دو راهي رييسي

دولت جديد كار خود را آغاز كرده است. آقاي رييسي در جريان راي اعتماد براي وزراي پيشنهادي در مجلس جمله‌اي را گفت كه بسيار مهم است:  «من چه در دوره انتخابات و چه در جلسات بعد از انتخابات عرض كردم بناي من عمل به وعده‌ها است و آن هم با يك ادعا نمي‌شود اثبات كرد جز اينكه مردم ببينند كه دولت و وزرا و مسوولان مربوطه به وعده‌هاي‌شان عمل كردند... عمل به وعده‌ها مي‌تواند اعتماد را بازسازي كند و برگرداند و بناي بنده به عنوان يك خدمتگزار و دولت اين است كه به وعده‌ها عمل كنم.»  فراموش نكنيم كه وعده‌هاي داده شده نيز زياد است. فارغ از اينكه دولت با وزراي موجود قادر به تحقق اين وعده‌ها باشند يا خير؛ بايد گفت كه اصولا امكانات موجود براي تحقق آنها فراهم نيست مگر اينكه پيش از هر اقدامي، مساله تحريم‌ها حل شود، زيرا تحقق اين وعده‌ها از يك‌سو نيازمند منابع مالي است و از سوي ديگر نيازمند روابط متعارف اقتصادي با جهان است. به تعبير اصولي رفع تحريم مقدمه لازم است و مقدمه امر واجب (در اينجا تحقق وعده‌ها) نيز واجب است. به علاوه ايجاد اميد نزد مردم بدون اين تحول ممكن نيست. با اين ملاحظه بايد ديد كه آقاي رييسي چه سياستي را نسبت به مساله برجام در پيش خواهد گرفت؟ با توجه به قراين و شواهد و حتي اظهارات آشكار ايشان مي‌توان نتيجه گرفت كه شخصا موافق و علاقه‌مند به حل مساله است. اظهارات اوليه وزير خارجه پيشنهادي نيز مُويد اين برداشت است هر چند در سخنان اخير گفته كه براي شروع مذاكرات چندين ماه وقت لازم است. بنابراين انتظار مي‌رود كه سياست حل مشكل برجام در دستور كار دولت قرار گيرد و همين راه را انتخاب كند، ولي در اجراي اين هدف چند مانع جدي وجود دارد؛ اول اينكه متوليان جديد اين پرونده، از منتقدين سياست‌هاي برجامي هستند، لذا نمي‌توانند سياست‌هاي قبلي را ادامه دهند بايد ريل‌گذاري مذاكرات و توافقات را تغيير دهند و اگر چنين نكنند با پرسش‌هاي مهمي مواجه خواهند شد كه چرا در گذشته مخالفت كرديد؟ تغيير ريل‌گذاري هم چند نتيجه دارد؛ اول اينكه معلوم نيست امريكايي‌ها بپذيرند، دوم اينكه مذاكرات را فرسايشي مي‌كند و سوم اينكه ممكن است در پايان هم به نتيجه نرسند.  مانع دوم كه مهم‌تر است، وجود جناحي از حاميان آقاي رييسي است كه به كلي مخالف برجام هستند و دوست دارند كل اين برنامه ملغي شود و بالاخره مانع سوم نيز برخي نيروهاي مخالف اصولگرايي هستند كه هرگونه توافقي را به چماقي براي كوبيدن بر سر اصولگرايان و دولت تبديل خواهند كرد. خواهند گفت، شما مخالف بوديد، چطور حالا خودتان به توافق رسيده‌ايد؟... آقاي رييسي بايد ميان دو راهي به سرانجام رساندن برجام يا بي‌خيال آن شدن، دست به انتخاب بزند.
راه اول راهي است كه رضايت مردم را به‌ طور نسبي تامين خواهد كرد. در حالي كه تن دادن به هر يك از خواسته‌هاي سه گروه از مخالفان فوق‌الذكر، فقط رضايت برخي از خواص و نه حتي همه آنان را به دنبال خواهد داشت. اين مساله راه ميان‌بُر هم ندارد. اگر فرصت را از دست بدهيد، دلار دير يا زود به ۴۰ هزار تومان خواهد رسيد و چنان در گرداب تورم و مسائل ناشي از آن غرق خواهيد شد كه فرصت فكر كردن به ساير امور را پيدا نخواهيد كرد. در مقابل تن دادن به راه دوم ممكن است در كوتاه‌مدت برخي از فشارها و غُر زدن‌ها را كم كند ولي هنگامي كه با بحران‌هاي بيكاري، كسر بودجه، تورم، فقدان سرمايه‌گذاري و... مواجه شويد، همه اين افراد به‌علاوه مردم، از دور شما پراكنده شده و به معترضين مي‌پيوندند. در حالي كه انتخاب راه‌حل اول نتيجه معكوسي دارد. در ابتدا قدري غر مي‌شنويد، ولي به سرعت نظر همگان تغيير خواهد كرد. مردم در پ‍ي لمس كردن تغييرات هر چند كوچك هستند. تورم ۱۰درصد كم شود، كرونا ۲۰درصد كمتر به مرگ و مير منجر شود، يك ساعت كمتر دنبال دارو بدوند، نگران دريافت حقوق ماهانه يا ثبات شغلي خود نباشند، ترس از گراني اجاره مسكن نداشته باشند و... ترديد نكنيد كه راه‌حل اول هم به نفع كشور است و هم به نفع دولت شما. نيازمند تصميم قاطع و اعلام صريح آن هستيد. از نق زدن خواص يا هو كردن مخالفان نترسيد، اين مهم‌ترين تصميمي است كه بايد بگيريد. اگر در انتخاب راه اول موفق شويد براي بقيه موارد از جمله عمل به وعده‌ها ممكن است در مسير حل يا بهبود گام ‌برداريد. در غير اين صورت نه تنها اتفاق ملموس و مفيدي رخ نخواهد داد كه قطعا وضع بدتر مي‌شود. سياستمداران براي اتخاذ تصميمات تاريخي و البته اثرگذار فرصت‌هاي زيادي نخواهند داشت. به قول امام علي:   «الفُرصه تمُّر مرِّ السحاب فانتهِزوا فُرص الخير؛ فرصت، مانند ابر مي‌گذرد، پس فرصت‌هاي خير را غنيمت بشماريد و از آنها استفاده كنيد.»  خود دانيد!