روسيه مانع گاز ايران است؟

اين روزها ترجمه مقاله‌اي از نشريه اينترنتي معتبر اويل پرايس درباره كشف ميدان گازي جديد در درياي خزر مورد توجه رسانه‌هاي داخلي قرار گرفته كه البته اشتباه در ترجمه آن، موجب اصلاح خبر توسط شركت نفت خزر شد. چرا كه بنا به اعلام مدير برنامه‌ريزي شركت نفت خزر، ميدان گازي جديدي كشف نشده و صرفا ساختاري به نام چالوس يافت شده كه احجام اعلامي در خبر هم تخمين اوليه پيش از اكتشاف است و اصلا پس از كشف نفت در ميدان سردار جنگل در سال ۱۳۹۱ و حفاري دوباره و تثبيت آن در سال ۱۳۹۳ تاكنون، هيچ ‌گونه عمليات حفاري در ساختارهاي شناسايي ‌شده در درياي خزر توسط ايران انجام نشده است. البته قطعا درياي خزر و از جمله همين ساختار چالوس، منابع عظيمي از نفت و گاز دارد كه بايد براي بهره‌برداري از آن برنامه‌ريزي كرد.  اين موضوع در هفته گذشته، با انتشار خبر ديگري درباره قرارداد 20 ساله ايران و روسيه همراه شد كه همگان را به ياد حواشي قرارداد 25 ساله ايران و چين انداخت. قراردادي كه يكي از مفاد آن، كنترل روسيه بر صادرات گاز ايران است! البته متن اين قرارداد هيچ جا منتشر نشده و هيچ مقام مسوولي هم جزييات منتشر شده از آن را تاييد نكرده است. اگر چنين قراردادي وجود داشته باشد و يكي از مفاد آن هم كنترل روسيه بر صادرات گاز ايران باشد - ولو با هر ادبياتي در قرارداد آمده باشد - تاسف‌آور و خدشه بر حق حاكميت ملي ماست و در اين موضوع ترديدي نيست. اما بياييد از زاويه ديگري به موضوع كنترل روسيه بر صادرات گاز ايران نگاه كنيم.  فرض كنيم خبر كنترل روسيه بر صادرات گاز ايران درست باشد. آيا مهم‌ترين مانع صادرات گاز ايران به اروپا، روسيه است؟! قطعا پاسخ منفي است. توليد گاز ما همواره، اندكي بيش از مصرف داخلي است و با اينكه دومين ذخاير غني گاز جهان را داريم، هيچگاه در بين صادركنندگان عمده گاز جهان جايگاهي نداشته‌ايم. عراق و تركيه، تنها خريداران عمده گاز ايران هستند اما ميزان صادرات گاز ما به اين كشورها، هيچ سنخيتي با ذخاير غني ما ندارد. تحريم از يك‌ سو موجب شده هيچگاه نتوان برنامه‌ريزي درازمدتي براي انعقاد قراردادهاي بين‌المللي گاز انجام داد و از سوي ديگر موجب تاخير در توسعه ميادين گازي به دليل كمبود منابع مالي و فناوري مي‌شود.  
تحريم اگر چه در مسير توسعه صنعت نفت ايران موانع متعددي ايجاد كرده اما در مورد برداشت ايران از منابع غني نفت و گاز درياي خزر، تاثيرات جدي بيشتري داشته است چرا كه عمق زياد درياي خزر و نياز به فناوري‌هايي براي توليد در آب‌هاي عميق كه در اختيار كشور ما نيست، به موازات سرمايه‌گذاري سنگين براي برداشت از اين منابع، عملا امكان توليد از خزر را از ما در دوران تحريم سلب كرده و با وجود برداشته شدن گام‌هايي در جهت همكاري با كشورهاي همسايه خزر در سال‌هاي اخير براي برداشت از اين منابع، عملا بهره‌برداري از ميادين موجود در درياي خزر در بن‌بست گرفتار شده است. به اين موضوع، بايد به مصرف بالاي گاز در داخل كشور نيز توجه كرد چرا كه بهينه‌سازي مصرف سوخت در كشور ما همواره در حد شعار بوده و كمتر شاهد برداشته شدن گام‌هاي عملياتي كلان با پشتوانه ملي و حاكميتي در اين زمينه بوده‌ايم و هر بار هم كه سخن از افزايش مصرف گاز به ميان آمده، انگشت اتهام به سمت مردم نشانه رفته است. خلاصه اينكه قبل از آنكه روسيه بخواهد تصميمي براي ممانعت از صادرات گاز ايران به اروپا بگيرد يا گام‌هاي عملي براي جلوگيري از حضور موثر ايران در بازارهاي جهاني گاز بردارد، خودمان به خاطر تداوم تحريم و همچنين عدم بهينه‌سازي مصرف در كشور، راه‌هاي حضور موثر در بازارهاي جهاني را بسته‌ايم. پس به جاي دادن نشاني اشتباه روسيه، رفع تحريم را جدي‌تر بگيريم.