هابرماس می‌گوید... آهن قراضه خریداریم

یوسف حیدری
گزارش نویس
 استاد مثل همیشه با صدای بلند مباحث و شاخصه‌های علم سیاست را برای دانشجویان تشریح می‌کند. موضوع این جلسه شاخصه‌های توسعه سیاسی کشور است و استاد سعی می‌کند همه دانشجویان مشارکت کنند. تعدادی از بچه‌ها به دوربین لپ تاپ زل زده‌اند تا حرف‌های استاد را از دست ندهند. تعدادی هم عقربه ساعت را نگاه می‌کنند و منتظر پایان کلاس هستند. یک سالی هست که کلاس‌های دانشگاه آنلاین شده و استاد سعی می‌کند با توجه به وضعیت اینترنت کلاس را بخوبی برگزار کند. پس از او یکی از دانشجویان درباره موانع پیشرفت سیاسی کنفرانس می‌دهد و تازه بحث به نقطه اوج خود رسیده که ناگهان صدای گوشخراشی فضای کلاس را پر می‌کند: «اثاث منزل، خرده‌ریز منزل، آهن قراضه، کابینت، بشکه، چدن، مس، آبگرمکن، کولر خریدارم.» شلیک خنده و دستپاچه شدن دانشجو برای خاموش کردن میکروفون لحظه عجیبی را رقم می‌زند.
مریم دانشجوی ارشد علوم سیاسی یعنی همان کسی که مشغول کنفرانس بود، می‌گوید این ماجرا هر روز چند بار اتفاق می‌افتد و وقتی نوبت کنفرانس من می‌شود دائم استرس می‌گیرم مبادا وسط بحث سروکله وانتی‌ها پیدا شود: «یک وانتی است که هر روز ساعت 9 سروکله‌اش پیدا می‌شود. با بلندگو و نوار ضبط شده می‌گوید بخاری کهنه و بشکه و آهن قراضه می‌خریم. اینکه هر روز به کوچه ما سر می‌زند برای من عجیب است. اگر من بخاری کهنه داشته باشم همان روز اول می‌فروشم و اگر هم نه روز بعد. چرا این وانتی‌ها تصور می‌کنند ما هر روز بخاری کهنه یا آهن قراضه برای فروش داریم؟ مگر کوچه ما انبار آهن و بخاری است؟ احساس می‌کنم برخی از اینها تازه کار هستند و بی‌هدف دنبال مشتری می‌گردند. حالا همه اینها به کنار، مشکل اصلی ما سر کلاس‌های مجازی دانشگاه است. استاد خیلی جدی درباره ماکیاولی صحبت می‌کند که وسط کلاس صدای این وانتی‌ها باعث می‌شود صدا را قطع کند ولی فایده‌ای ندارد، زمانی که میکروفون استاد وصل می‌شود دوباره این صدا در کلاس پخش می‌شود. یک بار سرکلاس مشغول ارائه کنفرانس بودم که وانتی تمرکزم را بهم زد. پنجره سه جداره هم فایده ندارد. این صدا از دیوارهای بتونی هم عبور می‌کند.»


سینا هم این مشکل را دارد و معتقد است وقتی نظارتی بر این صنف نباشد هر روز تعداد وانتی‌ها بیشتر می‌شود. هرکسی می‌تواند با یک وانت راه بیفتد در خیابان و با یک بلندگو آلودگی صوتی ایجاد کند: «هر شغلی اتحادیه خودش را دارد و اگر به طور مثال از یک فروشنده یا فرد خاصی شکایت داشته باشیم می‌توانیم آن را از اتحادیه پیگیری کنیم. اما درباره این صنف نمی‌دانیم از کجا پیگیری کنیم. در یک کوچه که نهایت 80 واحد مسکونی دارد هر ساعت سه بار این وانتی‌ها کوچه را بالا و پایین می‌کنند. این نقض حریم شخصی است و من که علاقه‌ای به شنیدن این صدا ندارم امکانی ندارم که بتوانم مانع شوم. این مشکل در دوران کرونا بیشتر هم شده. خیلی از خانواده‌ها بیمار دارند که باید استراحت کند اما با این صدا نمی‌شود. یعنی اگر هم بخواهی نمی‌توانی صدای آنها را نشنوی. در جلسات کاری آنلاین هم مشکل داریم. گاهی اوقات با افراد خارجی جلسه آنلاین داریم و وسط جلسه صدای این وانتی‌ها باعث تعجب آنها می‌شود و درباره آن سؤال می‌پرسند. چند بار با 137 تماس گرفته‌ام ولی فایده‌ای ندارد. می‌گویند چون این وانتی‌ها سیار هستند و مکان مشخصی ندارند نمی‌توانیم مأمور سد معبر اعزام کنیم. به کشورهای زیادی سفرکرده‌ام و جایی ندیده‌ام کسانی بتوانند بدون مجوز با صدای بلند در خیابان‌های شهر اجناس‌شان را بفروشند. آلودگی صوتی یکی از جرایمی است که بشدت با آن برخورد می‌شود.»
