تحرك ديپلماسي گازي

تحرك ديپلماسي گازي علیرضا سلطانی- کارشناس اقتصاد انرژی  ایران با دراختیار‌داشتن 18 درصد ذخایر گازی جهان، دومین كشور دارنده این منبع انرژی ارزشمند و دوستدار محیط زیست به شمار می‌آید. ذخایر گازی ایران در حدود 32 هزار میلیارد متر مكعب برآورد شده كه فاصله‌ای پنج‌ هزار میلیارد مترمكعبی با روسیه به‌عنوان اولین كشور دارنده ذخایر گاز جهان دارد. به‌لحاظ تولید، ایران بعد از آمریكا با 914 میلیارد مترمكعب در سال ‌2020‌ و روسیه با 638 میلیارد مترمكعب، سومین كشور تولیدكننده گاز جهان با 250 میلیارد مترمكعب به شمار می‌آید كه فاصله معناداری با دو كشور اول و دوم دارد. آمریكا در حالی اولین تولیدكننده گاز جهان است كه كل ذخایر آن در حدود 12 هزارمیلیارد مترمكعب برآورد شده است؛ اما‌ به‌لحاظ مصرف داخلی گاز، ایران چهارمین كشور مصرف‌كننده گاز جهان (با 233 میلیارد) بعد از آمریكا (با 832 میلیارد مترمكعب در سال)، روسیه (با 444 میلیارد مترمكعب) و چین (با 307 میلیارد مترمكعب) به شمار می‌آید. بر مبنای این آمار، آمریكا 90 درصد گاز تولیدی، روسیه 65 درصد و ایران 91 درصد از گاز تولیدی خود را مصرف می‌كنند. چین هم در سال نزدیك به 130 میلیارد مترمكعب كسری تولید داخل را از خارج و عمدتا از روسیه وارد می‌كند. با درنظر‌گرفتن جمعیت و اندازه اقتصاد كشورهای آمریكا، روسیه و چین و ایران، به نظر می‌رسد مصرف داخلی گاز در ایران به تناسب تولید، ناموزونی بالایی دارد كه خود نشان از مصرف بالا و بی‌رویه آن در داخل كشور دارد. تنها 9 درصد گاز تولیدی كشور (20 میلیارد مترمكعب در سال) به دو كشور تركیه و عراق صادر می‌شود كه این با میزان ذخایر كشور تناسب ندارد. در این میان كشور قطر با تولید سالانه 178 میلیارد مترمكعب گاز و صادرات حدود 170 میلیارد مترمكعبی در سال، بزرگ‌ترین كشور صادركننده به‌لحاظ حجم تولید و صادرات است. اقتصاد و صنعت گاز ایران از سه ناموزونی بزرگ رنج می‌برد؛ ناموزونی نخست عدم تناسب بین حجم ذخایر گاز با حجم تولید است. ایران در حالی 18 درصد ذخایر گاز جهان را در اختیار دارد كه سهم آن از تولید گاز در حدود 6.5 درصد است. ناموزونی دوم در حوزه مصرف داخلی است. ایران با داشتن یک درصد جمعیت جهان و سهم سه‌دهم درصدی از اقتصاد جهان، بیش از شش درصد گاز جهان را مصرف می‌كند. این در حالی است كه آمریكا با شش درصد جمعیت جهان و سهم 25 درصدی از اقتصاد جهانی، 21 درصد گاز تولیدی جهان را مصرف می‌كند. چین نیز با داشتن 16 درصد جمعیت جهان و سهم 15 درصدی از اقتصاد جهانی، 8.5 درصد گاز جهان را مصرف می‌کند. این ناموزونی باعث شده كه ایران بخشی از گاز مصرفی خود را وارد كند كه فارغ از ملاحظات اقتصادی قابل قبول، از توجیه لازم برخوردار نیست. ناموزونی سوم كه بیشتر موضوع مورد نظر این نوشتار است، سهم ایران از تجارت جهانی گاز است. 
