور خارجه و تحلیل‌گر مسائل بین‌الملل گفت‌وگویی با «آرمان ملی» داشت که در ادامه می‌خوانید.   در صوت محرمانه‌ای که از وزیر امور خارجه منتشر شد، از روسیــه نامبرده شده است. آیا اعلام بی‌صداقتی روسیه از سوی ظریف، وضعیت رابطه ایران و این کشور را آشفته خواهد کرد؟
اینکه چه شخص یا عاملی سبب شد تا صوتی نامناسب، در زمانی نامناسب منتشر و افشا شود، آثار بسیار منفی در سیاست خارجی ما بر جا خواهد گذاشت. قاعده نیست که یک وزیر یا شخصی که در جریان مذاکره با طرف‌های خود قرار دارد، آن رویه پنهان یا مسائلی که باید روی میز مذاکر حل و فصل شود را در صحنه عمومی عنوان کند. طبیعی است که باید ببینیم، روس‌ها دیگر چگونه می‌توانند به ما اعتماد کنند و چگونه ایران می‌تواند بگوید با روس‌ها روابط راهبردی داریم؟ ممکن بود در ذهن ما مشخص باشد و درک کنیم که کشور ما هرگز روابط راهبردی با روس‌ها نخواهد داشت اما برای بازی که با طرف مقابل داشتیم، باید می‌گفتیم با چین، روسیه، اروپا یا آمریکا روابط راهبردی داریم. در این صورت می‌توانستیم طرف مقابل را قانع کرده و از آنان امتیازات بیشتری بگیریم اما حالا این صحنه برای آنان روشن شده است که وزیر خارجه ایران، نه تنها روسیه را کشور دوست نمی‌داند، بلکه آن را به عنوان کشوری می‌شناسد که برای به نتیجه نرسیدن برجام تلاش کرده است. از دید آنان، ایران روسیه را کشوری می‌داند که برای به خطر انداختن امنیت ملی ایران تلاش کرده است. طبیعی است که طرف روسی این مسائل را در مذاکرات وین مورد توجه قرار خواهد داد.
  ممکن است دست روس‌هـــا برای امتیازگیری از ایران باز شده باشد یا تبعات صوت منتشر شده در ایـن سطح نخواهد بود؟
موضع ما را در برابر روس‌ها ضعیف می‌کند. آنها اول از ما گله‌مند خواهند شد. دولت و وزیر امور خارجه روسیه دچار مشکل خواهند شد، همانگونه که آقای کری در آمریکا دچار مشکل شده است. شاید آقای کری در آمریکا می‌خواست به ایران کمک کند و می‌دانست که موضوع برجام برای لابی رژیم صهیونیستی و مخالفین دولت اوباما و بایدن مهم است، بنابراین نباید طرف ایرانی مسائل پنهانی را آشکار می‌کرد. مشخص است که دولت آمریکا زین پس بیشتر احتیاط خواهد کرد تا وارد مسائلی نشود که به موقعیت سیاست داخلی آنان ضربه بزند.


 در این صوت از کشور فـــرانسه نیز صحبت شده است. تا جایی که اطلاع داریم، روابط ایران و فـــرانسه، مانند رابطه با روسیه چند جانـــبه نبود. آیا احتمال دارد رابطه ایران بــا فرانسه یا اتحادیه اروپا نیز با چالش‌های جدیدی روبه‌رو شود؟
هر کشور را باید به تناسب خود دید. زمانی که زاویه پنهان ذهن ما روشن شده و واضح شد که در پس ذهن ما چه می‌گذرد، مشخصا طرف‌های مذاکره چندان به صحبت‌های روی میز ما توجه نمی‌کنند. دیپلماسی مانند آیسبرگ است و تنها و تنها باید نوک قله یخ بیرون باشد یا مانند شطرنج است و حریف نباید از حرکت بعدی شما مطلع باشد. اگر چنین اتفاقی افتاد، نمی‌توان از طرف مقابل امتیاز گرفت.
