دفاع رسانه‌های اصولگرا از انتصاب‌های فامیلی!


آفتاب یزد - رضا بردستانی: دو روزنامه‌ی «جوان» و «کیهان»، خیلی اتفاقی (!) به مسئله‌ای واکنش نشان می‌دهند که این روزها نُقلِ هر محفل و مجلسی است: «سپردن امور به دست اقوام و خویشاوندان نسبی و سببی»؛ با این تفاوت که کیهان با «متلک گویی» واکنش نشان می‌دهد و جوان با «محافظه کاری» اما هیچ کدام ذره‌ای اشاره به ریشه‌ی برخی مسائل و مصادیقِ این چالش سطحی اما آزار‌دهنده نداشته اند.
> دروغ و جنجال یا واقعیتی تلخ؟
«کیهان شریعتمداری در ستون اخبار ویژه و با تیتر: «نعل وارونه اشرافیت سیاسی درباره انتصاب دامادها و فامیل‌ها» نه تقریباً که تحقیقاً هر منتقد و معترضی را از دم تیغ گذرانیده می‌نویسد: «رسانه‌های زنجیره‌ای وابسته به ائتلاف اشرافی حاکم بر دولت سابق، بازی تکرار پرحجم یک دروغ و جنجال گسترده برای واقعیت جا زدن آن را در پیش گرفته‌اند. روزی نیست که چندین روزنامه و صدها سایت و هزاران کانال در فضای مجازی، درباره انتصابات گسترده فامیلی در دولت جنجال نکنند. تیترهایی مانند «انتصابات فامیلی در دولت سیزدهم ادامه دارد» (روزنامه شرق)، «آموزش و پرورش هم داماد می‌شود» (روزنامه آرمان)، «انتصاب فامیلی؛ قطاری که هر روز با سرعت بیشتری شتاب می‌گیرد» (خبرگزاری خبرآنلاین) و... نمونه‌هایی از این فضاسازی‌های دروغین است. اخیرا «محمد-م» از اعضای سردبیری خبرگزاری خبرآنلاین (وابسته به تیمی از مدیران دولت سابق) مدعی شد دولت رئیسی، دولت دامادها است و اصولا انتصاب دامادها و برادرزن‌ها، یک کار ارزشمند محسوب می‌شود. او این ادعا را بدون ارائه حتی یک سند منتشر کرد. همزمان خبرآنلاین در ادامه خوش‌خدمتی به اشرافیت مدعی اعتدال و اصلاحات - که اتفاقا سابقه سیاهی در خویشاوندسالاری و فامیل‌بازی در دولت سابق دارند - مدعی شد «قطار انتصابات فامیلی در دولت جدید هر روز شتاب بیشتری می‌گیرد.»
کیهان در ادامه یادآور می‌شود: «در همین حال روزنامه «جمهوری اسلامی» در ادامه خدمات‌دهی‌اش به اشرافیت معارض دولت جدید می‌نویسد: «واکنش رئیس‌جمهور رئیسی به اعتراضات رسانه‌ها درباره انتصابات فامیلی در بدنه قوه مجریه، با استقبال افکار عمومی مواجه شد، ولی انتظار مردم این است که در این انتصابات تجدیدنظر شود. برخلاف آنچه آقای رئیس‌جمهور دیروز در این زمینه گفت، باز هم اخباری درباره انتصابات فامیلی به‌ویژه انتصابات «دامادمحوری» شنیده می‌شود که مایوس‌کننده است. »


کیهان اما خیلی زود می‌رسد به موضوع وزیر پیشنهادی دولت برای وزارت آموزش و پرورش یعنی: «مسعود فیاضی» تا معلوم شود این همه متلک گویی برای چیست: «موضوع دیگری که خالی بودن دست جنجال‌کنندگان را می‌رساند، فضاسازی درباره گزینه پیشنهادی رئیس‌جمهور برای تصدی وزارت آموزش و پرورش است؛ که از جمله باعث شد روزنامه اجاره‌ای آرمان به قول معروف گودرز را به شقایق ربط دهد و تیتر بزند «آموزش و پرورش هم داماد می‌شود». واقعیت چیست؟! گزینه پیشنهادی دولت، برادر داماد آقای زاکانی است. عنایت کنید نه حتی داماد زاکانی بلکه برادر داماد او! خب این موضوع چه دخلی به ادعای دروغین انتصاب دامادها در دولت دارد؟!» کیهان در پایان می‌نویسد: «فضاسازی پادوهای رسانه‌ای اشرافیت مدعی اعتدال و اصلاحات علیه دولت جدید در حالی است که طیف حاکم بر دولت سابق، مصداق بارز خویشاوندسالاری و فامیل‌بازی در انتصابات و همچنین ایجاد موقعیت‌های رانت‌خواری محسوب می‌شدند.
