آتش به اختيار مسئولانه

نويسنده: دكتر عبدالله گنجي  واژه «آتش به اختيار» به زودي در فضاي مجازي و رسانه‌هاي رسمي جاي خود را باز كرد، اما هم نيت‌هاي پاك و هم نيت‌هاي آلوده بر سر معنادهي به آن به تفسير موسع روي آورده‌اند. بنابراين نگراني عمده از جانب گوش به فرمان‌ها يا مخاطبان پيام نيست، بلكه از سوي كساني است كه مي‌خواهند هر عمل بي‌ربط و غيرمنطقي را با آن بازنمايي و يادآوري كنند. بنابراين ذكر شمه‌اي از آنچه معناي واقعي آن است، لازم و ضروري است. تشخيص سه شاخص، آمر، فاعل و مجهول اگر درست فهميده شود، حيطه عمل نيز شفاف خواهد شد. آمر ولي امر است، بنابراين مخاطب كساني هستند كه دستورات ايشان را براي خود حجت شرعي مي‌دانند، اما غيريت نمي‌تواند ذيل اين فرمان حركت كند. فاعل نيز دانشجويان مسلمان هستند. اين موضوع خاص دانشجويان دور از قدرت است و ديگران نمي‌توانند با اصل تعميم‌پذيري مصادره به مطلوب كنند. مجهول مسئله نيز دستگاهي است كه اختلال دارد. بنابراين آنجا كه دستگاهي مختل است بايد اجتهاد كرد و وارد ميدان شد. معني حرف آن است كه قانون و  ضوابط وجود دارد، اما مجري و برنامه‌ريز به هر دليل وارد ميدان نمي‌شود يا ميدان بي‌ربطي را براي خود تعريف كرده است. دستگاهي كه دچار اختلال شده است نه مسئول برهم زدن يك مراسم است و نه اهل اقدامات خودسر. او وظايف مشخصي دارد كه به هر دليل از انجام آن ناتوان است. اين مسئوليت بايد بر دوش ديگراني باشد كه آن اختلال را در حوزه و حيطه جغرافيايي خود احساس مي‌‌كنند.
 در معناي كلان‌تر مسئله، مقام معظم رهبري عرصه مردمي را در محيط‌هاي دانشجويي كه رفتارهاي دانشجويي به حل مسئله كمك مي‌كند، تقويت كردند. اگر از منظر روشنفكران و اصلاح‌طلبان به موضوع بنگريم مي‌توان گفت حوزه عمومي تقويت شد، اما اين به معني قانون‌گريزي نيست. در ميدان نظامي هم فرد آتش به اختيار قبلاً آموزش ديده است كه اگر ارتباط با فرمانده يا عقبه قطع شد و بايد شخصاً تصميم‌ بگيرد، چه بايد بكند؟ هيچ كس به اندازه دانشجوياني كه فراتر از علم در دانشگاه فعاليت مي‌كنند، اين مسئله را درك نمي‌كنند. بوروكراسي حاكم بر دانشگاه‌ها براي برگزاري يك مراسم، ديوانه‌كننده است. كرسي‌هاي آزاد‌انديشي‌اي كه مقام معظم رهبري با ناراحتي پرسيدند «بنده با كم و زيادش صد بار گفتم، اما چرا اجرا نكرديد؟» نمونه آن است. كرسي‌هاي آزادانديشي گرفتار بين ملاحظات محافظه‌كارانه مديريتي و دهها متغير مزاحم در هر مركز استان است. دانشجويي كه مي‌خواهد آزاد سخن بگويد يك مرتبه با چندين دوربين و حراست مواجه مي‌شود و روي به محافظه‌كاري مي‌آورد. در اين صورت نظام مظلوم جمهوري اسلامي هزينه امنيتي بودن فضاي دانشگاه را بايد پرداخت كند.  بنابراين آتش به اختيار توأم با مسئوليت و قانون‌پذيري است، اما كمترين نگراني در اين باره مربوط به مخاطبان اين سخن و بيشتر نگراني مربوط به كساني است كه اصل و اساس را قبول ندارند و ممكن است با صحنه‌آرايي و اقدامات غيرقابل پذيرش، نيروهاي جوان دانشجو و مسلمان را به مسلخ ببرند كه اين همان آتش به اختيار است. تدابير مقام معظم رهبري براي محيط‌‌‌هاي دانشجويي روشن است؛ جبران آنچه مديران عمل نمي‌كنند يا بد عمل مي‌كنند، ميدان آتش به اختيار است. معتقدم پيشينه سخن رهبري به آنجا برمي‌گردد كه بارها نسبت به تقويت تشكل‌هاي مؤمن به انقلاب اسلامي و حمايت از جبهه انقلاب در دانشگاه‌ها توصيه كردند، اما اتفاق ملموسي ديده نشد. روح حاكم بر راهبرد آتش به اختيار بايد تقويت گفتمان انقلاب اسلامي در دانشگاه‌ باشد. برگزاري كرسي‌هاي آزادانديشي، مقابله با اردوهاي مختلط، مبارزه فكري بي‌امان با سكولارها، عمل به مطالبات چهارگانه امام از بسيج دانشجو و طلبه در پيام 2/9/1367، خدمت به محرومان و اردوهاي جهادي، نقد اصحاب قدرت و ثروت، عدالت‌خواهي، برملا كردن مديريت‌هاي باندي و سياسي در دانشگاه‌ها مصداق‌هاي عمل آتش به اختيار است. به صورت طبيعي تكميل نكردن پازل دشمن (حتي با حرف حق) ملاحظه‌ اساسي كساني است كه خود را ضمير سخن رهبري فرض كردند. رعايت ملاحظاتي همچون قانون، منافع ملي، رعايت شأن و وزانت حزب الله و عقلانيت جمعي مي‌تواند «اجتهاد دانشجويي»(در عين حفظ اصول) را محور كارآمدي به روش آتش به اختيار كند.