بازی انگلیسی علیه دولت انگلیس!

نوید مؤمن: بوریس جانسون، نخست‌وزیر انگلیس سخت‌ترین روزهای خود را در خانه شماره 10 داونینگ استریت سپری می‌کند. تشدید بحران سوخت در انگلیس و آثار اقتصادی و معیشتی آن برای شهروندان، سبب شده است جانسون به مانند دیوید کامرون و ترزا می ‌در صف قربانیان خروج از اتحادیه اروپا قرار گیرد! او از معدود محافظه‌کاران طرفدار خروج از اتحادیه اروپایی بود و پس از رای شهروندان انگلیسی در همه‌پرسی سال 2016 مبنی بر خروج از اروپای واحد، به سران حزب متبوعش اطمینان داد می‌تواند به بهترین نحو ممکن پروسه برگزیت را در سایه توافقی مطمئن با اتحادیه اروپایی (برگزیت نرم) مدیریت کند. بی‌دلیل نبود که سران حزب محافظه‌کار از همان سال 2016 درصدد جایگزینی جانسون در مسند نخست‌وزیری بر‌آمدند اما او در سال 2019 توانست به خواسته همیشگی خود برسد! حالا اما هراس عمومی درباره کمبود سوخت، انگلیس را فرا گرفته و دولت در عمل نتوانسته است این بحران را مدیریت کند. برخی اطرافیان جانسون به وی هشدار داده‌اند که این بحران حداقل تا یک ماه دیگر به قوت خود باقی خواهد ماند و می‌تواند منجر به آشکارسازی اعتراضات و خشمی شود که مخالفان برگزیت از سال 2016 میلادی (زمان همه‌پرسی) آن را با خود حمل کرده‌اند. جانسون اسیر یک بازی «انگلیسی» شده است! این بازی، از سوی کمپانی‌های بزرگ نفتی و سران اتحادیه اروپایی طراحی و مدیریت می‌شود و خروجی نهایی آن، انهدام دولت طرفدار برگزیت در لندن خواهد بود.   مروری بر آنچه در انگلیس رخ داده است، همه چیز را به وضوح نشان می‌دهد. در ابتدا، شرکت‌های بزرگ نفتی مانند «بریتیش پترولیوم» و «شل» جایگاه‌های بنزین خود را تعطیل کردند و سیگنال آشکار ‌«کمبود سوخت» را به جامعه انگیس مخابره کردند.  همچنین بسیاری از رانندگان حمل سوخت که تا قبل از تحقق خروج انگلیس از اتحادیه اروپایی، به این کشور سوخت حمل می‌کردند، از ادامه این فعالیت سر باز زدند. آنها معتقد بودند فعالیت آنها (حمل سوخت) در کشورهای عضو اتحادیه اروپایی به مراتب ساده‌تر از انگلیس خواهد بود زیرا حدود و ثغور حقوقی فعالیت آنها مشخص و مطابق قوانین اقتصادی و تجاری رایج در اتحادیه است.   اکنون شهروندان انگلیسی به طعنه از جانسون خواسته‌اند از مخفیگاه خود یعنی داونینگ استریت بیرون بیاید و به آنها درباره شرایط بحرانی و سختی که پس از خروج از اتحادیه اروپایی ایجاد شده، توضیح دهد. نخست‌وزیر انگلیس صرفا اعلام کرده است که بحران فعلی، مقطعی بوده و بزودی پایان می‌یابد. حتی جانسون در یک موضع جنجالی دیگر، مدعی شد که کمبود راننده و سوخت در انگلیس وجود ندارد اما این ادعا با آنچه امروز در این کشور شاهد آن هستیم تطابق ندارد.   مقامات انگلیسی که همواره از فرمول «تفرقه بینداز و حکومت کن» جهت مداخله در سایر کشورهای دنیا استفاده می‌کردند و خود را سردمدار ایجاد شکاف و منازعه در جوامع هدف می‌دانستند، امروز قربانی همین بازی شده‌اند! به نظر می‌رسد اتحادیه اروپایی توانسته است در جدال با لندن (پس از تحقق برگزیت)، گسل‌های بحران و تفرقه را به طور جدی در جامعه انگلیس فعال سازد. در یک طرف معادله، مخالفان خروج از اتحادیه اروپایی قرار دارند؛ شهروندانی که با وجود برگزاری همه‌پرسی سال 2016 میلادی، کماکان خواستار استمرار عضویت در اروپای واحد بودند. احزاب کارگر و لیبرال دموکرات نیز رهبری این مخالفان را بر عهده داشتند اما در نهایت، نتوانستند اقدامی در راستای برگزاری همه‌پرسی مجدد در انگلیس صورت دهند. در آن سوی معادله، طرفداران سرسخت برگزیت حضور دارند؛ افرادی که بیشتر انگیزه‌های ملی‌گرایانه و افراطی داشته و توانسته بودند در سال 2016 میلادی، نقش بسزایی را در ترغیب افراد مستقل در رای به خروج از اتحادیه اروپایی ایفا کنند. هم‌اکنون اتحادیه اروپایی با ایجاد بحرانی که زندگی همه شهروندان انگلیسی را تحت تاثیر خود قرار داده است، این گسل و شکاف داخلی را عمیق‌تر و آشکارتر ساخته و لندن را به کانون بحران در قاره سبز تبدیل کرده است.   اتحادیه اروپایی که خود نیز از برگزیت آسیب جدی دیده است، اکنون درصدد تصفیه حسابی سخت با دولت بوریس جانسون بر آمده و بعید است در این منازعه به سادگی عقب‌نشینی کند.  سران اتحادیه اروپایی قصد دارند این گزاره را به هر نحو ممکن در ذهن دیگر شهروندان اروپایی جا بیندازند که اتخاذ تصمیمی مشابه برگزیت از سوی آنها، نتیجه‌ای جز عقب‌گرد اقتصادی و بحران در حوزه معیشت آنها نخواهد داشت.  اگرچه تاکنون در منازعه لندن- بروکسل، خطوط قرمز معیشتی شهروندان انگلیسی از سوی اتحادیه اروپایی هدف قرار نگرفته بود اما این بار چنین اتفاقی رخ داده و موجودیت انگلیس را هدف قرار داده است. فراموش نکنیم که یکی از تبعات استمرار شرایط فعلی، می‌تواند جدایی اسکاتلند و حتی ایرلند شمالی و ولز از حاکمیت انگلیس باشد. در هر حال، شواهد و مستندات موجود نشان می‌دهد این قصه، سر دراز دارد.