چفیه را به‌عنوان نماد مقاومت انتخاب کردم

سرویس ورزشی جوان آنلاین: اولین طلایی کاروان ورزش ایران در المپیک بود، طلایی پرفروغ که چشم همه به آن خیره شد. جواد فروغی تیرانداز تپانچه کشورمان با پشت سر گذاشتن همه سختی‌های شغلی، زندگی و حرفه‌ای، ثمره تلاش‌های شبانه‌روزی‌اش را با قهرمانی در توکیو گرفت. پرستار، مدافع سلامت و مدافع حرمی که سال‌ها تیراندازی را غیرحرفه‌ای دنبال می‌کرد به یک باره طی چهار سال خودش را به سطح اول جهان رساند. قبل از المپیک مدال طلای جام جهانی را گرفت تا ترس و دلهره را به جان حریفان بیندازد. در آوردگاه توکیو نیز با تمرکز و آمادگی منحصر به فرد در خط آتش به هدف شلیک کرد و مدال تاریخی تیراندازی را به گردن آویخت. اگرچه برخی‌ها در داخل و خارج سعی در زیر سؤال بردن طلای فروغی داشتند، اما ارزش و اعتبار مدال تک‌تیرانداز ایرانی آن‌قدر بالاست
که با هجمه‌های مجازی زیر سؤال نمی‌رود. جواد فروغی در روز‌هایی که حسابی سرش
شلوغ است، صبورانه در حالی که فرزندانش بازیگوشی می‌کردند پاسخگوی سؤالات «جوان» بود. یک ماه از المپیک گذشته است. زندگی پس از کسب مدال طلای تاریخی تیراندازی ایران چگونه می‌گذرد؟
قهرمانی در المپیک بازتاب زیادی داشت و به جا‌های زیادی دعوت شدم. تماس‌های مکرری داشتم از سوی دوستان، آشنایان، شبکه‌های تلوزیونی و حتی آن‌هایی که قبلاً من را نمی‌شناختند. بعد از بازگشت به تهران چند برنامه سفر داشتم، دید و بازدید‌ها زیاد شد و شانس آوردیم دوران کرونا بود (باخنده) وگرنه رفت و آمد‌ها و ملاقات‌ها بیشتر از اینها می‌شد. تب المپیک فروکش کرده و کم و بیش تمریناتم را شروع کرده‌ام. از بعد اجتماعی هم مدال من بازتاب مثبت بسیار زیادی داشت، چه از نظر معرفی رشته تیراندازی و چه از نظر معرفی خودم. الان بیرون که می‌روم با استقبال مردم مواجه می‌شوم و از من امضا می‌خواهند و با من عکس می‌گیرند.


با اینکه در صدر رنکینگ جهانی قرار داشتید، اما قبل از بازی‌های المپیک بیشتر از مدال‌آوری سایر رشته‌ها حرف زده می‌شد در حالی که شما اولین مدال تاریخ تیراندازی ایران و اولین مدال طلای کاروان‌مان در توکیو را کسب کردید. پیش‌بینی این عملکرد موفق را داشتید؟
تا حدی در خودم می‌دیدم که به طلای المپیک برسم. با توجه به مسابقاتی که در هند و کرواسی پشت سر گذاشتیم دیدم که هم امتیاز خوبی به دست آوردم و هم دو مدال طلا گرفتم. همه‌جوره انتظارم از خودم بالاتر رفت و در خودم می‌دیدم که روی سکوی قهرمانی بروم. ضمن اینکه مردم هم این توقع را داشتند. تا حدی نتیجه‌ای که در توکیو گرفتم برایم قابل پیش‌بینی بود. با این حال همه حواس‌مان به آن روی سکه بود، اینکه چه رقبایی در المپیک داریم. حریفان من از اروپا، امریکای جنوبی و آسیا بودند که همگی جزو بهترین‌های جهان هستند. المپیک جایگاه حضور بزرگان است. فینال مسابقات تیراندازی در این بازی‌ها تنها با حضور هشت نفر برگزار می‌شود و به همین خاطر بسیاری از مدعیان پشت سد صعود به فینال ماندند. قبل از فینال ریزش داشتیم و خیلی‌ها که برای مدال آمدند به عناوین نهم، دوازدهم یا پانزدهم رسیدند.
