پنجره مذاكرات وين بسته نشود

بر پايه شواهد و قراين پيش رو و مواضعي كه مشخصا از سوي مقامات امريكايي و به ويژه وزير خارجه اين كشور طي سفر اروپايي اخيرش به كرات ابراز شد، چشم‌انداز روشن و نزديكي براي انجام دور هفتم مذاكرات هسته‌‌اي وين در چارچوب دو محور اصلي بازگشت امريكا به برجام با پيش‌شرط لغو تمامي تحريم‌ها و پذيرش ايران براي انجام تمامي تعهدات برجامي خود، قابل تصور نبوده و چنانچه به روايت برخي محافل اروپايي رجوع كنيم، پنجره برجام در حال بسته شدن است. اگر از موضوع مراودات كشور با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي وين كه هرگونه دخل و تصرف در آن، در دامن زدن به بدبيني‌ها و ترديد‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي در مورد توانايي‌هاي هسته‌اي صلح‌آميز جمهوري اسلامي ايران تاثير مستقيم و آني داشته و همه نگاه‌ها را با شدت و غلظت بيشتري به سمت موضوع كوتاه‌تر شدن «نقطه گريز» سوق مي‌دهد، به عنوان ميزان الحراره مناسبات هسته‌اي و مذاكرات وين، بگذريم و به سفر آتي معاون آژانس وين به تهران در چارچوب مناسبات پادماني هم به عنوان زنگ تفريح موقتي بنگريم كه با مديريت تعامل‌گر ممكن است تا حدودي آرام‌بخش و تسكين‌دهنده فشارها باشد، قطعا اعلام موضع مجلس در خصوص اينكه پس از تمديد اوليه و يك‌ماهه تفاهم‌نامه بين ايران و آژانس كه ظاهرا يك‌بار مصرف بوده و تكرار نخواهد شد، «من بعد تصاوير ضبط‌شده از تاسيسات هسته‌‌اي منتقل نمي‌گردد» و برداشت مجلسي‌ها مبني بر اينكه «پيشرفت مذاكرات وين ناكافي بوده است»، اثرات تعيين كننده خود را بر مذاكرات وين و حواشي آن بر جاي گذاشته است. در همين چارچوب برخي عوامل و محافل رسانه‌اي در اروپا با طرح اين مساله كه ايراني‌ها از فرصت كم‌تحركي ديپلماتيك ماه‌هاي تعطيلي تابستان در اروپا استفاده كرده و در حالي كه در وين براي لغت به لغت و جمله‌بندي‌هاي موافقتنامه جديد... 
 مذاكره مفصل مي‌گردد، بر سرعت خود براي عبور از مراحل جديد هسته‌اي بهره مي‌گيرند، ذهنيت ترديدآميزي نسبت به توانايي‌هاي صنعت هسته‌‌اي ايران ايجاد مي‌كنند. به همين خاطر با بروز مواضع معارض از سوي مقامات رژيم صهيونيستي و كشورهاي حوزه خليج فارس، كاخ سفيد در تلاش برآمده تا اين اطمينان خاطر را در هم‌پيمانان خاورميانه‌اي خود با تاكيد بر اين مطلب كه تا زماني كه بايدن بر سر كار است تهران به سلاح هسته‌اي دست نخواهد يافت، به وجود آورد.
«جوشا زاركا» مدير استراتژيك وزارت خارجه رژيم اسراييل كه اخيرا در پاريس با مقامات فرانسوي ديدار و گفت‌وگو داشته است، مي‌گويد كه شما اروپايي‌ها و امريكايي‌ها عموما مخالف سلاح هسته‌‌اي هستيد ليكن ايالات متحده مي‌‌تواند يك ايران در آستانه رسيدن به بمب هسته‌اي را تحمل كند. از نظر ما اين مسير راه‌حل مناسبي نيست. ما هر كاري بتوانيم براي جلوگيري از اين رخداد انجام مي‌دهيم. اين مقام رژيم صهيونيستي كه ظاهرا براي هماهنگي و آگاه كردن شركاي اروپايي و غربي اين رژيم به اروپا سفر كرده بود معتقد است كه ما (غرب) نيازمند يك راهبرد مشترك شامل ابعاد اقتصادي، نظامي و سياسي در قبال ايران به منظور تغيير الزامي در مديريت و مسوولان ايران هستيم.
