تکرار شعارهای روحانی یعنی تثبیت وضع موجود

سرویس سیاسی جوان آنلاین: آیا با شعارهای شبیه به شعارهای روحانی هرچند از یک غیرروحانی و یک کسی که «حسن روحانی» نیست، می‌توان به نتایجی غیر از وضع موجود دولت روحانی رسید؟ این یک پرسش به شدت راهبردی است. شعارهایی مانند «بلد بودن زبان دنیا و تعامل با دنیا» یا شعاری که حول تغییر سیاست خارجی استوار باشد، یا شعارهای با محتوای اف ای تی اف، مشخص کردن محدوده دخالت حکومت در زندگی مردم و شبیه اینها که از افراد متفاوت صادر می‌شود، چقدر می‌تواند کار را به نتایج متفاوت برساند؟
این نوع شعارها از برخی نامزدها از دو جناح و کسانی که می‌گویند به هیچ یک از دو جناح وابستگی ندارند،‌شنیده شده است. برخی از همان اول گفتند که دنبال «تعامل هوشمند با غرب» هستند.
هشت سال بازی با برگ «سیاست خارجی» در انتخابات و اداره کشور، نتیجه «وضع کنونی» را داشته است. چرا گمان می‌کنیم کسی یا کسانی با همین شعارها که حتی در لفظ و لفاظی شبیه به شعارهای دولت مستقر هستند،‌لزوماً می‌توانند تغییر ایجاد کنند و به نتایج دیگری برسند؟!
«شعارهای تکراری روحانی» از زبان برخی نامزدها شنیده می‌شود اما چون شاخص‌ترین آنها علی لاریجانی است،‌با مروری به شعارهای او می‌توان از او و بقیه نامزدهایی که شبیه این شعارها را تکرار می‌کنند،‌ خواست در ادامه کارزار تبلیغاتی خود به مردم توضیح دهند چگونه و درون چه سازوکاری با همان شعارها و بازی با برگ سیاست خارجی می‌خواهند به نتایج متفاوتی برسند و چگونه با شعارهای روحانی دولت و عملکرد روحانی را هم نقد می‌کنند؟!


‌ لاریجانی نشان داد که فراتر از همه هماهنگی‌‌‌ها میان او و رئیس‌جمهور در هشت سال گذشته، روحانی برای او الگوی جالب توجهی هم بوده است و به همان سبک و سیاق روحانی تلاش می‌کند فرافکنانه از پاسخگویی حتی در مورد‌ اقداماتی که مسئولیت مستقیم‌شان هم با او است، فرار کند.
موضوع اما فراتر از شباهت در فرافکنی ا‌ست. نگاهی به شیوه‌های تبلیغاتی علی لاریجانی برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری خرداد 1400 نشان می‌دهد که لاریجانی خیلی بیش از اینها پا جای پای حسن روحانی گذشته است.
چرخشی برای انتخابات
اصلی‌‌‌ترین الگوبرداری لاریجانی از روحانی، همین فاصله او از اصولگرایی‌ است. حسن روحانی تا پیش از انتخابات خرداد سال 92 هیچ نسبتی جز «موضع مخالف» با جریان اصلاحات نداشت. روحانی گرچه در مناظرات انتخاباتی سال 92 با کلیدواژه‌‌ «حمله گازانبری» قصه‌ای دروغین از نقش محمدباقر قالیباف در ماجرای کوی دانشگاه ساخت و توجه اصلاح‌طلبان را برای خود خرید، اما او سخنران اصلی راهپیمایی مردم تهران علیه واقعه کوی دانشگاه در 23 تیر ماه سال 78 بود. از مخالف اصلاح‌طلبان در واقعه کوی دانشگاه در سال 78 تا خود را هم نظر آنان نشان دادن در همان واقعه در سال 92، فاصله فقط یک تصمیم انتخاباتی بود: «من می‌خواهم رئیس‌جمهور شوم‌» و همین تصمیم، گویا هر گونه چرخش گفتمانی و جریانی را برای او مجاز کرد.
حالا علی لاریجانی هم نسخه دوم همان عملکرد است. لاریجانی در وسوسه حمایت اصلاح‌طلبان است تا در کنار حمایت اعتدالیون و بخشی از نیرو‌‌هایی که در میان اصولگرایان دارد، بتواند به حداکثری بودن رأی خود اطمینان داشته باشد. نسبت لاریجانی با اصلاح‌طلبان، دو قطب مخالف است، اما لاریجانی تجربه روحانی را پیش روی خود دارد و در حساب و کتاب انتخاباتی خود، لابد با خودش می‌گوید، اگر روحانی توانست به این سرعت از منتهی‌الیه راست، به منتهی الیه چپ برود، چرا من طی یک روال چند ساله نتوانم چنین کنم؟ این اصلی‌‌‌ترین الگوبرداری لاریجانی از روحانی ا‌ست که علاوه بر نمایش رویکرد و سیاست انتخاباتی‌اش، او را تبدیل به روی دیگری از این سکه کرده است.