مسابقات تیراندازی المپیک بالا‌ترین سطح را در بین تورنمنت‌های بین‌المللی این رشته دارد؟
به اسم المپیک بالا‌ترین سطح را دارد، ولی انتظار شخصی من در بازی‌های توکیو چه در مرحله مقدماتی و چه در فینال ثبت نمرات بالاتری بود. این مسئله باید آسیب‌شناسی شود و معلوم شود چه عواملی باعث پایین آمدن امتیاز‌ها شده. شاید بحث کرونا تأثیر گذاشته و شاید هم عوامل دیگری دخیل بوده است. البته همه می‌گویند جو المپیک با هر رقابت دیگری فرق می‌کند و این مسئله نیز می‌تواند روی عملکرد تیراندازان حاضر در این دوره تأثیر گذاشته باشد. در بخش مقدماتی رکورد‌ها باز به نسبت بهتر از فینال بود و حتی نمره ۵۸۶ نیز به ثبت رسید.
رکوردی که با ثبت آن به مدال طلا رسیدید همان رکورد مورد انتظار شما بود یا باید بهتر از این‌ها شلیک می‌کردید؟
قطعاً بهتر از این‌ها نیز می‌شد شلیک کرد. منتها انتظار و پیش‌بینی خودم در فینال ثبت رکوردی پایین‌تر بود و برعکس در مرحله مقدماتی انتظار عملکرد بهتری از خودم داشتم. با امتیاز ۵۸۰ به فینال صعود کردم، ولی انتظارم گرفتن امتیاز ۵۸۲ تا ۵۸۵ بود که محقق نشد. در فینال حدسم کسب امتیاز ۲۴۲ تا ۲۴۴ بود، ولی در نهایت رکورد ۲۴۴.۸ را به ثبت رساندم که در تپانچه امتیازی بسیار بالا و عالی محسوب می‌شود. خوشبختانه لطف خدا شاملم شد و به این موفقیت دست یافتم.
در حین تماشای رقابت شما در توکیو آرامش و تمرکز بالا در چهره‌تان کاملاً مشهود بود. این آرامش یکی از ویژگی‌های شخصیتی شماست؟
آرامشی که دارم را مدیون لطف خدا هستم. با توجه به شغل سخت پرستاری، اوضاع دشوار کرونایی و مشکلات اقتصادی که برای همه هست رسیدن به آرامش درونی کار ساده‌ای نیست. این مسئله را موهبتی از سوی خدا می‌دانم که به نوعی به یکی از ویژگی‌های شخصی من تبدیل شده است. این آرامش در تیراندازی واقعاً کمک‌کننده است. ناگفته نماند در فینال در برهه‌ای به شدت دچار استرس و به‌هم ریختگی روحی شدم. مسابقه را خیلی خوب شروع کردم، همان‌طور که می‌دانید مسابقه تیراندازی شش راند ۱۰ تایی است و ۶۰ تیر شلیک می‌شود. در راند پنجم کلاً به‌هم ریختم و با امتیاز ۹۳ راند را به پایان رساندم.
