گرماي تعاملات منطقه‌اي

 همان‌طور كه طي 3 سال گذشته (97 تاكنون) در راستاي همكاري و صلح منطقه غرب آسيا قلم زدم، بايد خاطرنشان كنم كه پس از كمرنگ‌تر شدن حضور ايالات متحده در منطقه غرب آسيا و خروجش از افغانستان و ايفاي نقش واقعي در امور منطقه‌اي توسط خود بازيگران منطقه، باعث خوابيدن گرد و غبار بدگماني همسايگان در راستاي همكاري و صلح منطقه‌اي مي‌باشيم كه تا حدودي شاهد كاهش تشنجات نيز هستيم. با توجه به تغيير ديدگاه دو كشور ج.ا.ايران و عربستان سعودي نسبت به يكديگر و همچنين با درك متقابل از نفوذ و قدرت طرف مقابل در عرصه منطقه‌اي و بين‌المللي، رو به مذاكراتي آوردند كه نتيجه آن تعامل بهتر دنياي اسلام و نفوذ بيش از پيش در عرصه بين‌الملل را در پي خواهد داشت.  اما از مهم‌ترين فاكتورهاي پيشران كه در ادامه مذاكرات سازنده اين دو قدرت بزرگ جهان اسلام تاثيري بسزا دارد، مي‌توان به موارد ذيل اشاره كرد: 
1- تغيير دولت در ج.ا.ايران كه اولويت سياست خارجي خود را تعامل واقعي با همسايگانش قرار داده است.
2- خروج ايالات متحده از منطقه و از بين رفتن جو بي‌اعتمادي (تامين منافع قدرت‌هاي فرامنطقه‌اي از راه تفرقه) و ايفاي نقش توسط بازيگران محلي.
3- نياز دو كشور مذكور به همكاري با طرف مقابل جهت كاهش خسارات (رهايي از بحران يمن براي عربستان سعودي و فروش نفت و دور زدن تحريم براي ج.ا.ايران) و افزايش قدرت ملي و منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي.


4- نزديك شدن به هفته وحدت و تشويق كردن ساير سران كشورهاي اسلامي (مصر، امارات عربي متحده، قطر و...) به تعاملات بيشتر با كشورهاي هم دين و آيين خويش.
 در صورتي كه روابط دو كشور نامبرده در راستاي نزديكي به يكديگر قرار گيرد (كه اراده طرفين هم اين‌گونه است)، مزاياي بسياري براي منطقه غرب آسيا و دو قدرت مذكور دارد. مزاياي اين همكاري‌‌ها و تعاملات عبارتند از: 
1- حل و فصل و خروج از بحران يمن با كمك ج.ا.ايران براي عربستان سعودي و كاهش جبهه‌بندي‌ها در اين جنگ كه صلح مثبتي را در منطقه غرب آسيا در پي خواهد داشت.
2- افزايش قدرت چانه‌زني و اتخاذ موضع برتر ج.ا.ايران در ادامه مذاكرات برجامي (به علت فروش نفت و دور زدن تحريم‌هاي ايالات متحده با كمك عربستان سعودي). 
3- كاهش هزينه‌كردهاي نظامي كشورهاي منطقه به علت عدم جو نگراني و بي‌اعتمادي به يكديگر.
4- برطرف كردن تضاد منافع دو قدرت نامبرده از طريق مذاكرات، نه جبهه‌بندي عليه يكديگر.
5- برطرف شدن ديدگاه منفي برخي كشورهاي عربي نسبت به سياست‌هاي ج.ا.ايران.
6- تمركز و اتحاد كشورهاي منطقه غرب آسيا در مقابل دشمن اصلي (نابودي رژيم صهيونيستي). 
7- برطرف كردن نيازهاي اقتصادي يكديگر با فعال كردن ديپلماسي اقتصادي منطقه‌اي (در زمينه‌هاي صنعت نفت و پتروشيمي، محصولات غذايي، مسكن، بازاريابي، سرمايه‌گذاري و...).