از دستیار ویژه رئیس‌جمهور که به خاطر مفاسد مالی در زندان به‌سر می‌برد، تا داماد وزیر صمت (و رفاه) و دختر آن یکی وزیر صمت، و انتصاب‌های کذایی برای دامادهای برخی مقامات ارشد دولتی و عضویت‌های غیرقانونی در هیئت علمی و...»
> انساب و انتصاب
عبدالله گنجی، مدیر مسئول روزنامه جوان نیز به این موضوع در قالب سرمقاله و با این تیتر: «انساب و انتصاب» پرداخته و موضوع را از این منظر نگریسته که: «چند روز پیش شبکه ملکه گزارشی با عنوان «هزار فامیل در جمهوری اسلامی از دایی تا داماد» منتشر کرده بود که بگوید شایستگان عقب کشیده می‌شوند تا اقوام بر مصادر حکومت جلوس کنند. در داخل کشور نیز انتصاباتی که بوی خویشاوندی بدهد- حتی با چند واسطه- به عنوان یک رانت و ویژه‌خواری برجسته می‌شود و بعضاً مواجهه با آن را در زرورق عدالت‌خواهی نیز می‌پیچند. به نظر می‌رسد هویت، شخصیت، اشتغال و امنیت روانی منسوبین به مدیران جمهوری اسلامی با چالش سیاسی- اجتماعی جدی مواجه است و هر کس دفاعی از آنان کند خود نیز جزو متهمان خواهد بود. نگارنده که تاکنون در حوزه فرزندان، خواهران، برادران، فامیل همسر و نوادگان خانواده بزرگ خویش در این باره تبرئه هستم، می‌توانم در این خصوص سوالاتی برای چاره‌اندیشی طرح نمایم. » روزنامه جوان که خواسته صریح‌تر با این موضوع برخورد کند تا جایی که وارد مصادیق نشده، تند و بُرّا می‌نویسد اما همین که به مصادیق وارد می‌شود دچار نوعی محافظه کاری طبیعی شده، چرا؟ چون اصلِ موضوع همان مصادیقی است که جوان نیز آن را درز گرفته است!
> عوضِ به در و دیوار کوبیدنِ خود صاف می‌رفتید سر اصل مطلب!
جوان برای این که خاطر برخی را مکدر نکند با قیودی چون: «وقتی فردی منصوب می‌شود سریعاً تبار خانوادگی‌اش احصا و اعلام می‌شود و بالاخره در درون اقوام درجه ۱ و ۲ تا دوستان خود یا دوستان خانواده، انتسابی برای آن یافت می‌شود و تنها امری که ملاحظه نمی‌شود صلاحیت و کارآمدی فرد است.» یا «بدون تردید جوانی که تازه از دانشگاه خارج می‌شود، اگر به واسطه خانواده و بستگان مسئولیتی نامتعارف برعهده گیرد، حتماً نکوهیده است و این رشد غیرطبیعی است.» و نیز این که: «آن که تحصیل‌کرده است باید چگونه مورد استفاده قرار گیرد؟ البته ابتدا می‌گوییم مثل بقیه آزمون بدهد و... اما واقعیت این نیست. به محض شنیدن نسبت، بوق‌ها بلند می‌شود نه توضیحی می‌خواهند و نه اصلاً اجازه دفاعی می‌دهند.»