براساس تازه‌ترین گزارش BP، ایران با صادرات حدود 18 میلیارد مترمكعب گاز در سال، سهمی 1.9 درصدی از تجارت جهانی را در اختیار دارد. این در حالی است كه روسیه سهمی 25 درصدی و قطر سهمی 10 درصدی از صادرات جهانی گاز را در اختیار دارد. نكته قابل توجه اینكه سهم ایران از تجارت گاز به‌صورت lNG (كه در حدود 51 درصد تجارت جهانی گاز را شامل می‌شود)، صفر است و كشورهای قطر، امارات عربی متحده، عمان و حتی یمن در این حوزه از ایران پیشی گرفته‌اند. واقعیت این است كه ایران از منظر اقتصاد، تجارت جهانی، نظام مصرف و فناوری تولید و عرضه ال‌ان‌جی، عقب‌ماندگی‌های مفرطی را تجربه می‌كند. صنعت گاز ایران، بر مبنای نظام و منطق اقتصادی شكل نگرفته است. گاز با هزینه بالا تولید و فراوری و با قیمت پایین برای مصرف داخلی عرضه می‌شود و به این دلیل مصرف آن به‌شدت بالاست. این مصرف بالا به‌طور طبیعی، ظرفیتی برای صادرات باقی نمی‌گذارد؛ اما این مسئله مانع از توجه و پیشبرد طرح‌ها و اهداف صادرات گاز كشور نیست. ایران با ظرفیت بالای ذخایر گازی، سرنوشتی جز تبدیل‌شدن به یك قدرت صادراتی گاز ندارد. فرصت‌ها و بازارهای صادراتی نیز نامحدود نیست و باید از فرصت‌های كنونی برای بازاریابی صادراتی بهره گرفت. رقابت برای به‌دست‌آوردن بازارهای گازی به‌‌ویژه بین ایران و روسیه و برخی كشورهای گازی منطقه سخت و پیچیده است. درعین‌حال هزینه‌های اقتصادی تولید و انتقال چه از طریق خط لوله و چه تأسیسات ال‌ان‌جی، سنگین است. بازاریابی گازی از یك سو و جذب سرمایه برای تولید و انتقال گاز نیازمند به‌جریان‌افتادن دیپلماسی گازی در ابعاد كلان است. از طرف دیگر ایران با مسائل و چالش‌هایی گازی در ابعاد دوجانبه و منطقه مواجه است كه باید در كوتاه‌مدت برای آن چاره‌جویی کند. حل چالش‌های گازی با تركمنستان و خارج‌كردن این چالش از بن‌بست برای بهره‌مندی از گاز این كشور در شمال و شمال‌شرق كشور از اولویت‌های دیپلماسی گازی است كه خوشبختانه در دولت سیزدهم از تحرك خوبی برخوردار است و امیدواری برای حل مسئله بالاست. این مهم در هفته‌های آتی با توجه به مصرف زمستانی گاز باید جدی‌تر دنبال شود. مذاکره با ترکمنستان البته نباید محدود به واردات گاز از این کشور برای تأمین گاز مورد نیاز مناطق مرزی باشد، بلکه باید این مذاکرات در چارچوب طرح‌های کلان و بلندمدت انتقال و به عبارت بهتر سواپ گاز از این کشور تعریف شود تا طرح‌هایی مانند پاپی (انتقال گاز ترکمنستان از طریق افغانستان به پاکستان) اهمیت و موضوعیت خود را از دست دهد. به‌جریان‌انداختن طرح صادرات گاز به پاكستان و هند هم از اولویت بالایی برخوردار است كه باید در دستور كار قرار گیرد. علاوه بر این تمدید قرارداد صادرات گاز به تركیه با توجه به اتمام قرارداد در 2025 نیز اهمیت زیادی دارد و لازم است به‌طور ویژه برای نگهداشت تركیه به‌عنوان یك مقصد صادراتی گاز و در صورت نیاز افزایش صادرات به این کشور تلاش شود. این رایزنی‌ها می‌تواند اهداف کلان‌تر و راهبردی‌تر یعنی انتقال گاز به اروپا در قالب طرح‌هایی مانند نابوکو را دربرگیرد. حفظ و افزایش صادرات گاز به عراق در قالب دو خط لوله بغداد و بصره نیز از موضوعاتی است که باید در دستور کار دیپلماسی گاز قرار بگیرد تا عراق به‌عنوان مشتری پایدار گاز ایران باقی بماند. در این میان، چالش اصلی ایران برای تجارت منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای گاز، روسیه است. 
خط قرمز روس‌ها در مناسبات خود با ایران، تجارت گاز است که تجربه ثابت کرده مقامات مسکو با اهداف سیاسی و امنیتی، کمترین انعطافی در واگذاری امتیازات گازی به ایران دارند. طبعا اگر قرار است قرارداد همکاری بلندمدتی بین ایران و روسیه منعقد شود، موضوع تجارت گاز و بهره‌مندی ایران از بازارهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای گاز، باید مورد توجه قرار گیرد. نکته پایانی اینکه درست است که ایران درحال‌حاضر ظرفیت اضافه‌ای برای صادرات گاز ندارد، اما دیپلماسی گازی ایران باید فعال شود تا در سال‌های آینده با تولید بیشتر گاز متناسب با ذخایر موجود، زمینه و فرصت‌های جدیدی برای صادرات گاز از طریق خط لوله و ال‌ان‌جی فراهم شود. از فرصت امروز برای فرصت‌های گازی آینده باید استفاده شود.