به نظر مي‌رسد ضرورت يادآوري و توجه به شرايط ويژه تحولات خاورميانه و آنچه مربوط به ماهيت رژيم صهيونيستي به عنوان رژيمي كه بدون عضويت در آژانس بين‌المللي انرژي اتمي وين و عدم اجازه ورود به بازرسان اين آژانس به سرزمين‌هاي اشغالي جهت ارزيابي توانايي هسته‌اي اين رژيم، داراي صدها كلاهك اتمي و بمب هسته‌‌اي است و با داشتن ماهيت نژادپرستانه، آپارتايد، جدايي نژادي و قومي، نسل‌‌كشي در سرزمين‌هاي اشغالي و بسياري مشخصه‌هاي ديگر مغاير با استانداردهاي زندگي امروز جامعه جهاني، وجود دارد كه همچنان اين رژيم را مورد پذيرش و حمايت معارضين جمهوري اسلامي قرار مي‌دهد؛ لذا همواره ‌بايد اين واقعيت تلخ به عنوان سمبلي از بي‌نظمي‌ها و استانداردهاي دوگانه حاكم بر مجامع بين‌المللي ناظر بر تحولات معارض بر مقررات جهاني بدون هيچ‌گونه مقايسه‌ موضوعي با وضعيت پيراموني جمهوري اسلامي ايران در ديد توجه و يادآوري جهانيان قرار گيرد.
در اينكه مقدمه و موخره شش دور مذاكرات وين پيرامون برجام با چه راهبرد و چشم‌اندازي آغاز شده كه امروز به مرحله عدم تمايل طرفين به خصوص ايران و امريكا براي ادامه آن رسيده‌‌اند، با نگاهي واقعي و عميق به روند مذاكرات و مطالبات طرفين و حواشي غير هسته‌اي، تا حدودي مشخص‌تر مي‌گردد. در نگاه اول ‌بايد به اين نكته توجه شود كه آيا انتخاب موضع دولت و تيم مذاكره‌كننده هسته‌اي مبني بر لغو تمامي تحريم‌هاي امريكا دربرگيرنده تمامي تحريم‌هاي ترامپ پس از خروج امريكا از برجام در ارديبهشت ماه سال ۱۳۹۷ به عنوان پيش‌شرط هرگونه حضور امريكا در جمع اعضاي برجام كه به موضع نظام هم تبديل گرديد، پيش‌شرطي براي تحقق كامل مطالبات يا محملي براي آغاز مذاكرات و رسيدن به نقطه تعادل براي اجرايي شدن آن بوده و همان‌گونه كه متعاقبا با اضافه شدن متمم راستي‌آزمايي براي تحقق رفع تحريم‌ها، به مرحله «تصميم‌گيري‌هاي سخت» براي طرفين مذاكره‌كننده تبديل شده، هدف بوده است كه در هر دو مورد جاي مناقشه بسيار دارد.


با نگاه به ترتيبات دروني و روابط حاكم بر نهادهاي داخلي و كنگره امريكا، تاكيد بر اجراي خواسته ايران در لغو تمامي تحريم‌ها به عنوان پيش‌شرط ورود امريكا به برجام، الزامي است كه پذيرش آن از سوي كاخ سفيد منوط به مقدمات و هماهنگي با كنگره و احتمالا كسب دو سوم آراي كنگره خواهد بود كه اگر تحقق‌يافتني بود زمان مناسب‌‌تر مطالبه آن بايد هنگامي ‌بود كه اصل موافقتنامه برجام پس از رسيدن به توافق با دولت باراك اوباما به تاييد كنگره امريكا مي‌‌رسيد كه به دلايل مختلف از جمله فقدان زمينه لازم، تنها با تاييد رييس‌جمهور امريكا به مورد اجرا قرار گرفت.
موضوع مطالبه تضمين كتبي از امريكا به منظور عدم خروج مجدد از برجام و عدم تكرار سناريوي سال ۱۳۹۷ و خروج ترامپ از موافقتنامه هسته‌‌اي، بر فرض صحت اين شرط، چالش ديگري است كه در مورد شروع و ميزان تحقق و عملياتي شدن آن بازهم جاي مناقشه و جدل فراوان وجود دارد. 
