اخبار ویژه


پس از چند سال تحریم و رکود اقتصاد ایران به ثبات رسیده است
یک نشریه وابسته به انستیتو خاورمیانه تصریح کرد ایران بعد از چند سال تحریم و رکود، به ثبات اقتصادی رسیده است.
منا فیوچرز در تحلیلی به قلم بیژن خواجه‌پور نوشت: اقتصاد ایران پس از سه سال رکود، به ثبات رسیده است. برخی شاخص‌های اقتصاد کلان، به ویژه تورم، همچنان نگران کننده هستند اما تولید ناخالص داخلی کشور به محدوده رشد نزدیک شده که نشان از تاب‌آوری اقتصاد ایران در برابر انبوه فشارهای خارجی و داخلی است. کارشناسان توافق دارند که تنوع فعالیت اقتصادی دلیل کلیدی این تاب‌آوری است.


ایران تاکنون روی جایگزینی واردات از طریق ایجاد ظرفیت‌های داخلی- از جمله گسترش ظرفیت‌های پالایشگاهی و پتروشیمی- کاهش وابستگی به منابع فناوری غرب، تجارت با چین و روسیه و گسترش تجارت با همسایگان نزدیک تمرکز داشته است. این سیاست‌ها اقتصاد ایران را به ثبات رسانده هر چند حفظ این مسیر به آسانی ممکن نیست.
یادآور می‌شود نویسنده که به گروه نایاک نزدیک است، همسر پری نمازی برادرزاده باقر نمازی (از کارگزاران رژیم پهلوی) است و در یکی از شرکت‌های زیرمجموعه گروه اقتصادی آتیه در وین (متعلق به باقر نمازی) فعالیت می‌کند. تحلیلگر آمریکایی: برنامه هسته‌ای ابزار بازیابی سیادت درباره ایران است
تحلیلگر بنیاد کارنگی می‌گوید: ایران خود را سزاوار جایگاه بالای بین‌المللی می‌بیند و معتقد است به همین دلیل باید به یک قدرت هسته‌ای تبدیل شود.
آریل لیوایت در تحلیلی برای بنیاد کارنگی نوشت: اخیرا رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و وزیر خارجه آمریکا درباره جهت برنامه هسته‌ای ایران ابراز نگرانی کرده و به دلیل پیشرفت‌نکردن مسیر دیپلماسی ناراضی بوده‌اند، اما این تحولات برای کسانی که از نزدیک، منطق پشت برنامه‌ هسته‌ای ایران و الگوهای رفتاری این کشور را مطالعه کرده‌اند، کاملا قابل پیش‌بینی است. در قلب تلاش‌های بین‌المللی برای مهار و -اگر خوش‌بین باشیم- به عقب بازگرداندن برنامه‌های هسته‌ای ایران، نقص‌های عمیقی در درک انگیزه‌ها و استراتژی این کشور وجود دارد. بسیاری از متخصصان، درباره چالش هسته‌ای ایران مطلب نوشته‌اند و تعداد بی‌شمار دیگری طی دو دهه اخیر، تلاش کرده‌اند تا مسیر این حرکت را بشناسند، اما تاکنون تلاش‌های نظام‌مند زیادی برای درک بنیان‌های اصلی چشم‌انداز ایران انجام نشده است، به‌طوری که استراتژی قابل اتکایی برای مهار اهداف هسته‌ای این کشور ایجاد شود.
نخبگان ایران دارای این فرض تاریخی مشترک هستند که در نظام جهانی قربانی شده‌اند. ایران بارها حملات و ماجراجویی‌های خارجی را تجربه کرده است. آنچه در عراق و لیبی پس از کنار گذاشتن جاه‌طلبی‌های هسته‌ای‌شان رخ داد، درسی است که دولتمردان ایران نمی‌توانند آن را نادیده بگیرند. از سوی دیگر ایران خود را شکل مدرن یک تمدن بزرگ می‌داند که از آسیای مرکزی تا خلیج‌فارس و دریای مدیترانه گسترش یافته بود و منافع وسیعی داشت. گستردگی جغرافیایی و عوامل دیگر نظیر در اختیار داشتن منابع عظیم نفت، غیر متعهد بودن و... همگی عواملی هستند که بر این موضوع تاثیر می‌گذارند.
