در راه هند!

دکتر محمد طبیبیان اقتصاددان و استاد دانشگاه یکم؛ اینکه یک ملتی فقیر شود رخداد دردناکی است اما عجیب و غریب نیست. چه اینکه هند در قرن هفدهم یکی از ثروتمند‌ترین کشور‌ها بود و از قرن نوزدهم به بعد یکی از فقیرترین. دوم؛ می‌توان این راه را طی کرد بدون‌سر‌و‌صدا، فقط گاه‌گاهی با یک رخداد چشم باز می‌کنیم و متوجه می‌شویم به آنجا نزدیک‌تر شده‌ایم. سوم؛ اخیرا اتوبوسی واژگون شده و تعدادی انسان از جمله خبرنگاران جوانی تلف شده و بسیار خانواده‌هایی عزا‌دار شده‌اند. گفته شده فرسودگی لاستیک‌ها و قطعات یک عامل مهم بوده است. هزاران اتوبوس و اتومبیل، قطار و هواپیما دچار این مشکل هستند؛ یعنی موجودی امکانات حمل‌و‌نقل کشور و سایر امکانات در حال فرسایش تدریجی است؛ چون امکان جایگزینی وجود ندارد. بسیاری از کارگاه‌ها و کارخانه‌ها هم با مشکل فرسایش ماشین‌آلات و ابزارها روبه‌رو هستند و با مشکل عدم‌امکان جایگزینی و تنزل ظرفیت تولید و کارکرد. چهارم؛ این فقیر شدن خاموش در بسیاری از خانه‌های ما هم در جریان است. مصداقی بگویم؛ سه سال پیش سماوری خریدم 220 هزار تومان. امسال شیر آن خراب شد برای خرید شیر سماور مراجعه کردم می‌گوید 350 هزار تومان. خود سماور اگر پیدا کردید 5/2 میلیون تومان. شیر سماور را نخریدم. یک سطل کف‌شور پدالی سه سال پیش حدود 200 هزار تومان بود شکست، دیروز صبح فروشنده گفت، یک میلیون و 200 هزار تومان. آن را نخریدم. اگر یخچال منزل که بیش از 20 سال عمر دارد و هر آینه ممکن است خراب شود، خراب شد بیش از 60 میلیون تومان باید برای یک یخچال مناسب پرداخت کرد. نخواهم خرید. جارو برقی، لباسشویی و... من یک استاد دانشگاه باز‌نشسته هستم. اگر عمری باقی بود، به‌زودی خانه خود را خالی از بسیاری وسائل ضروری خواهم یافت. قدرت خرید در‌آمد ماهانه بسیاری از ما طی سه چهار سال به یک سوم رسیده است. وقتی به زیر 100 دلار در ماه رسید، چشم باز می‌کنیم، می‌بینیم زیر خط فقریم؛ بدون اینکه تلاشی کرده باشیم یا جرمی مرتکب شده باشیم. پنجم؛ اگر بگویم در مسیر به سمت هندی شدن هستیم تعجب نکنید. در برخی مناطق شهرها قیافه انسان‌ها هم دارد هندی می‌شوند؛ چهره‌ها در اثر ضعف تغذیه مستمر که گرانی مواد غذایی به تدریج سبب می‌شود و ظاهر به دلیل بالا‌پوش مستعمل و کهنه. ششم؛ سال ۱۳۶۰ در سازمان برنامه فعالیت‌هایی برای تدوین برنامه توسعه اقتصادی کشور در جریان بود. روزی چند دانشجوی انقلابی از یک دانشگاه به دفتر من آمدند. گفتند شنیده‌ایم گفته‌ای هدف برنامه این است که طی 20 سال به ژاپن برسیم! تاکید کردند که این هدف کم است و باید انقلابی جهش کنیم و زود‌تر از ژاپن جلو بزنیم. گفتم من چنین مطلبی را بیان نکرده‌ام، تصور هم نمی‌کنم تا 50 سال دیگر هم به ژاپن برسیم. اکنون 40 سال از آن تاریخ گذشته مثل اینکه سر‌پیچ قبلی اشتباه پیچیده‌ایم به سمت هند. آن دانشجویان را هم خبر دارم در کانادا زندگی می‌کنند؛ به ژاپن‌شان رسیده‌اند. هند هم دارد پیشرفت می‌کند، نگرانی من این است که به طرف پیشرفت از کنار ما بگذرد و ما خود را عقب‌تر بیابیم. هفتم؛ دقت کرده‌اید در مناظره‌های انتخابات ریاست‌جمهوری کسی از بلند نظری، اهداف بلند برای پیشرفت و ترقی کشور سخنی به میان نیاورد؟ همه در حد قول تامین مقداری پول کمک معاش یا قول‌های محاسبه نشده برای تامین مسکن و مانند آن یا نظارت بر بازار و کنترل توزیع و قیمت صحبت کردند. هشتم؛ شاید شایسته باشد گفتمان پیشرفت و ترقی برای کشور و بهبود مستمر زندگی هموطنان را به صورت یک «آرمان ملی» زنده نگه داریم و اجازه ندهیم در مسیر هندی شدن به کناری جارو شود.