نقدي بر گفتمان آموزش و پرورش در باب رمز توسعه پايدار

اخيرا حاجي‌ميرزايي، وزير آموزش و پرورش نگرش سودمند و حكيمانه‌اي را در باب رمز توسعه و پيشرفت پايدار سر انداختند كه ظرفيت تبديل شدن به گفتماني جدي و به عنوان مطالبه‌اي اساسي از دولت آتي را دارد.  هر چند طرح آن مسبوق به سابقه بوده اما پيش‌نيازهايي بر تحقق آن مترتب است كه بتواند از سطح يك نگاه به واقعيت بدل شود. در گام نخست ‌بايد جايگاه معلم مشخص و معلمي را بازتعريف كرد؛ اينكه معلمي را تخصص انگاشته و معلم را متخصص بايد تلقي كرد؟ اگر چنين است پس چگونه است تاكنون اين قشر موثر و مولد سرمايه‌هاي اجتماعي از حق بهره‌مندي از نهادي تخصصي با شخصيت حقوقي مستقل محروم بوده است؟ چرا همچون غالب كشورهاي توسعه يافته در حوزه آموزش نبايد بازويي مشورتي با شخصيت حقوقي مستقل، بهره‌مند از اختياراتي مبتني بر چارچوب‌هاي پيش‌بيني شده در قانون مصوب مجلس در كنار وزراي آوپ قرار گيرند؟ تا كي به واسطه فشارها و انتظارات عديده بر وزراي آموزش و پرورش بايد شاهد وزارت مستعجل با عمر مسووليتي متوسط ۲ سال را در اين حوزه حساس شاهد باشيم؟  تلقي ناصواب موازي‌كاري نهاد تخصصي نظام معلمي با حوزه ستادي تا كي قرار است، استمرار يابد و تحقق اين ظرفيت بالقوه سودمند كه مي‌تواند فرصتي براي كاهش تدريجي چالش‌ها و تخصصي‌تر شدن فرآيندها در اين حوزه باشد به تاخير بيفتد و وزراي آموزش و پرورش در اتخاذ تصميمات صرفا متكي به حلقه محدود كارشناسان حوزه ستادي بوده و از دريافت مستقيم نظرات موثر كارشناسان شاغل در صف محروم باشند؟ حاصل اين خلأ زيانبار استمرار ضعف كارشناسي جامع در اجراي برخي طرح‌ها و تبديل آنها در كوتاه‌مدت به برنامه‌هايي بوده كه به واسطه فقدان بهره‌مندي از خرد جمعي و بارش فكري به فراخناي جامعه معلمان كشور، مستهلك كردن ذهن و جسم گروه هدف يا  هدررفت منابع محدود را در پي داشته و شوربختانه بسياري از برنامه‌ها قائم به فرد وزير بوده و با كنار رفتنش آن طرح نيز يا به محاق رفته يا با كيفيت لازم و سودمند پيش نخواهد رفت كه در اين مجال امكان پرداختن به جزييات نيست. 
 از حاجي‌ميرزايي انتظار مي‌رود حال كه خود به عنوان مقام عالي وزارت اين گفت‌وگوي به حق را سر انداخته‌اند «در تبديل آن به گفتماني موثر به عنوان وزيري پراگماتيست» اين‌ بار هم در مقام عمل گام بردارند.
پيش‌تر دانش‌آشتياني در همان دوره وزارت مستعجل كمتر از يك سال، لايحه تاسيس نهاد تخصصي نظام معلمي را تا مرحله كميسيون اجتماعي دولت پيش بردند كه در صورت استمرار در اين جايگاه با عنايت به اعتقاد جدي ايشان به سودمندي اين نهاد در برون‌رفت تدريجي از چالش‌هاي بر جاي مانده از دهه‌هاي قبل بي‌ترديد به سرانجام مي‌رساندند لذا پيشنهاد مي‌شود، جناب وزير اگر به دنبال نظرات مشورتي گسترده‌تر و در عين حال تخصصي بوده و به دنبال برون‌رفت تدريجي از وضع موجود و تعالي اين حوزه هستند، مجدد آن پيش‌نويس كه احتمالا در دبيرخانه شوراي عالي آموزش و پرورش خاك مي‌خورد را گرته‌برداري كرده و به جريان انداخته و از مجراي رايزني موثر با اعضاي هيات رييسه و كميسيون‌هاي اجتماعي و آموزش مجلس يازدهم كه اتفاقا دغدغه خدمت موثر به حوزه آموزش مدرسه‌اي را دارند، مجدانه تا پايان همين دولت حتي به سرانجامي برسانند تا همچون پيش‌نويس لايحه مذكور و پيش‌نويس طرح تاسيس سازمان نظام معلمي كميسيون اجتماعي مجلس دهم با اتمام عمر دولت دوازدهم ابتر رها نشود. بي‌ترديد تحقق اين گفتمان در عينيت اثري ماندگار خواهد بود و يادگار خواهد ماند. 
آموزش و پرورش بدون معلم متخصص ره به جايي نتواند برد «معلمان متخصص هم تبلورشان در نهاد تخصصي نظام معلمي معني خواهد يافت و بدون نهاد تخصصي با شخصيت حقوقي مستقل ناظر بر فرآيندها و عملكردها» بعيد است بتوان برون‌داد بهتري از پيش براي سال‌هاي آتي متصور بود. 


با نگرشي كه چالش‌ها را ايجاد كرد، نمي‌توان در گام دوم انقلاب به سراغ برون‌رفت از چالش‌ها رفت مگر آنكه در نگرش پيشين تجديدنظري كنيم كه در راس آن به رسميت شناختن معلمي به عنوان يك تخصص است و بدون تصويب قانون تاسيس نهاد تخصصي نظام معلمي «تخصص دانستن معلمي» تعارفي خواهد بود براي زينت‌بخش شدن كلام. 
به شخصه تنها مطالبه‌ام از رييس‌جمهور آتي ارايه برنامه‌اي مشخص در تحقق اين نهاد تخصصي براي كمك به حوزه ستادي در برون‌رفت تدريجي از چالش‌هاي موجود است.
بدون تزريق جاني جديد به بدنه كارشناسي حوزه تعليم و تربيت و كماكان قناعت به دايره محدود كارشناسان ستادي و موازي‌كاري پنداشتن نظام معلمي برون‌رفت از چالش‌هاي موجود يا تحقق «مدرسه صالحه» و «حيات طيبه» مصرح در سند تحول و ايستادن در قله آموزشي غرب آسيا تا ۱۴۰۴ بيشتر يك آرمان دوست ‌داشتني خواهد بود تا آرزويي دست‌ يافتني.