جوان در مقام توجیه نیز برآمده می‌نویسد: «از رانت اقتصادی که عامل اصلی سرمایه‌سوزی در نظام جمهوری اسلامی است و قابل دفاع نیست که بگذریم، در پیشینه قرآنی و دینی ما به کارگیری منسوبان سالم و کارآمد نه‌تنها منع نشده است بلکه می‌توان گفت کسی که دارای هوش و ذکاوت و مدیریت است طبیعتاً اطرافیان نیز می‌توانند دارای چنین استعدادی باشند. از این استعداد در کجا باید استفاده کرد؟ می‌گوید کار خصوصی بکند، اما مواردی بوده که کار خصوصی هم بدون هیچ سند و مدرکی رانت محسوب شده است (فرزندان دکتر ولایتی).»
عبدالله گنجی بدون توجه به واقعیت‌های زمانی، سری هم به دوران دفاع مقدس زده می‌نویسد: «در جنگ نمی‌گفتیم برادر بزرگ‌تر فرمانده است (باکری، قالیباف و...) و برادر کوچک در گردان و لشکر اوست و بعضاً شهید شدند.»
نکته‌ی تلخ ماجرا ندیدن واقعیت‌ها و دست گذاشتن روی مسائلی است که نقیض‌های فراوانی دارد: «جوانان امروز که در تراز شهیدان رشد دینی و معنوی و تخصصی کرده‌اند، کجای جمهوری اسلامی باید دیده شوند؟ بدون تردید یک شخصیت مومن، انقلابی، دور از زخارف دنیا و یک‌رنگ، فرزندان، برادران و خانواده را نیز از نظر تربیتی متاثر می‌کند (مانند دهه ۶۰). این تربیت‌یافتگانِ با صلاحیت
چه کاری باید بکنند؟»
جوان با ذکر این نکته که: «در امر ازدواج نیز واقعیت این است که مومنین و معتقدین به انقلاب اسلامی به صورت طبیعی همدیگر را پیدا می‌کنند و سنخیت‌ها اساس این ازدواج است.» به سراغ باقی نگاه محافظه کارانه‌ی خود در مسئله‌ی «خویشاوندسالاری» رفته، یادآور می‌شود: «حال باید آن عروس و داماد خود را لعنت کنند که پاسوز شده‌ایم؟ اگر ما مدرک و سند و حجتی بیابیم که فرد فاقد صلاحیت صرفاً با یک تلفن منصوب شده است، حتماً محکوم است و لحظه‌ای در برخورد نباید درنگ کرد. اما ساختن بن‌بست ضدارزشی برای بهترین جوانان کشور به جرم انتساب می‌تواند به فروپاشی خانواده و حتی آرزوی مرگ برای خود یا فلان بستگان منجر شود که جرم من چیست؟»
> و اما برادر داماد آقای زاکانی
شهردار شدن زاکانی، خیلی بیشتر از مدیر بیناد شهید شدن قاضی‌زاده هاشی و وزیر شدن خاندوزی، اصولگرایان را نقره داغ کرد زیرا، زاکانی در مقام نامزد ریاست جمهوری، ضمن «پوششی» بودن، شعارهایی داده بود که حتی به یکی از آن‌ها پایبند نماند از جمله‌عدم استفاده از خویشاوندان که اگر نبود بی‌پروایی «صدا و سیمای تحت مدیریت جبلی» قطعاً قرار نبود زاکانی حکم صادر شده برای داماد خود را باطل کند اما وقتی دید صدا و سیما نیز رودر بایستی را کنار گذاشته - کاری که کیهان و جوان نیز اگر دچار آن می‌شدند گلستانی بود این جهنم تردیدها - به اصطلاح کوتاه آمد بگذریم که اکنون می‌توان گفت مشاور شدنِ داماد زاکانی و پس گرفته شدنِ حکم ویُ زمینه‌سازی برای وزیر شدنِ برادر داماد بوده است همانی که پیشتر و در زمان حضور زاکانی در مرکز پژوهش‌ها نیز از وی
بهره برده شده بود!
