اقتصاد ایران و دشمنانش

رامین نخستین انصاری‪-‬ اگر به تاریخ پر فرازو نشیب کشورمان، بخصوص در دویست و پنجاه سال گذشته تاکنون نگاهی بیندازیم، متوجه می‌شویم دشمنان اقتصاد و دشمنان کسب و کار مردم برای کوچکتر کردن سفره مردم و گسترش فقر و عقب ماندگی اقتصاد کشور از هیچ کوشش و تلاشی دریغ نکرده اند. در کشور یک مدل اقتصاد سیاسی همواره مورد تایید و تاکید و توسعه داده شده است که در آن برخی از سیاستمداران از مزیت‌های بسیاری برخوردار شده‌اند و این امر مهم به آنان قدرت فوق العاده ای بخشیده است و از مسئولیتی که برعهده دارند سوءاستفاده می‌کنند، حتی انگیزه مضاعفی بنام کم کاری در آنها به وجود می‌آورد.
چنین سیاستمدارانی برای حفظ قدرت و مزیت سیاسی خود به دشمنانی نیز نیاز دارند تا وضعیت اسفبار مردم و توسعه نیفتادگی را به گردن دشمنان داخلی و خارجی بیندازند تا ناکارآمدی و تمامیت خواهی صرف و انحصار طلبی در تمامی عرصه‌ها به ویژه در حوزه نان و مسکن و اشتغال و... را متوجه دشمن کنند. چرا کشور با این همه پتانسیل هیچ گاه در مسیر توسعه و پیشرفت پایدار قرار نمی‌گیرد؟ وقتی درک درستی از سیاستگذاری‌های حاکم بر اقتصاد نباشد، انحصار طلبی اقتصادی و استفاده از مزیت‌های قدرت سیاسی برای ثروت اندوزی و عدم رفتار درست با اقتصاد و به حساب نیاوردن اقتصاد به عنوان یک اصل مورد توجه قرار می‌گیرد در نتیجه بهبود شرایط زندگی مردم قرن به قرن و سال به سال و روز به روز بدتر می‌شود.
مردم ایران تاکنون نتوانسته‌اند با توجه به منابع غنی معدنی و زیر زمینی از قبیل نفت و گاز و با توجه به افزایش نیروی جوان و تحصیل کرده و توانمند و جریان قدرت روشنفکری در کشور از اقتصاد کامی بگیرند. وقتی چشم اقتصاد را کور کنید، ترسیم هر راهی برای رسیدن به زندگی بهتر برای مردم، بر دریا
شخم زدن است. به همین دلیل است ایران طی سالیان متمادی از رشد قابل توجه اقتصادی و پایدار برخوردار نبوده است و در این میان هیچ کس جرات نمی‌کند، چرخه رونق بازار و سرمایه را هموار کند. چون مافیاهای مالی و اقتصادی و ثروت و قدرت اجازه بهره‌جویی از علم اقتصاد در راستای پتانسیل شگفت انگیز و قدرتمند در سرزمین ثروتمند کشورمان را به هیچ کس نمی‌دهند.
غیر شفاف بودن و پنهان کاری از دشمنان اقتصاد به شمار می‌روند و جالب اینکه در طول تاریخ افراد و گروه‌هایی همواره سعی داشته اند، پیچیدگی‌های مافیاهای مالی را ساده و خلاصه کنند و فقط به موضوعاتی خاص و بی‌خاصیت توجه و در معرض عموم ملت قرار دهند. در صورتی که داستان آنچه بر اقتصاد و کسب و کار و زندگی مردم روا می‌شود، به این سادگی نبوده است. تصرف منابع و کنترل آن همواره نیاز به التهاب و تنش در سیاست داخلی و خارجی دارد و بدون شک وضعیت نامناسب اقتصادی منعکس‌کننده و عدم ثبات و آرامش در روابط بین‌الملل دارد و سیاست‌های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی از درون این استراتژی متولد می‌شود. ضمنا دشمنان اقتصاد و سرمایه داران وابسته و سنتی و غیر ملی هیچ اعتقادی به جهانی شدن و پیوستن به زنجیره تجارت و اقتصاد و تقسیم کار جهانی ندارند. دشمنان جهانی شدن اقتصاد کشور سلطه ارزش‌های غربی بر فرهنگ ایرانیان را بهانه می‌کنند، اما واقعیت کاملا برعکس آن است. جهانی شدن به لطف انفجار اطلاعات به همه مردم دنیا آشکارا نشان می‌دهد که پیوستن به تجارت جهانی منجر به رونق ورشد اقتصادی می‌گردد و اینترنت تواسته است آگاهی جهانی را برای عموم مردم دنیا ایجاد و فراهم کند. تجارت و اقتصاد جهانی هیچ فرهنگی را در سرتاسر جهان نشانه نمی‌گیرد. الگوی اقتصاد کشورهای جنوب شرق آسیا بخصوص کشور مالزی گواهی بر این ادعاست. جهانی شدن امروز یک ضرورت تام و در خدمت مردم ایران خواهد بود. اگر می‌خواهیم ایران را همیشه زنده نگه داریم، اگر میخواهیم از مردم ایران محافظت کنیم، اگر می‌خواهیم شاهد رفاه و آبادانی و پیشرفت ایرانیان باشیم و در این میان کسی در فقر مطلق نباشد، باید کشورمان را برای تبدیل شدن به یک بازیگر اقتصاد جهانی که پتانسیل منابع انسانی و طبیعی بزرگی در اختیار دارد، هدایت کنیم. دشمنان اقتصاد مردم و کشور می‌دانند و به خوبی مطلع و آگاه هستند که فن آوری‌های نوین و تکنولوژی و پیوستن به تجارت جهانی از درونش ثروت به ارمغان می‌آورد. سرمایه‌گذاری پدیدار می‌شود و در نتیجه رونق و رشد اقتصادی به وجود می‌آورد و این نکته مهم با منافع آنان سازگار نیست. مگر می‌شود دور کشور دیوار و سیم خاردار کشید و در آن به راحتی زندگی کرد. این امر مهم نباید فراموش شود که فقیرترین کشورهای جهان با توجه به واقعیات حاکم بر اقتصاد جهانی و پیوستن به تجارت جهانی و جذب سرمایه گذاری، زندگی مردمشان را دگرگون کرده اند. مالزی را در نظر بگیرید که پنجاه سال پیش در جنگل زنگی می‌کردند و فقر و بیکاری و اعتیاد سرتاسر این کشور را فرا گرفته بود، اما امروز این کشور به لطف اصلاحات اقتصادی و نگاه درست به اقتصاد و کنار زدن سرمایه داران وابسته و سخن گفتن با ادبیات اقتصادی و پیوستن به تجارت جهانی و جذب سرمایه‌گذاری خارجی به یک کشور اسلامی توسعه یافته تبدیل شده است. چشم اقتصاد، اشتغال زایی، کاهش تورم، افزایش دستمزد و... را به وجود می‌آورد و باعث ایجاد احساس سعادت و امنیت در کشور می‌شود. کشور غنی و ثروتمند ایران، می‌تواند گرم‌ترین اقتصاد جهان را داشته باشد.