در آن مسابقه سرنوشت‌ساز چطور دوباره تمرکزتان را به دست آوردید؟
از مسابقه فاصله گرفتم، سعی کردم فضا را عوض کنم و با مربی‌ام صحبت کردم. دوباره به خدا توکل کردم و با یک روحیه جدید به میدان رفتم. در خط شلیک قرار گرفتم و خدا را شکر در راند بعدی توانستم با نمره ۹۸ به پایان برسانم و با همین نتیجه به فینال صعود کردم. در خصوص آرامشی که در فینال داشتم باید بگویم که پشت سر گذاشتن مرحله مقدماتی برایم رضایت‌بخش بود و این مسئله بسیار به من کمک کرد. به مربی‌ام آقای نصر گفتم حتی اگر در فینال هشتم شوم باز هم یک رکورد محسوب می‌شود چراکه در رشته تیراندازی تپانچه مردان تاکنون هیچ فینالیستی در المپیک نداشتیم و مقام هشتم المپیک هم ارزشمند است. با خودم گفتم هرچه شد، شد و می‌خواستم برای دل خودم و عشق به ورزش شلیک کنم. فوقش آخر می‌شوم که راضی خواهم بود. در شروع مسابقه پنج تیر اول را که زدیم بین من و حریفانم اختلاف افتاد و فاصله زیاد شد. از این مسئله هم آرامش گرفتم و در تیر‌های بعدی باز هم این اختلاف بیشتر می‌شد. افزایش فاصله با رقبا واقعاً در نتیجه‌گیری تأثیرگذار است و به مرحله‌ای رسیدم که فهمیدم یکه‌تاز میدان هستم و فاصله آن‌قدر زیاد شده بود که رقیبی نداشتم. نکته جالب اینکه بین نفر اول و دوم ۷ امتیاز اختلاف ایجاد شد و اختلاف ۷ امتیازی در تیراندازی در حد افسانه است! در هیچ مسابقه‌ای شاید هرگز چنین نتیجه‌ای به دست نیاید.
بعد از قهرمانی روی چفیه‌ای که همراه داشتید سجده شکر کردید. از قبل برای این کار برنامه‌ریزی داشتید؟
بله. دلم می‌خواست در آوردگاه المپیک یک کار نمادین فرهنگی را انجام دهم. طبق قوانین بازی‌ها هر نوع استفاده از علائم و آرم مذهبی و سیاسی ممنوع است؛ مثل یا حسین (ع)، یا زهرا (س) که قبلاً ورزشکاران ایرانی خیلی از این شعار‌ها استفاده می‌کردند. به ذهنم رسید که از چیزی استفاده کنم که هم نماد مردمم باشد و هم قشنگ باشد. استفاده از چفیه به ذهنم رسید و به جرئت می‌توانم بگویم که چفیه پرچم دوم کشور ماست و نماد زحمت، مقاومت و ایثارگری مردم کشورمان تلقی می‌شود. با خودم گفتم این بهترین کار است و علامت خاصی هم ندارد و داوران به عنوان یک پارچه ساده به آن نگاه می‌کنند. از طرفی احتمال دادم که شاید ایرادی به این پارچه بگیرند به همین خاطر تنها یک طرف حوله ضربه‌گیر اسلحه‌ام را چفیه دوختم. در فینال‌های قبلی توجه کرده بودم که دوربین روی اسلحه تیراندازان زوم می‌کند و حسابی به چشم می‌آید. چهره ورزشکار نیز در تصویر بود، ولی نمی‌شد کاری کرد مگر اینکه روی سربند یا چشم‌بندم کاری انجام می‌شد، ولی ضربه‌گیر اسلحه بهترین انتخاب بود تا چفیه‌ام به وضوح در تصاویر دیده شود. این کارم هدفمند بود و اتفاقی انجام نشد. خوشبختانه بازتاب خوبی هم داشت.
تیراندازی ایران استحقاق کسب مدال‌های بیشتر المپیک را داشت؟
قطعاً حق‌مان مدال‌های بیشتر بود. مهیار صداقت تنها با یک دهم نمره از صعود به فینال بازماند. این اختلاف بسیار کم است و الا نمره خامش خیلی خوب بود و متأسفانه نهم شد. همچنین هانیه رستمیان با یک نمره کمتر به مرحله نهایی نرسید و اگر یکی از شلیک‌هایش ۱۰ می‌شد قطعاً فینالیست بود. چه بسا مدال می‌گرفت. در ماده‌ای که من حضور داشتم کسی نایب قهرمان شد که در مرحله گروهی هشتم شده بود. هیچ بعید نیست که هر دو نفر در صورت صعود به فینال می‌توانستند مدال‌آوری کنند.
شرایط این رشته پس از کسب مدال طلای شما تغییری کرده است؟
دید عموم نسبت به تیراندازی تغییر کرده و آگاهی مردم بیشتر شده است. بازتاب اخبار تیراندازی در رسانه‌ها بالا رفته و این رشته حسابی به چشم آمده است. طبیعتاً استقبال از تیراندازی افزایش یافته.