از جنگ جهانی دوم، از دید بسیاری از دولتمردان ایران، این کشور نه‌تنها لایق جایگاهی بسیار بالاست، بلکه برای رسیدن به این جایگاه و افزایش نفوذ و اثرگذاری خود ضروری است به یک قدرت هسته‌ای تبدیل شود یا حداقل فعلا میزان بالایی سوخت غنی‌شده در اختیار داشته باشد تا در صورت لزوم از آن استفاده کند. موضوع فعالیت‌های هسته‌ای ایران، یک عامل توجه جهانی به ایران است. این موضوع سبب شده است تا ایرانی‌ها قدرت‌های جهانی را بارها مجبور کنند که این کشور را جدی بگیرند و با آن مذاکره کنند. به عبارت دیگر، نه‌تنها اقدامات هسته‌ای ایران، بلکه دیپلماسی هسته‌ای این کشور احساس مهم بودن تهران را تقویت می‌کند و رسیدن به یک توافق هسته‌ای که چنین ابزار ارزشمندی را از تهران بگیرد، جزو گزینه‌های تهران نیست.
این تحلیلگر آمریکائی می‌افزاید: یک عامل مهم که سرعت حرکت در این مسیر را کم می‌کند، مفهوم عمیق و ریشه‌داری به نام صبر استراتژیک است. این مفهوم سبب شده است که ایران برای رسیدن به آن توان آهسته حرکت کند و حاضر نباشد ریسک بالایی برای رسیدن به این هدف بپذیرد. در واقع، حرکت ایران به سمت تبدیل شدن به قدرت هسته‌ای نوعی ماراتن است.
از سال ۲۰۰۳ شاهد تغییراتی در سیاست‌های حکومت ایران در قبال موضوع هسته‌ای هستیم.
گستردگی، عمق و موفقیت ایران در پیشبرد برنامه هسته‌ای خود سبب شده است تا تغییر رفتار این کشور به شکل فزاینده‌ای دشوار شود؛ به‌ویژه اکنون که جهان با ریسک‌های مختلف از جمله همه‌گیری کرونا، تغییرات آب‌وهوایی و بی‌ثباتی سیاسی مواجه است. از سوی دیگر، آمریکا همچنان تلاش خواهد کرد تا خود را از هرگونه موضوع بزرگ سیاست خارجی دور کند و بتواند بر برنامه داخلی‌اش که موضوع چین در آن نقش محوری دارد، متمرکز کند. این محدودیت‌ها سبب شده است تا ایالات‌متحده به صرف انرژی برای مسائل خاورمیانه به‌طور عام و به‌ویژه مساله هسته‌ای ایران تمایل نداشته باشد. به این ترتیب، طبیعی است که دیپلمات‌های ایران کاملا مطمئن هستند، غرب مایل نیست بر تلاش‌هایش برای مهار برنامه هسته‌ای ایران بیفزاید. در این میان، اسراییل به‌تنهایی توان مهار برنامه هسته‌ای ایران را ندارد و روسیه و چین نیز مایل نیستند، با اعمال فشار بر ایران برای محدود کردن برنامه هسته‌ای این کشور، باز هم منافعشان را در قبال ایران به خطر اندازند. تشکر از خود با وجود انحراف مالی 705 هزار میلیاردی؟!
بر اساس گزارش‌های تفریغ بودجه، دولت روحانی در هشت سال عملکرد خود 705 هزار میلیارد تومان انحراف مالی در اجرای بودجه‌های سالیانه داشته است.
به گزارش مشرق، محمدباقر نوبخت رئيس سازمان برنامه و بودجه دولت قبل، اخیرا پس از انتشار گزارش تفریغ بودجه سال 1399 از عملکرد خود و همکارانش در سازمان برنامه تشکر کرد!
این در حالی است که نگاهی به گزارش‌های تفریغ بودجه هشت سال اخیر بیانگر انحرافات گسترده دولت روحانی در اجرای بودجه‌های سالانه بوده است.
بر اساس گزارش‌های دیوان محاسبات از تفریغ بودجه سال‌های 1392 تا 1399، دولت روحانی مجموعا 705 هزار میلیارد تومان در منابع و مصارف بودجه عمومی انحراف داشته است. 251 هزار میلیارد تومان از رقم فوق در بخش منابع بودجه عمومی دولت و 454 هزار میلیارد تومان هم در بخش مصارف بودجه عمومی دولت در هشت سال اخیر و دوره مدیریت روحانی و نوبخت و سایر ارکان دولت یازدهم و دوازدهم رخ داده است.
با این حجم عظیم تخطی از قوانین بودجه در هشت سال اخیر، مشخص نیست آقای نوبخت به چه چیز افتخار می‌کند و از چه چیزی تقدیر کرده است؟ به عبارتی می‌توان گفت نوبخت و روحانی، عملا تصویب بودجه را بی‌اعتبار کرده‌اند.
