دســت رئیس جمهور منتخب، باز است

آرمان ملی- نرگس کارخانه‌ای: زمانی که کاندیداها پیش از انتخابات در شعار دادن از یکدیگر پیشی می‌گرفتند، از بحث‌های مهم مطرح شده توسط آقای رئیسی تشکیل دولت شایسته‌سالار و مستقل از هر جناحی بود. چیزی که از سابقه اصولگرایی آقای رئیسی انتظار نمی‌رود. در مسیر انتخابات هم با حمایت اصولگرایان از ایشان و کنار رفتن برخی کاندیداهای اصولگرا به نفع ایشان، توقع می‌رود دولت آینده دولتی با گرایشات اصولگرایانه فارغ از نخبه‌گرایی باشد و تحقق این وعده انتخاباتی و برخی دیگر از وعده‌ها با توجه به شرایط، سخت و یا غیرممکن شود. در این باره برای بررسی رویکرد مستقل و فراجناحی آقای رئیسی در دولت جدید و برخی دیگر سیاست‌های ایشان «آرمان ملی» با ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا، به گفت‌وگو پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.  آیــا تـحقق وعده آقای رئیسی در خصوص تشکیل دولت فراجناحی را ممکن می‌دانید؟ این سوال اساسا اشتباه است. آقای رئیسی هیچگاه نگفتند که من کابینه‌ای فراجناحی تشکیل می‌دهم و اگر چنین حرفی هم زده باشند، اشتباه است. ایشان تنها گفته‌اند که نهایتا بدون توجه به موضع فرد پیش از انتخابات و در هنگام انتخابات، ملاک را شایسته‌سالاری قرار می‌دهند. این بسیار متفاوت از کابینه فراجناحی است که حرفی است ابطال‌پذیر که امکان‌پذیر هم نیست. در دنیا هم چنین  چیزی اجرا نمی‌شود. در کشورهایی که احزاب وجود دارند، هر رئیس جمهوری از هر حزبی که انتخاب می‌شود تمام کابینه را هم از همان حزب انتخاب می‌کنند به جز در کشورهایی که مجبورند کابینه را به شکل ائتلافی تشکیل دهند اما در ایران که سیستم حزبی نیست چنین چیزی وجود ندارد. کابینه باید متشکل از وزیرانی باشد که حزب، سیاست‌ها و تفکرات رئیس جمهور و دولت جدید را قبول دارند و حاضر هستند با آن رئیس جمهور کار کنند و علاوه بر اینها مشخصات فردی مانند کارآمدی، توانایی و ضد فساد بودن را نیز طبیعتا دارند. مسلما این حرف به این معنا نیست که همه افراد از یک جریان سیاسی باشند. برخی از مدیران بسیار لایق هستند، اهداف و سیاست‌های رئیس جمهور را قبول دارند و وابسته به جریان سیاسی خاصی نیستند، پس رئیس‌جمهور دستش باز است تا از آنها استفاده کند اما این هم به معنای کابینه فراجناحی نیست. کابینه فراجناحی در هیچ دوره و دولتی انجام نشده است و از این به بعد هم به این تعبیر نخواهد شد.  پـــس در نـــتیجه این وعــده، از افراد خنثی و نه اصلاح‌طلب و یا وابسته به جریان‌‌های دیگر استفاده خواهد شد و افراد شایسته به دلیل تعلقات جناحی کنار گذاشته می‌شوند؟ خنثی کلمه درستی نیست. افرادی که اعتقاد به جریان سیاسی دیگری دارند و روی آن مصر هستند، به این معنا که سیاست‌های رئیس جمهور فعلی را قبول ندارند، در دولت هم جایی ندارند. در دوران معروف به اصلاحات هم همین قاعده بود. شما در دوران معروف به اصلاحات کدام مدیری را می‌توانستید پیدا کنید که از جریان سیاسی مقابل باشد و رئیس جمهور وقت را قبول نداشته باشد. مگر ممکن است که مدیری رئیس جمهور وقت و سیاست‌های او را قبول نداشته باشد و وارد دولت شود؟ افرادی که اشتهار خاصی در تعلق به جریان سیاسی خاصی دارند که آن جریان سیاسی با اهداف رئیس جمهور فعلی مقابل باشد طبعا جایشان در کابینه نیست، چون سبب دوگانگی می‌شوند. کابینه محل کار است و نه اختلاف نظر. در دوران اصلاحات، دولت پس از آن و دولت روحانی هم چنین بود. کسی هم دولت آقای روحانی را از این جهت مورد انتقاد قرار نداده است که چرا وزرا و مدیران از این جناح هستند و از جناح دیگر حضور ندارند. برخی از افراد هستند که سیاست‌های کلی دولت را قبول دارند و تعلق خاص جناحی هم ندارند. حتی ممکن است از برخی از مدیران و وزیران دولت آقای‌روحانی هم در دولت جدید استفاده شود. این حرف‌ها در مورد مدیران پایین‌دستی عمومیت ندارد. ممکن است در حد مدیرانی که در سطوح پایین‌تر هستند این موضوع قدری رقیق‌تر شود، اما کابینه مسأله متفاوتی است و افرادی باید در آن حضور داشته باشند که سیاست‌های رئیس جمهور را قبول دارند. جناح اصلاح‌طلب در این انتخابات از آقای رئیسی حمایت نکرد و نسبت به رقیب ایشان حمایت خود را اعلام کرد و بخشی از آنها هم که اعلام کردند ما در انتخابات شرکت نمی‌‌کنیم و انتخابات را تحریم کردند. فردی که از این جریان سیاسی باشد که در مجموع سیاست‌های دولت آقای رئیسی را قبول ندارد و شخص آقای رئیسی را به عنوان رئیس‌جمهور نپذیرفته، ولو اینکه شایسته باشد، نمی‌تواند در دولت قرار بگیرد.             در راستای همین وعده شایسته‌سالاری، با توجه به کنار رفتن برخی افراد به نفع آقای رئیسی و توقعاتی که نسبت به داشتن نقش در دولت در نتیجه حمایت‌ها دارند، شایسته‌سالاری را تنها عامل موثر در انتخاب افراد در کابینه می‌دانید؟ اینکه رئیس جمهوری در ابتدای کار شعارهایی را بدهد ملاک نیست باید دید که در عمل دولتی که تشکیل می‌دهد چقدر به آن آرمان‌ها وفادار است. آقای روحانی که آمدند کابینه خود را یکدست از اصلاح‌طلبان چیدند و طبیعی است، چراکه آن جناح از ایشان حمایت کردند. درخصوص آقای رئیسی هم باید دید که چه کابینه‌ای تشکیل خواهند داد و بعدا روی آن اظهارنظر کنیم. مساله‌ای که مسلم می‌توان گفت که مفهوم فراجناحی تنها شعاری تبلیغاتی است. خاطرتان هست، زمانی که دولت اصلاحات پیروز شد، شعاری مطرح شد به عنوان شعار «دوم خردادی». یعنی هرکس دوم خردادی نیست اصلا حق حیات ندارد چه رسد که بخواهد در کابینه باشد که البته بسیار رادیکال و تندروانه بود. حال باید دید آقای رئیسی چه کابینه‌ای می‌چینند و اینکه آیا به آن شایسته‌سالاری که گفتند پایبند خواهند بود یا خیر. تا آنجا که من اطلاع دارم ایشان هیچ وعده خاصی به افراد در بین سیاسیون ندادند، اعم از کسانی که در انتخابات کاندیدا بودند و بعد به نفع ایشان قبل یا پس از احراز صلاحیت‌ها کنار کشیدند. قابل تقدیر است که هیچ بده بستانی صورت نگرفته است که کسی به نفع ایشان کنار بکشد و ایشان هم در دولت بعدی سهمی برای او گذاشته باشد. بنابراین دست ایشان حالا برای چینش کابینه باز است. ایشان فرموده ملاک من شایسته‌سالاری است و ممکن است ایشان در یک جریان سیاسی که اجمالا همه سیاست‌های آقای رئیسی را قبول دارند هم بتوانند همه شایسته‌ها را پیدا کند. پس اگر افرادی باشند که تعلق جناحی به جناح‌های مخالف نداشته باشند و شایسته باشند، قاعدتا آقای رئیسی باید از آنها استفاده کنند. اساسا سیاست اتوبوسی که یک رئیس جمهور با اتوبوسی آدم بیاورد و با اتوبوس هم آدم‌ها بروند و متاسفانه در دولت‌های قبلی تکرار شد را باید رد کنیم و من آن را قبول ندارم. این اتفاق در سال 76 در دولت اصلاحات افتاد. در دولت آقای احمدی‌نژاد و دولت آقای روحانی هم افتاد. به این صورت درست نیست که دولتی بیاید و هرچه در دولت قبلی بوده و صرف اینکه متعلق به جریان سیاسی دیگری بوده کنار گذاشته شود. باید دید که انشاا.. این زنجیره پاره می‌شود یا خیر.  