در عین حال انتظار مردم نیز از تیم ملی تیراندازی بالا رفته است. چطور می‌توان روند موفق مدال‌آوری را حفظ کرد و ارتقا داد؟
یکی از کار‌هایی که باید مد نظر قرار بگیرد بحث‌های استعدادیابی، پشتوانه‌سازی و همگانی کردن تیراندازی است. البته به صورت واقعی و عملی، نه اینکه در یک مدت کوتاه کار‌هایی انجام شود و خیلی زود به دست فراموشی سپرده شود. پشتوانه‌سازی در ماده تفنگ از تپانچه بهتر بوده، تپانچه به دو، سه نفر وابسته است و اگر این نفرات به هر دلیل کنار گذاشته شوند قطعاً با مشکل روبه‌رو خواهیم شد و فاصله با نسل بعد زیاد خواهد بود. این خلأ شاید چند دوره ما را با مشکل روبه‌رو سازد. از همین رو باید پشتوانه‌سازی و استعدادیابی به صورت علمی در دستور کار باشد و تیراندازی را در اختیار عموم قرار دهیم. با باشگاه‌های مختلف در تماس هستم و به من می‌گویند مردم به سمت تیراندازی هجوم آورده‌اند. خیلی‌ها به تیراندازی علاقه‌مند شده‌اند. این فرصت خوبی است برای پیدا کردن استعداد‌های ناب و پرورش آنها.
با علاقه خاصی به تیراندازی آمدید؟
علاقه خاصی به تیراندازی نداشتم. ورودم به این رشته کاملاً اتفاقی بود. قبلاً یک باشگاه کوچک در بیمارستان بقیه‌الله داشتیم و من هم هر از گاهی تیراندازی می‌کردم. از سال ۸۹ تا ۹۶ به صورت پراکنده و غیرحرفه‌ای تیراندازی می‌کردم. هر زمان وقت داشتم به باشگاه می‌رفتم، ممکن بود چند ماه اصلاً تیراندازی نکنم. بعد از آن بحث حرفه‌ای پیش آمد و از سال ۹۶ کارم را شروع کردم. البته آن باشگاه دیگر نیست و در بیرون از بیمارستان فضایی را در اختیارمان قرار داده‌اند.
در دوران کرونا چطور تمرینات‌تان را پشت سر گذاشتید؟
سختی‌های خاص خودش را داشت. در ماه‌های نخست که خیلی از رشته‌ها و فدراسیون‌ها تعطیل بودند. مدت زمان زیادی مجبور بودم در خانه تمرین کنم، البته تمرینات خشک. قطعاً تمرین در خانه با حضور بچه‌ها واقعاً سخت است، آن‌ها در حین تمرین مزاحمم می‌شدند و می‌خواستند با اسلحه بازی کنند. مخصوصاً پسرم «محمدامین» که حین تمرین واقعاً اذیت می‌کند و دائم می‌خواهد شلیک کند.
با داشتن سه فرزند و بازیگوشی آن‌ها چطور در منزل تمرین می‌کنید؟
خیلی سخت است. به عنوان مثال الان همسرم و دختر بزرگم به کلاس آموزش تیراندازی رفته‌اند و دختر کوچک و پسرم پیش من هستند.
شغل پرستاری کمک حال شما برای پیشرفت در تیراندازی بوده یا سد راه موفقیت‌تان شده است؟
همزمان پرستار و تیرانداز بودن سخت است و گاهی با هم تداخل داشته‌اند. منتها پرستاری باعث شد من با شرایط سخت، بحرانی و بی‌خوابی و کم‌خوابی دائم مواجه باشم و در ورزش راحت‌تر بتوانم با چالش‌ها و سختی‌ها کنار بیایم. از طرفی نقطه اشتراک پرستاری و ورزش به ویژه تیراندازی، آرامشی است که در هر دو حوزه به آن نیاز است. هم پرستار باید حوصله و صبر داشته باشد و هم یک تیرانداز حرفه‌ای. هر دو نفر باید دائم در حال مدیریت ذهن خود و کنترل تمرکزشان باشند.