عملکرد نوبخت در سازمان برنامه در هشت سال اخیر آنقدر فاجعه‌آمیز بوده که حتی یک کارشناس و اقتصاددان اصلاح‌طلب یا رسانه‌های حامی دولت روحانی و جریان اصلاح‌طلب، حاضر به حمایت از عملکرد سازمان برنامه و بودجه وقت نیستند. فرافکنی عضو حزب فامیل‌سالاران نسبت به دولت رئیسی
عضو حزب اشرافی کارگزاران مدعی شد؛ رئیسی، همه دخترخاله‌ها و پسرخاله‌ها را روی کار آورده است!
محمود علیزاده طباطبایی در حالی که مثلاً عنوان حقوقدانی را یدک می‌کشد، در اظهارنظری مبتذل و در پاسخ به این سؤال که «الان حزب کارگزاران بنا دارد با دولت آقای رئیسی همکاری کند یا فقط نقد منصفانه داشته باشد؟» گفت: آقای رئیسی، همه دخترخاله‌ها و پسرخاله‌ها را روی کار آورده است در واقع دولت آقای رئیسی بنای همکاری با کسی ندارد.
وی در پاسخ این سوال خبرآنلاین که«آیا حزب کارگزاران پس از ارائه برنامه به دولت، از سوی دولت آقای رئیسی پیشنهادی دریافت کرده است یا خیر؟» اظهار داشت: خیر، دولت آقای رئیسی پیشنهادی به حزب نداده است ولی حزب در روز اول برنامه‌اش را ارائه داد و برنامه حزب، یک برنامه مدون است و اگر آقای رئیسی بخواهد آن برنامه را اجرا کند، اگر از حزب دعوت کند حزب قطعا همکاری می‌کند ولی آقای رئیسی، اصولگراها را هم به همکاری دعوت نکرده چه برسد به اینکه از حزب کارگزاران دعوت کند! علیزاده همچنین درباره برخی استعفاها در حزب کارگزاران گفت: استعفا از حزب نداریم بلکه اشخاصی که استعفا دادند از مسئولیت‌هایشان در حزب استعفا داده‌اند یعنی هنوز عضو حزب و عضو شورای مرکزی هستند ولی مسئولیت را نخواستند و این باید در شورای مرکزی مطرح شود اما هنوز مطرح نشده که باید این موضوع مطرح شود و درباره آن بحث شود. از سوی دیگر برخی معتقدند که جوان‌ترها باید بیایند و مسئولیت‌های حزب را به عهده بگیرند.
کسانی که استعفا دادند خواستار حضور جوان‌تر ها در حزب هستند مثلا آقای کرباسچی اصرار دارند جوان‌ها بیایند ولی بیشتر اعضای حزب نظر دیگری دارند. در واقع اعتبار حزب به افراد اصلی که بنیان‌گذاران حزب بودند برمی‌گردد، این چهره‌ها باید حضور داشته باشند که این‌ها هستند و از حزب استعفا ندادند غیر از آقای محمد هاشمی که قبلا از حزب استعفا داد و رفت.
او می‌افزاید: خانم ترکان و آقای طاهرنژاد از مسئولیتی که در شورای مرکزی داشتند استعفا دادند و زمانی که از مسئولیتشان استعفا دهند می‌توانند در جلسات شرکت کنند یا شرکت نکنند.
طباطبایی گفت: این دو نفر احساس می‌کنند حضورشان چندان مؤثر نیست.
یادآور می‌شود اظهارات این عضو کارگزاران مبنی بر این که رئیسی همه دخترخاله‌ها و پسرخاله‌ها را روی کار آورده، اظهاراتی خلاف واقع و در واقع نوعی حدیث نفس کارگزارانی است؛ چرا این که تشکیل حزب مذکور و واگذاری برخی پست‌ها در دولت‌های هاشمی و خاتمی و روحانی، تا حدود زیادی صبغه خویشاوندی و فامیل‌بازانه داشته است.
از سوی دیگر توقع حزب اشرافی از دولت جدید مبنی بر به کار گرفته شدن یا مشورت خواستن، انتظار گزافه‌ای است؛ چه این که آنها نماد بافی نابودی فرصت‌های ملی در دولت‌های روحانی و خاتمی به شمار می‌روند و صرفاً باید به عنوان آینه عبرت نگریست؛ یا از همان جنس که لقمان می‌گفت ادب را از بی‌ادبان آموخته است. شرق: صنعت نفت در دولت جدید جان می‌گیرد
یک روزنامه اصلاح‌طلب می‌گوید با مدیریت جدید در وزارت نفت، صنعت نفت جان می‌گیرد و سرمایه‌گذاری افزایش خواهد یافت.