آیا فکر می‌کنید با توجه به اهمیت بالای توافقات خارجی در کـــشور ما و وابسته بودن دیگر مشکلات به آن، آقای رئیسی بتوانند به خیلی مسائل همچنان پاسخ «خیر» بدهند؟ سیاست اقتدارگرایانه یا سیاست بسته هیچ ارتباطی به «خیر» که آقای رئیسی گفتند، ندارد. نکته اول این است که سیاست‌های خارجی در جمهوری اسلامی و حتی در تمام دولت‌های سراسر عالم، سیاست‌هایی نیستند که صرف رئیس جمهور بخواهد در مورد آنها تصمیم بگیرد و توسط مجموعه کلان کشور تصمیم‌گیری می‌شود. کلان سیاست‌های خارجی جمهوری اسلامی در شورای عالی امنیت ملی تصمیم‌گیری و با تایید رهبری اجرا می‌شود. دولت هم یکی از اعضای شورای امنیت ملی و البته عضو بسیار موثر آن شورا است. آنچه در اختیار دولت‌هاست دیپلماسی است و نه سیاست خارجی. بنابراین تمام سیاست‌های خارجی در اختیار این دولت نیست و در اختیار دولت‌های قبلی هم نبوده. در خود ایالات متحده آمریکا هم چنین نیست که شخص رئیس جمهور تصمیم‌گیرنده تمام سیاست خارجی آن کشور باشد. نکته دوم آن است که آقای رئیسی در خصوص سیاست‌های خارجی در این دوران انتخابات و همین‌طور مصاحبه‌ای که بعد از انتخاب شدن کردن، تا آن‌جا که ذهن من یاری می‌کند، درباره روابط خیلی گسترده با همسایگان صحبت کردند و حتی در یک مورد به صورت جزئی گفتند که حاضریم سفارتخانه‌ها با کشور عربستان را هم باز کنیم. این خلاف تصویری بود که از آقای رئیسی می‌ساختند و در دوران مناظره توسط یکی از کاندیداها گفته می‌شد که آقای رئیسی دشمنی با عربستان خواهد داشت. ایشان تاکید زیادی بر روابط گسترده با همسایگان کرده است. در خصوص برجام هم ایشان سیاست‌های کلی خود را چند بار گفته است که ما در برجام می‌مانیم، برجام یک توافق بین‌المللی است و ما هیچ‌گاه خلاف تعهدات بین‌المللی خود رفتار نمی‌کنیم و توافق و مذاکرات برجام را ادامه خواهیم داد. در مورد خاص ملاقات با رئیس جمهور آمریکا ایشان «خیر» گفتند و نه حتی در خصوص روابط با آمریکا یا مذاکره با مقامات آمریکایی. ایشان راه را برای مقامات ایران نبستند که اگر لازم بود با مقامات آمریکا مذاکره داشته باشند. بنابراین سیاست‌های خارجی ایشان بنابر آنچه تا امروز مطرح فرموده‌اند مانند دولت آقای روحانی و البته مترقی‌تر است. در دولت آقای روحانی روابط ما با کشورهای همسایه در پایین‌ترین حد خود قرار گرفت و روابط ما با کشورهای حوزه خلیج فارس بسیار ضعیف شد، اما ایشان گفتند که ما سیاست‌های کلی خود را روابط گسترده با همسایگان قرار می‌دهیم. فکر نمی‌کنم در سیاست خارجی بر اساس آن چیزی که ایشان تا الان اعلام کرده‌اند ردپایی از تندروی یا رادیکالیسم ببینیم. به هر حال باید منتظر باشیم و ببینیم زمانی که دولت ایشان تشکیل می‌شود چه سیاست‌های جزئی را مدنظرخواهد داشت.