فضاهاي شهري و پاساژها فرصتي براي تعاملات اجتماعي

شهر به عنوان بستر حضور جامعه انساني و محل ايجاد ارتباطات اجتماعي در دنيايي است كه بيش از 50درصد جمعيت آن در شهرها زندگي مي‌كنند و در ايران اين نسبت به 70درصد رسيده است. ارتباط دوجانبه ميان انسان و فضا امروزه از سوي بسياري از محققين بستري براي تبيين شرايط محيطي جهت توسعه تعاملات و ارتباطات مورد توجه قرار گرفته است.  تهران كلانشهري با حدود 12 ميليون نفر جمعيت در روز و حدود 9 ميليون نفر در شب آميزه‌اي از فضا و ارتباطات است؛ فضايي كه با استخدام كالبد در جهت توليد فضا‌هاي خصوصي و عمومي در كيفيت و كميت شاهد بروز تحولات چشمگيري بوده است. برخي فضاها كه برخاسته از توسعه مفاهيم فضايي در بستر كالبد است نظير پاساژها امروزه به كانوني براي حضور اجتماعي زنان مبدل شده است. پيش از اين بازار به دليل ساختار خاص و نوع محصولات توليدي همواره از مراكز حضور اجتماعي زنان در عرصه شهرها بود اما در دنياي مدرن شكل بازارها در قالب پاساژها از تنوع و تكثر تازه‌اي برخوردار شده است. يكي از مراكزي كه زنان براي اوقات فراغت يا تامين نيازهاي زندگي مراجعات زيادي در شهر‌ها به آن دارند، پاساژها هستند. پاساژها بخشي از فضاي عمومي شهر است كه به صورت سربسته محل امن و ايمني براي حضور زنان ايجاد كرده است. پاساژها با داشتن ويترين‌هاي رنگي، روشنايي مطلوب، نظارت اجتماعي مطلوب مركزي براي تعاملات آنان با پيرامون شده است. زنان كه اولويت اول‌شان در انتخاب مكان شهري امنيت است پاساژها را بستري موثر براي تامين امنيت مي‌دانند.  آنان در انتخاب پاساژ به عنوان مكاني براي گذران اوقات فراغت تصويري متفاوت از مكان-زمان و عملكرد را تعريف مي‌كنند.  پاساژها كانون‌هايي هستند كه مي‌تواند مركزيت تعامل را از سطح فضاهاي عمومي بدون كالبد يا كم‌كالبد به فضاهاي عمومي كالبدي هدايت كنند.  البته مراكز ديگري از اين جنس نيز وجود دارند كه به دليل داشتن عملكرد خاص قادر نيستند ظرفيت لازم براي عبور گذري تامين مايحتاج امنيت و تعامل و حتي رنگارنگي بصري را فراهم كنند.  اين گفته بنيامين شايد بيشتر در ذهن زنان قابل مشاهده باشد كه پاساژها همان مكان‌هايي هستند كه در جامعه شهري قادر است بخشي از نيازهاي آنان به گذار بدون مزاحمت، تعاملي و تاملي كوتاه و طولاني را براي مشاهده و گذران وقت تامين كند.  صرف فضا و تلقيق آن با زمان مي‌تواند بخشي موثر از نگاه درباره پاساژها را براي زنان سطح شهر فراهم كند.  برخي زنان در شهر با پاساژها زندگي مي‌كنند و بخشي از كاركرد آن را به خود اختصاص داده‌اند. شايد تك جنيستي نبودن پاساژها درك نادرستي براي آمد و شد گروه‌هاي مختلف شهري درآن، همان نياز اصلي است كه زنان را با پاساژها پيوند داده است.  در اوايل قرن بيستم پاساژهاي شهرهاي بزرگ كانون گردش و گذران مردان بود. آنان با چهره‌هاي خاص با پاساژها زندگي مي‌كردند. پاساژها تصوير خيابان‌هاي پرجنب و جوش شهري است كه ويترين‌هاي رنگارنگ آن مخاطبان را به خود جلب مي‌كند اما به دليل ماهيتي عبوري و گذري قادر نيست ديگر نيازهاي مخاطبان را تامين كند. آنان با چهره‌هاي خاص با پاساژها زندگي مي‌كردند اما اكنون پاساژها به مركزي براي حضور زنان شده و زنان به عبارتي پاساژها را از انحصار مردان خارج كردند. مفهوم خريد به‌رغم ماهيت ايجادي آنان تنها بخشي از كاركرد اين مراكز است و مظاهر تعاملات اجتماعي در آن بيش از كاركرد ايجادي آن قابل مشاهده است. زنان با نوعي احساس همدلي و همراهي فضاي پاساژها را براي خود طلب كردند و با بهره‌گيري از ظرفيت سنتي بازار كه كانون تردد زنان بود پاساژها را در شكل مدرنش در يك همانند‌سازي پست مدرني به فرصتي براي حضور اجتماعي امن و ايمن بدل ساخته‌اند.  لذا از آنجا كه پديده تعاملات اجتماعي براي بروز عيني، نيازمند عرصه‌اي خاص است، با توجه به اينكه سه شاخص اصلي براي تشخيص فضاهاي شهري در عرصه عمومي شهر: عمومي بودن فضا، باز بودن آن به روي همه و برقراري تعاملات اجتماعي در فضا است، همچنين، فضاي عمومي شهري عنصر اساسي ساخت شهر است كه با كانون راهبردهاي اجتماعي مربوط مي‌شود و شكل‌دهنده رفتار و زندگي اجتماعي افراد است، از مصداق‌هاي تغيير در نحوه ارتباطات اجتماعي در ارتباط با كالبد شهر مي‌توان به تغيير در ارزش‌ها از درونگرايي به برونگرايي (فضاي درونگراي بازار به مراكز تجاري برونگرا مبدل گشته)، تغيير در آداب و رسوم و تغيير در رفتارها و باورها از عوامل اصلي در اين حوزه است.
براساس برخي آمارها تعداد پاساژهاي بزرگ در شهرهاي ايران بالغ بر 280 عدد است اما برخي از آنان توانسته‌اند به مكاني به عنوان عرصه عمومي فضا دراختيار زنان تعريف شوند، ازاين‌رو شايد ايجاد پاساژها بيشتر نيازي اقتصادي بود براي بازار سرمايه اما توانست نياز اجتماعي جامعه و به خصوص زنان را در اين دوره بيشتر برطرف كند و آن نياز انساني به تعامل و ارتباط و مشاهده در شهر است. مهم‌ترين شاخص استقبال زنان از پاساژ‌ها امنيت، تنوع، نظارت اجتماعي گسترده و تعاملات اجتماعي است. اين شاخص قابليت آن را دارد كه در ديگر فضاهاي عمومي در شهر نشر پيدا كند و شهر را به كانوني از سرزندگي و امنيت مبدل سازد.