 گذشته از تـــاثیر این فایل صوتی بر روابط خارجی ایران، بــحث نسبت دستگاه دیپلماسی و میدان نیز مطرح بود. آیا درباره مسائل منطقه دیپلماسی بیشتر حاکم است یــا مصالح دیگری در نظر گرفته می‌شود؟
این یک مشکل ساختاری است که آقای ظریف بدان اشاره کرده است. البته شاید لازم نبود چنین امری در سطح عموم مطرح شده و باید در گفت‌وگوهای داخلی به نتیجه می‌رسید. از ابتدایی که دولت مسئولیت را بر عهده گرفته است، باید به حل این ضایعه و معضل مبادرت می‌ورزید. روابط خارجی باید از طریق دیپلماسی مدیریت شود. لازم است همه دستگاه‌ها در صحنه حضور داشته و امکانات خود را در اختیار پیشبرد منافع ملی قرار بدهند. دیپلماسی سبدی برای به دست آوردن میوه آن چیزی است که آقای ظریف به آن میدان می‌گویند، است. جنگ یک مسأله سیاسی است و سیاستمدار باید جنگ را مدیریت کند. نظامی مسئول حوزه میدانی و عملیاتی است، نه حوزه سیاسی و هرگز نظامیان پایان جنگ را تعریف نمی‌کنند. سیاسیون هستند که مانند جنگ‌های جهانی اول و دوم یا جنگ‌های ویتنام و ایران و عراق، در کنار میز با یکدیگر گفت‌وگو خواهند کرد. به همین سبب میدان باید متناسب با شرایط سیاسی، شرایط گفت‌وگو و آنچه لازم داریم مدیریت شود اما زمانی که مدیریت از دست دولت و وزارت امور خارجه بیرون آمده و عملا کسی جز رئیس جمهور یا وزیر امور خارجه پشت فرمان ماشین سیاست خارجی قرار گرفت، آن ماشین کارکرد درستی نخواهد داشت. ما 3 ماشین داریم که ماشین تبلیغات، ماشین دیپلماسی و ماشین نظامی هستند. این 3 ماشین باید به گونه‌ای عمل کنند که ماشین دیپلماسی در پیشانی بوده و 2 ماشین دیگر پشت سر آن حرکت کنند. باید چنین اتفاقی رخ بدهد تا ماشین سیاست خارجی بتواند از دستاوردهای میدانی و تبلیغاتی، برای کشور دستاوردهای مادی، معنوی و سیاسی به دست بیاورد. جابه‌جا شدن این روند، یک معضل ساختاری به شمار می‌آید و هزینه‌های زیادی برای این روند داده‌ایم. زمانی که باید استفاده کنیم، در صحنه معاملات وضعیت به گونه دیگری رقم خورده است. روس‌ها در سوریه حاضرند، در عراق طرف‌های دیگری حاضرند، در بوسنی و افغانستان نیز کم و بیش همین اتفاق رخ داد و هزینه‌های زیادی می‌دهیم اما زمانی که باید در صحنه معاملات بهره‌برداری کنیم، حاضر نیستیم. روس‌ها برای مذاکرات افغان از طرف‌های دیگر دعوت کرده اما از ایران دعوت نمی‌کنند. در قطر و ترکیه نیز از ما دعوت نمی‌کنند، زیرا آنان می‌دانند، دستگاه دیپلماسی ما در این موضوع نقشی ندارد و طبیعی است، در مذاکراتی که سیاسیون می‌نشینند، نمی‌توانند یک نظامی را دعوت کرده و سر میز مذاکره بنشینند.
 علت این رویکرد چیست؟ آیــا شروع زودهنگام جنگ پس از انــــقلاب گفتمان امنیت را بر سایر گفتمان‌ها اولویت داد؟
همانطور که عرض شد، این موضوع به ضعف دولت در ساختار سیاسی کشور بازمی‌گردد. دولت در چرخه تصمیم‌گیری و اجرا، خصوصا در سیاست خارجی نقش اول را ندارد. طبیعی است که وزیر امور خارجه ما نیز چنین جایگاهی ندارد اما روسای جمهور در طرف‌های خارجی نیز در همه کشورهای دنیا فصل‌الخطاب هستند.