در اينكه با تحقق اين خواسته تا حدود زيادي به پيش‌‌بيني‌‌هاي لازم براي تامين منافع و جلوگيري از تكرار فاجعه قبلي در خروج امريكا از برجام كه كشور را طي سه سال تحت شديدترين و درگير بزرگ‌ترين جنگ اقتصادي و تحمل ناجوانمردانه‌ترين تحريم‌هاي امريكا به هدف شكستن استقامت مردم ايران كرد، قطعا نبايد ترديدي وجود داشته باشد. ليكن دستيابي به اين هدف و ميزان واقعي بودن تعيين و تحصيل آن موضوعي است كه مي‌‌توانست با تامل و موشكافي عميق‌‌تري مد نظر قرار گيرد و به اين واقعيت عيني توجه شود كه آيا خروج ترامپ از برجام بر اساس ضابطه و مقررات ويژه و خاصي كه در موافقتنامه تصريح يا مورد غفلت قرار گرفته باشد اجرايي شد؟ و اگر بر فرض غير محتمل، رييس‌جمهور فعلي امريكا با رفع موانع حقوقي مقررات داخلي امريكا و حتي كسب نظر مساعد دو سوم اعضاي كنگره براي رسميت دادن و تحقق مطالبه «مذاكراتي»، زير بار اين ضمانتنامه برود، در فرداي فرضي، همين رييس‌جمهور يا رييس‌جمهور بعدي امريكا امكان تصميم به خروج از برجام را نخواهد داشت؟ و اگر اين اتفاق رخ دهد، تضمين‌نامه كتبي، معارضي براي اقدام غيرمتعارف وي همچون عملكرد فاجعه‌بار ترامپ تلقي خواهد شد؟ 
لذا با نگاه به مقطع زماني شروع مذاكرات وين در دولت فعلي و انتظاراتي كه براي اجرايي شدن مجدد برجام تا پايان كار اين دولت ايجاد گرديد، به نظر مي‌رسيد كه با انتخاب موضع «مذاكراتي» مطالبه تضمين‌نامه كتبي! و چالش‌هاي پيش روي اين فرضيه، عملا نتيجه «مذاكراتي» كه ممكن بود با توسل به شيوه و هدف‌گذاري «مذاكراتي» واقعي و متفاوت‌تر از آنچه برگزيده شد، دستيابي به اهداف تعيين شده، امكان تحقق بيشتري داشته باشد، به سمت و سويي كه امروز با آن مواجه شده است، منتهي گردد.  البته از اين واقعيت نيز نبايد گريزان بود كه اميد بستن تنها به «نتيجه ميز مذاكره» و «ظرفيت مذاكره‌كنندگان»، كم‌توجهي هميشگي به ظرفيت‌هايي كه در حاشيه و بطن مذاكرات وجود داشته و مي‌تواند در تحقق اهداف همراهي موثري داشته باشد، در «نتيجه»  مذاكرات تاثير بسزايي به جاي مي‌‌گذارد. جداي از توجه به عوامل تسهيل‌كننده يا بازدارنده موجود در طرف‌‌هاي مقابل به ويژه ايالات متحده امريكا كه قطعا ‌بايد توسط كارشناسان مسلط به مناسبات دو جانبه و در هر يك از ادوار مذاكرات، از قبل از شروع مذاكرات شناسايي و در اختيار مذاكره‌كنندگان قرار مي‌گرفت و در سطور قبلي به نمونه‌هايي از آنها اشاراتي رفت: 
- توجه به ملاحظات و خصلت‌‌هاي مواضع مسكو و پكن در برجام و توجيه آنان در سطوح عالي‌تر و حتي انجام گفت‌وگو‌هاي رودررو در پايتخت‌ها و كسب اطلاع از نظر واقعي و همراهي آنها در مذاكرات، - توجيه و تبيين منطقه و سران و مسوولان كشورهاي حوزه خليج فارس و اصلاح نمودن ذهنيت‌هاي غيرواقعي و بعضا مغرضانه آنها در قبال برجام و توانايي‌‌هاي هسته‌اي صلح‌آميز و دفاعي كشور كه عملا در سال‌هاي اخير به جهاتي از دستور كار خارج بوده است. 
-  توجه به مواضع سه كشور اروپايي كه تحت‌تاثير تغييرات در واشنگتن و خروج انگليس از اتحاديه اروپايي دچار نوساناتي شده است كه قطعا ‌بايد مورد رجوع و اصلاح در جهت تبيين شرايط جديد جمهوري اسلامي ايران پس از انتخابات اخير قرار مي‌گرفت. 
- و بالاخره دقت نظر در مناسبات حساس و همواره مساله‌ساز با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي وين و ارايه توضيحات موثرتري براي اهداف و نياز‌هاي ضروري و صلح‌آميز به‌كارگيري سانتريفيوژ‌هاي پيشرفته‌تر و وضعيت ذخاير مواد غني شده با درجه خلوص بالاتر، از جمله الزاماتي بودند و هستند كه چنانچه مورد توجه و دقت نظر مستمر در ديپلماسي و كشور واقع شوند در خروج از شرايط بن‌بست گونه فعلي قطعا تسهيل كننده خواهند بود.