روزنامه شرق در یادداشتی با عنوان «صنعت نفت جان می‌گیرد»، نوشت: ‌رکود و توقف سرمایه‌گذاری در بخش‌های مختلف صنعت نفت به‌خصوص بخش‌های بالادستی، در حال حاضر مهم‌ترین و بزرگ‌ترین چالش این صنعت به شمار می‌آید که زمینه ظهور و بروز دیگر چالش‌ها نظیر کمبود سوخت در فصول مختلف را ایجاد کرده است. تحریم‌های اقتصادی اگرچه در نگاه نخست، زمینه حذف بشکه‌های نفت ایران از بازارهای جهانی و کوتاه‌شدن دست اقتصاد ایران از دلارهای نفتی را موجب شد، اما واقعیت این است که صنعت نفت در یک دهه گذشته، آسیب‌ها و صدمات به‌مراتب بزرگ‌تر و نگران‌کننده‌تری متحمل شده که اثرات و نشانه‌های آن به‌تدریج در میزان تولید و عرضه نفت و گاز خود مشخص می‌شود و تا سال‌ها هزینه آن باید پرداخت شود. در طول یک دهه گذشته و بر مبنای برنامه‌ریزی‌های توسعه‌ای و راهبردی، باید نزدیک به 200 میلیارد دلار در صنعت نفت سرمایه‌گذاری می‌شد. با بررسی‌های صورت‌گرفته در خوش‌بینانه‌ترین حالت تنها 10 تا 20 درصد در یک بازه زمانی 10ساله آن‌هم در بخش‌های اولویت‌دار محقق شده است. بنابراین ایران در شرایط رقابتی مناسبی با دیگر رقبا در اوپک و خارج اوپک قرار ندارد. از سوی دیگر عدم سرمایه‌گذاری در بخش‌های بالادستی، میزان تولید نفت و گاز را دچار رکود کرده، به گونه‌ای که در حوزه مصرف داخلی گاز و با لحاظ رشد مصرف بی‌رویه، در فصل زمستان ایران با کمبود عرضه گاز در بخش‌های خانگی، صنعتی و نیروگاهی مواجه است. صنعت نفت ایران علاوه بر کمبود و رکود سرمایه و منابع مالی با رسوب توانمندی‌های فنی و مهندسی به‌ویژه در بخش‌های بالادستی و مهندسی مخازن هم مواجه است. در حال حاضر بزرگ‌ترین خطر، کاهش تولید نفت و گاز و در خوش‌بینانه‌ترین شرایط تولید در سطح کنونی است که با توجه به روند رو به افزایش مصرف در داخل، ایران توان و ظرفیت صادراتی خود را در سال‌های نه‌چندان دور از دست
خواهد داد.
بر این مبنا آنچه در حال حاضر از اهمیت راهبردی برخوردار است، افزایش تولید نفت و گاز از طریق توسعه میادین جدید به‌خصوص میدان‌های مشترک مرزی در خشکی و دریا و مهم‌تر از آن افزایش ضریب برداشت از میدان‌های فعال کنونی است. هر یک درصد افزایش ضریب برداشت نفت از میدان‌های نفتی، درآمد کشور را با محاسبه نفت 50دلاری برای هر بشکه نفت، نزدیک به 700 میلیارد دلار افزایش می‌دهد که رقم بسیار بزرگی است و تعلل در این مهم با هیچ توجیه و منطقی سازگار نیست. در چنین شرایطی، مدیریت جدید صنعت نفت در دولت سیزدهم، افزایش تولید نفت و گاز را با محوریت جذب سرمایه‌گذاری‌های جدید در صنعت در اولویت قرار داده و در حال زمینه‌سازی برای جذب سرمایه‌گذاری‌های خارجی و داخلی برای توسعه طرح‌های نفت و گاز و جبران عقب‌ماندگی‌هاست. بر این اساس مجموعه‌ای از الگوهای قراردادی متنوع در دستور کار قرار دارد که به گفته وزیر نفت، تهاتر نفت و میعانات گازی با کالا و سرمایه‌گذاری از جمله این طرح‌هاست.
اگرچه جذب سرمایه‌گذاری در صنعت نفت به دلیل تحریم‌های طولانی، کاری سخت به نظر می‌رسد، اما امید به رفع تحریم‌ها و جدیت و خوش‌بینی مدیریت جدید صنعت نفت می‌تواند دوران نوینی را برای صنعت نفت رقم بزند و جان تازه‌ای را به این صنعت ببخشد.