تا صدای بلندگو در کوچه می‌پیچد بلافاصله می‌دوم بیرون. تقریباً از بلندگوی همه وانتی‌ها یک صدا پخش می‌شود. انگار یک نفر این صدا را ضبط کرده و همه آن را کپی کرده‌اند. با دست اشاره می‌کنم که بیا. تصور می‌کند چیزی برای فروش دارم. برای قطع شدن بلندگو، ماشین را خاموش می‌کند. جلو می‌آید و سراغ آهن قراضه و بخاری را می‌گیرد. وقتی می‌فهمد خبری از فروش آهن نیست کمی دلخور می‌شود. دل پری از کرونا و مأموران اداره بازیافت شهرداری دارد و می‌گوید: «مردم اعصاب درست و حسابی ندارند و مثل دوران قبل از کرونا ما را تحمل نمی‌کنند. تورم و گرانی هم به ناراحتی مردم اضافه شده. تا سه سال قبل کسی از صدای بلندگوی ما ناراحت نمی‌شد ولی الان برخی از آنها از پنجره و بالکن به ما فحش می‌دهند. مگر ما چه گناهی کرده‌ایم؟ اگر ما در کوچه و خیابان نباشیم، مردم وسایل دور ریختنی خانه‌شان را کجا ببرند بفروشند؟ مواد پلاستیکی و کاغذ را می‌توانند تفکیک کنند و کنار زباله‌هایشان بیرون از خانه بگذارند اما بخاری کهنه، چدن یا کمد آهنی قدیمی را نمی‌توانند جلوی در آپارتمان‌شان رها کنند. اگر هم با بلندگو صدا نزنیم کسی متوجه حضور ما نمی‌شود. خودمان هم که نمی‌توانیم از صبح تا شب فریاد بزنیم. پس مجبوریم با این بلندگو و صدای ضبط شده به مردم اطلاع‌رسانی کنیم.»
آقا کریم از کم رونق شدن کسب و کار و فرار از دست مأموران اداره بازیافت هم، قصه‌ها دارد: «مأموران اداره بازیافت شهرداری اجازه نمی‌دهند براحتی در کوچه و خیابان کار کنیم. مدعی هستند منطقه را اجاره داده‌اند و باید مثل پیمانکار ما هم از آنها اجاره کنیم. ضایعات آهن مثل کارتن و پلاستیک نیست که همه خانه‌ها داشته باشند. گاهی یک روز جنس برای خرید و فروش هست گاهی 10 روز هم خبری نیست. حالا این وسط کلی هم بنزین می‌سوزانیم.
یک بار مأموران بازیافت ماشینم را توقیف کردند و همه آهن‌آلات و چیزهایی را که خریده بودم با خودشان بردند و پس ندادند. خرید و فروش هم تعریفی ندارد. الان آهن قراضه و چدن را کیلویی 10 هزار تومان می‌خریم و 10 هزار و 500 تومان می‌فروشیم. 10 سالی است با وانت کار می‌کنم و در این مدت سعی کرده‌ام قبل از ساعت 10 صبح یا بعد از ظهر به کوچه و خیابان نیایم و مزاحمتی برای مردم ایجاد نکنم.»
بیش از 980 وانت بار سیار و 890 وانت بار ثابت در خیابان‌های تهران فعالیت می‌کنند و هیچ سازمان و ارگانی حاضر به ساماندهی آنها نیست. این را یکی از مسئولان اداره شهربان و حریم بان شهرداری تهران می‌گوید. این مقام مسئول با تأکید بر اینکه نمی‌خواهد نامی از او در گزارش برده شود، می‌گوید: «متأسفانه مقوله وانت بارها جزو حوزه‌های بی‌صاحب است و کسی حاضر نیست در زمینه ساماندهی آنها مسئولیتی قبول کند. با این حال اگر مردم در زمینه آلودگی صوتی یا سد معبر وانتی‌ها با 137 تماس بگیرند مأموران سد معبر مستقر در هر ناحیه از شهرداری منطقه برای رفع مزاحمت اعزام می‌شوند. تماس‌های متعددی هم در این زمینه داریم و تا آنجا که بتوانیم تذکر می‌دهیم. چند سالی است که برخورد قهری ممنوع شده و سعی می‌کنیم با آموزش‌های لازم در زمینه کنترل خشم و مدیریت تنش، مشکلاتی که قبلاً داشتیم کمتر شود. تلاش ما حفظ کرامت دستفروش‌ها و وانتی‌ها است. از مأمورانی هم که خشم خودشان را کنترل می‌کنند و کتک می‌خورند با دستور رئیس شرکت شهربان و حریم بان به شکل نقدی و لوح سپاس تقدیر می‌کنیم.»
وی در ادامه با اشاره به اینکه 20 ارگان در زمینه ساماندهی مشاغل و صنایع مسئولیت دارند، می‌گوید: «متأسفانه در زمینه ساماندهی مشاغلی مثل دستفروشی یا وانتی‌ها کسی حاضر نیست پا پیش بگذارد. تعداد دستفروش‌ها نسبت به دو سال گذشته چند برابر شده. از یک طرف مشکلات اقتصادی و از طرف دیگر درآمد بالا و ندادن اجاره و مالیات باعث شده تعدادشان روز به روز بیشتر شود. نزدیک به 60 درصد دستفروش‌ها درآمد ماهیانه بالای 10 میلیون تومان دارند. در زمینه وانتی‌ها تعداد زیادی از آنها در خیابان و جایی که توقف ممنوع است ماشین را پارک می‌کنند و پلاک‌شان پوشیده است. جالب اینکه شهرداری و راهنمایی و رانندگی برخوردی با آنها نمی‌کنند اما اگر یک شهروند عادی ماشین شخصی‌اش را همانجا پارک کند، بلافاصله جریمه می‌شود. این تناقض‌ها باعث می‌شود شهروندان ذهنیت خوبی نسبت به آنها نداشته باشند درحالی که اگر ساماندهی شوند و آموزش ببینند می‌توانند با کمترین دغدغه و مزاحمت کار کنند.»