چطور شد که حرفه پرستاری را انتخاب کردید؟
به رشته پزشکی علاقه‌مند بودم و در کنکور سال ۷۶ یکی از رشته‌هایی که انتخاب کردم پرستاری بود. این‌گونه بود که به این حرفه وارد شدم.
بعد از قهرمانی در المپیک هجمه‌ای علیه شما در خصوص نظامی بودن‌تان به راه افتاد. حتی حریف کره‌ای‌تان نیز واکنش عجیبی نشان داد. داستان از چه قرار بود؟
ورزشکار کره‌ای را کاملاً می‌شناختم و در مسابقات بین‌المللی بار‌ها همدیگر را دیده بودیم. صحبت‌ها و واکنش‌هایش را که دیدم واقعاً تعجب کردم. متن صحبت‌هایش را دیدم باورم نشد. گفتم شاید حرف‌های خودش نیست و برداشت اشتباهی از صحبت‌هایش شده. پس از آن یک هجمه علیه خودش به راه افتاد. او هم متوجه شد و بیانیه داد و عذرخواهی کرد، گفت تحت تأثیر رسانه‌ها، خستگی راه و این‌گونه مسائل واکنش نشان داده. خب عذرخواهی کرد و به نظرم اظهارنظر ورزشکار کره‌ای باعث شد این مسئله بیشتر به چشم بیاید.
در فضای مجازی هم برخی‌ها تلاش کردند موضوع قهرمانی شما در المپیک را به سمت و سوی دیگری سوق دهند.
کار من امداد و درمان است. پرستاری مرز ندارد و همین الان در هر جای کشور نیاز باشد موظفم به آن منطقه بروم و کارم را انجام دهم. این وظیفه من است، خودم را همیشه پرستار می‌دانم و هیچ مرزی را به روی خودم بسته نمی‌بینم. هرجا لازم باشد در خدمت بیماران و مردم خواهم بود.
هم مدافع سلامت هستید و هم مدافع حرم. از خاطرات‌تان با سردار شهید همدانی در سوریه برای‌مان بگویید.
با توجه به کارمان با عزیزان زیادی در سوریه دیدار داشتیم. کارم در سوریه پرستاری بود. با شهید همدانی یک بار برای تقسیم کار جلسه‌ای داشتیم. یک بار بحثی را در مورد پشتیبانی مطرح کردند و گفتند اگر قرار باشد کسی کار اصلی را انجام دهد به ازای هر یک نفر ۹ نفر برای پشتیبانی و حمایت از او لازم است. این سردار بزرگوار معتقد بودند ۹ نفر در پشت خط و پشت صحنه باید تلاش کنند تا یک نفر در خط مقدم به هدفش برسد.
فضای سوریه و امدادرسانی در آن مناطق چگونه بود؟
من طی سال‌های ۹۲ تا ۹۴ به صورت مستمر در پایگاه‌های امداد سوریه حضور داشتم. بار‌ها مردم سوریه به پایگاه‌مان می‌آمدند، یک بار نصف شب نوزاد چند ماهه‌ای را آوردند که باید داروی ریوی را به او تزریق می‌کردم. مراجعات زیادی داشتیم و خدا را شکر که توانستم انجام وظیفه کنم.
برای اهدای مدال طلای المپیک به حضرت آقا از قبل مسابقه نیت کرده بودید؟
بله، ایشان بزرگ ماست و مدالم متعلق به ایشان است. به نمایندگی از مردم تصمیم گرفتم مدال را تقدیم‌شان کنم، انشاءالله که پذیرا باشند.
معمولاً بعد از هر دوره بازی‌های المپیک مدال‌آوران دیداری با رهبر معظم انقلاب دارند و البته با توجه به شیوع کرونا شاید این بار این دیدار محقق نشود. دوست دارید در این دیدار صمیمانه حضور داشته باشید؟
من که آرزویم است و از خدایم است که ایشان را زیارت کنم. انشاءالله این توفیق نصیبم شود و خدمت‌شان برسم. هر جا که رفتم و دعوت شدم درخواست دیدار ایشان را مطرح کردم و امیدواریم این آرزو محقق شود. در سفری که به مشهد داشتم برای زیارت امام رضا (ع) مدال طلای جام جهانی هند را به آستان مقدس امام رئوف اهدا کردم. طلای جام جهانی هند اولین مدال سال ۱۴۰۰ و به نوعی اولین مدال قرن بود.