شباهت در ادبیات
روزی که علی لاریجانی در ساختمان وزارت کشور برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری ثبت‌نام کرد، با چند کلیدواژه به تخریب رقبا پرداخت؛ سوپرمن، پوپولیست، پادگان، دادگاه و... .
این رفتار سلبی و تخریبی، آن هم با کلیدواژه‌های کنایه‌وار، چنان یادآور بی اخلاقی‌های انتخاباتی حسن روحانی در سال‌های 92 و 96 بود که برخی این گمانه زنی را داشتند که نکند تیم مشاوران تبلیغاتی و انتخاباتی روحانی به کمک لاریجانی رفته‌اند!
این تنها رویکرد مشترک لاریجانی و روحانی نبود که در ادبیات آنها نمود می‌یافت. جمله معروف روحانی که «کشور مدیر می‌خواهد و نه نوکر» در ادبیات رسمی لاریجانی تبدیل شد به «کشور مدیر می‌خواهد و نه سوپرمن». همین خوی و منش است که در تعامل با مردم نیز هویدا می‌شود و روحانی و لاریجانی را تبدیل به افرادی که از نزدیک با کف جامعه در ارتباط نیستند، می‌کند و شباهتی دیگر میان آنان را نشان می‌دهد.
برجام، افتخار مشترک
از همه هشت سال ریاست جمهوری حسن روحانی یک برجام مایه افتخار او بوده است که با
وعده و عیدهای عجیب و غریب او و دولتمردانش همراه بود و پس از امضا هم تعریف‌های عجیب‌تری را بیان کردند. بدنه رسانه‌ای و خواص سیاسی حامی دولت در سال‌های اخیر تلاش کردند برجام را حاصل تصمیم نظام و مسئولیت آن را متوجه رهبری بدانند، چه آنکه می‌دیدند برجام در عمل شکست خورده و نگاه عامه مردم به آن مثبت نیست و کوشیدند مسئولیت آن را از عهده دولت بردارند. با این حال، روحانی نمی‌تواند مسئولیت برجام را نپذیرد و حتی تلاش می‌کند نه تنها نشان ندهد که برجام شکست خورده، بلکه همچنان آن را یکی از دستاورد‌‌ها و پیروزی‌های دولت نشان دهد. این میان، لاریجانی هم نمی‌تواند میان خود و برجام مرز بکشد. تصویب 20 دقیقه‌ای برجام در مجلس شورای اسلامی و اجازه ندادن به نمایندگان مجلس برای طرح انتقادات و نکات خود در مورد برجام، امری نیست که لاریجانی بتواند آن را از کارنامه کاری خود حذف کند. در نتیجه او هم مانند روحانی تلاش می‌کند این تصویب 20 دقیقه‌ای را از نکات مثبت مدیریتی خود حساب کند. لاریجانی تاکنون که نیازی نمی‌دید در مورد این مدل تصویب توضیحی بدهد، اما با کاندیدا شدن برای انتخابات، می‌خواهد وجهه‌ای پاسخگو و اهل تعامل از خود نشان بدهد. در نتیجه در کلاب هاوس به شکلی طراحی شده، پای سؤالات فعالان مجازی نشست و از جمله این سؤالات، تصویب 20 دقیقه‌ای برجام بود.
لاریجانی پاسخ داد که اگر کسی می‌تواند مشکل بزرگی مثل برجام را در 20 دقیقه رأی بگیرد، یعنی مدیری قوی ا‌ست و باید به او رأی داد! از سویی هم همچون حامیان بی اطلاع روحانی و برجام که همچون هواداران یک تیم فوتبال فقط قصد دفاع از تیم خود را دارند، بدون آنکه به خوب و بدی بازی‌اش توجه کنند، لاریجانی هم می‌گوید اگر برجام نجس است، چرا آن را بر هم نمی‌زنند! آیا لاریجانی نمی‌داند که چرا برجام برهم نمی‌خورد؟ لذاست که برجام وجه مشترک دیگری میان روحانی و لاریجانی ا‌ست.
آیا آخرین وجه شبه اتفاق می‌افتد؟
و اما آخرین وجه شبه لاریجانی و روحانی می‌تواند حمایت اصلاح‌طلبان از هر دو باشد که در مورد اولی با ائتلافی نانوشته در سال 92 رخ داد و خاتمی با اجبار عارف به انصراف، خود را در جبهه هاشمی قرار داد تا پیروز انتخابات باشد. اصلاح طلبان اما بعداً روحانی را رحم اجاره‌ای نامیدند و حمایت خود از روحانی را اشتباه دانستند و تأکید کردند که در انتخابات 1400 باید حتماً از یک اصلاح‌طلب حمایت کنند و نه اینکه باز تن به ائتلاف دهند. آیا در آینده و در این هفته‌های آتی باز هم اصلاح‌طلبان تن به کاندیدای غیراصلاح‌طلب و غیر گفتمانی خواهند داد تا به وحدتی که احتمال پیروزی را بالا می‌برد، برسند؟ در این صورت وجه شبه دیگری میان روحانی و لاریجانی رقم خواهد خورد.