چالش همچنان باقی است!

آفتاب یزد - رضا بردستانی: در دو سوی ماجرای انتخابات؛ همواره و همیشه، یکی از چالش ها، «انصراف دادن»‌ها و «ایستادگی»‌ها است. داستانِ انصراف وعدم انصراف حتی در برهه‌هایی باعث شده تا یک جناح به طور کلی انتخابات را واگذار کند اما در ۱۴۰۰ چالش ها، جدی‌تر و تعیین‌کننده‌تر به نظر می‌رسد.
انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ برای ریاست جمهوری سیزدهم داستان عجیبی پیدا کرده است، انتخاباتی که جمعه ۲۸خرداد برگزار خواهد شد. طی روزهای اخیر بسیاری از تعیین کننده‌ترین شخصیت‌های جناح اصولگرایی - حتی اگر شیخوخیتی نیز نداشته باشند - به زبان هشدار، نصیحت و حتی توپ و تشر از نامزدها خواستند تا میدان را به گونه‌ای آماده کنند که زمینه‌های شکست نامزد مورد نظر فراهم نشود و اما در بدو امر برخی از نامزدها با توئیت‌ها و جبهه گیری‌ها چنین وانمود کردند یا اظهار داشتند که برای کنار کشیدن قدم در میدان نگذاشته‌اند و محال است صحنه را ترک کنند و اما یادداشت کیهان و صحبت‌های حدادعادل بازی را اندکی تغییر داد ولی چالش‌ها و نگرانی‌ها رفع نشد که هیچ؛ به مرحله‌ی خطرناک‌تری
نیز رسید!
ناگفته نماند در آن سوی میدان، همین وضعیت اما با آب و رنگ کم اثرتری در جریان است، در بیرون فشارها برای اعلام موضع «نهاد اجماع ساز» همچنان ادامه دارد از درون نیز مهرعلیزاده که نتوانسته توفیقی در جلب نظرها به دست آورد در تلاش برای راضی به انصراف دادن، همچنان محکم و مستحکم‌تر از همیشه ایستاده اما از هم اکنون پیدا است به سان ۱۳۸۴قرار نیست رتبه‌ای بهتر از انتهای جدول پیدا کند. در همین رابطه برخی معتقدند بازی‌های نخ نما شده‌ی کارگزاران، جناح اصلاحات را به اصطلاح محتاط کرده که وارد زمین بازی کارگزاران و شاید ندای ایرانیان نشوند و همین مسئله باعث شده تا این لحظه، دود سفیدی از دودکش نشست‌های اصلاحاتی‌ها به هوا بلند نشود!


چنین به نظر می‌رسد که اصولگرایان یا درست متوجه پیام حسین شریعتمداری و روزنامه کیهان و حداد عادل نشده‌اند یا نهیب و تذکر سودی نبخشیده است زیرا؛ اگرچه سیدامیرحسین قاضی زاده‌ی هاشمی و زاکانی تلویحاً کناره‌گیری را پذیرفته‌اند اما تغییری در مخاطرات موجود ایجاد نکرده که هیچ؛ باعث خواهد شد نامزد رقیب با کوفتن بر طبل حقانیت، همان اندک هواداران را نیز به سمت خود جذب کنند و اما دو چهره‌ای که اساساً گوش‌شان به این حرف‌ها بدهکار نیست و برای خود حق و جایگاهی قائل هستند یکی محسن رضایی میرقائد است که احساس می‌شود از همیشه بهتر وارد میدان شده و دیگری سعید جلیلی است که عملاً یک سبد رای قابل تامل حاوی آراء احمدی‌نژادی‌ها و اصولگرایان از وی حمایت می‌کند که چنانچه این دو از گود انتخابات بیرون نجهند چه بسا در دقایق باقیمانده، اصلاح‌طلبان با یک تصمیم برق آسا همان مسائل ۸۴ و ۹۶ را رقم بزنند و عملاً دولت سوم روحانی شکل واقعی به خود بگیرد.
گمانه‌های سنگینی در گوشه و کنار ستاد‌های هر ۷ نامزد در حال دست به دست شدن است اما باید پذیرفت، تشتت اصولگرایان و نداشتن لیدر و سرگروهی که همه از وی حرف شنوی داشته باشند چه بسا نتیجه را به گونه‌ای رقم بزند که برای مدت ها، اصولگرایان دیگر قادر نباشند خودشان را ترمیم و بازسازی کنند و همین مسئله می‌تواند هشدار کیهان و لحن نسبتاً تند غلامعلی حداد عادل را
توجیه‌پذیر کند.
تا انتخابات زمان زیادی باقی نمانده اما اثرات این چند روز می‌توان یک یا دو دوره‌ی چهارساله و شاید بیشتر، سرنوشت یک جناح سیاسی را دستخوش بالا و پایین شدن‌های دردسرسازی کند. باید منتظر ماند و دید دو سوی ماجرا در نهایت چگونه این بازی سخت و پیچیده و نفسگیر را به پایان خواهند رسانید.