در بازگشت از توکیو با لباس پرستاری وارد فرودگاه شدید. علتش چه بود؟
لباس پرستاری یک نماد است و می‌خواستم به همه بگویم که لباس و شغل اولم پرستاری است. خودم را متعلق به شغل پرستاری می‌دانم و لباس خدمتم لباس پرستاری است.
انداختن مدال طلا به گردن همسرتان نشان از توجه ویژه به خانواده دارد. نقش خانواده در موفقیت‌تان چقدر بود؟
نقش خانواده باز هم به همان صحبت سردار همدانی برمی‌گردد، اینکه پشت سر من قطعاً کسانی هستند که باعث شدند موفق شوم. یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت خانواده است، حتی اگر به خانواده به عنوان پشتیبان نگاه نکنیم و تنها کار گروهی را در نظر بگیریم، من به عنوان یکی از اعضای این گروه به تلاش و همکاری همسرم به عنوان عضو اصلی این گروه نیاز دارم تا بتوانم به نتیجه دلخواه برسم. غیر از مدال المپیک، سایر مدال‌هایم را نیز به صورت نمادین به گردن همسرم می‌اندازم؛ از مدال‌های لیگ گرفته تا مدال‌های خارجی و المپیک. فرقی نمی‌کند همه مدال‌هایم را همان دم در خانه به همسرم تقدیم می‌کنم.
هدفگذاری بعدی‌تان برای کسب مدال‌های بیشتر چیست؟
تمریناتم را شروع کردم. در کوتاه‌مدت و در آبان ماه مسابقات جام ریاست فدراسیون جهانی لهستان را در پیش داریم. این رویداد با تعداد کمی از تیراندازان برگزار خواهد شد و در هر ماده تنها ۱۲ نفر را دعوت کرده‌اند. در برنامه‌های بلندمدتم حضور در المپیک پاریس قرار دارد. اگر خدا کمک کند و توانایی و آمادگی کافی را داشته باشم قطعاً اگر سهمیه بگیرم باز هم در المپیک حاضر خواهم شد.
با توجه به قهرمانی در المپیک در بحث شغل پرستاری، امتیاز‌هایی برای‌تان در نظر گرفته‌اند تا در آینده با فراغ بال به تمرینات‌تان برسید؟
خوشبختانه با مأموریت ورزشی‌ام موافقت شده و به نوعی بنده را در اختیار فدراسیون تیراندازی قرار داده‌اند. فعلاً چند ماهی است که آزاد هستم و برای تمدید مأموریتم درخواست دادم. انشاءالله اگر موافقت شود تا بازی‌های آسیایی ۲۰۲۲ در اختیار تیراندازی باشم.
بحران کرونا در کشورمان بالا گرفته و همه استان‌ها درگیر این موضوع هستند. اخیراً عکسی از نمازخانه بیمارستان بقیه‌الله تهران منتشر شد که بیماران کرونایی در آنجا بستری بودند. به عنوان یکی از مدافعان سلامت به مردم چه توصیه‌ای دارید؟
دقیقاً همین‌طور است. هم بیمارستان ما و هم سایر بیمارستان‌ها بسیار شلوغ هستند و مملو از بیماران کرونایی. واقعاً نیاز به توصیه جدید نیست. همان چیز‌هایی که تاکنون آموزش دیده‌ایم را رعایت کنیم کافی است. متأسفانه آمار رعایت پروتکل‌های بهداشتی در بسیاری از استان‌ها به زیر ۴۰ درصد رسیده است. این‌ها مسائل جدیدی نیستند. همین که مردم حواس‌شان باشد در تجمعات و نقاط پرجمعیت حاضر نشوند، به غیر از موارد ضروری بیرون نروند و ماسک بزنند تأثیرگذار خواهد بود.