جوان اما چنین به ماجرا نگریسته است: «اکنون بحث فراتر از خواهر و برادر و داماد و فرزند رفته است. چند روز پیش فردی برای وزارت آموزش و پرورش معرفی می‌شود، اما شاخص معرفی آن: «برادر داماد زاکانی!» می‌شود واقعاً این رویه به کجا منجر می‌شود؟ ۲۹۰ نفر نماینده باید وی را بررسی کنند، چرا این دیده نمی‌شود؟ اصلاً چه کسی نظر زاکانی در این باره را می‌داند و شنیده است که با سوءظن، اتهامات را سرازیر می‌کنند؟
> و کُمیتِ لنگِ مصادیق
جوان در پایان سراغی هم از مصادیق گرفته، می‌نویسد: «اما واقعیت این است که یک مدیر در بعضی بخش‌های اعمال مسئولیت، به کسانی نیاز دارد که به آنان اعتماد صددرصدی کند، حرف او فاش نشود و تدابیر و پیامش ضایع نگردد. طبیعی است که یک همکار رسمی نتواند حوزه امن مدیر را پاسداری کند، به همین دلیل در دوران ریاست‌جمهوری و ریاست مجمع تشخیص مصلحت مرحوم هاشمی رفسنجانی، فرزندان و برادرش مدیر دفتر بودند. خاتمی برادرش را رئیس دفتر گذاشت و احمدی‌نژاد برادرش را به‌عنوان بازرس ویژه خود انتخاب کرد. دلیل همه این‌ها رانت و زراندوزی نیست، بلکه فردی را می‌خواهند که در انتقال پیام امین مسئول باشد و آبروی او و مسئول مربوطه به هم گره خورده باشد تا امور حساس را معتمدانه انجام دهد. البته یکی هم می‌شود حسین فریدون که کار چاق می‌کند و رشوه می‌گیرد. اما اساس و صورت مسئله را نمی‌توان پاک کرد. دهه ۶۰ نیست که بگوییم فرزندان و منسوبین مسئولان بروند نجاری، مکانیکی و... مسئولان بیشتر از بقیه به تحصیل فرزندان اهمیت می‌دهند و آن جوان تحصیلکرده دوست دارد در کشور موثر واقع و دیده شود. نباید همه به‌کارگیری‌ها را با شاخص مادی- آن هم غیرعادی- فهمید. هرجا حجتی دست داده شد که رشد غیرطبیعی است یا رانت در تصمیم‌گیری موثر بوده است، حتماً باید افشاگری کرد، اما اینکه طبق هیچ قاعده‌ای نباید فرزندان منصوبین نظام وارد کار حاکمیتی شوند، ظلم مضاعف به بخشی از آینده‌داران این کشور است. باید با رانت مبارزه کرد
نه انساب...»
> برای اقوام مسئولان دل سوزاندید قبول؛
برای کسانی که در هفت آسمان یک ستاره ندارند لااقل اخم کنید!
جوان دست می‌گذارد روی روسای جمهور از خاتمی تا روحانی و مصادیقی را برای تبیین بحثی که بدان پرداخته، معرفی می‌کند اما به یک مسئله نمی‌پردازد و آن این که؛ استفاده از نزدیکان و خویشاوندان در کشور ما امری تقریباً نهادینه شده است اما چرا به یک باره و در این زمان موضوع اوج می‌گیرد؟ نظر جوان و کیهان را به چند موضوع جلب می‌کنم:
= نخست این که چه کسی سفره را روی فرش تکاند و در تماس تلفنی با دختر خود از «مملکت هزار فامیل» نالید و قول داد جلوی این نقیصه ایستادگی خواهد کرد؟!
= دوم چه کسی بود که قول داد و تعهد که با «خویشاوندسالاری» از هرنوعِ آن مبارزه خواهد کرد و اول از همه حکم مشاوره برای دامادِ خود صادر کرد و وقتی تلخی و تندی برخوردها را دید و شنید لبخند زد و گفت نه نصبش غلط بود نه عزلش؟!
= سوم چه کسی بود که رگ گردن درشت می‌کرد وقتی به او می‌گفتند پوششی؟!
= چهارم در همین فقره‌ی مسعود فیاضی - فارغ از برادر داماد زاکانی بودن - شایستگی دیگری سراغ دارید که ما نیز به کمک شما از این انتخاب دفاع کنیم؟
= پنجم یادتان می‌آید اولین فقره در روی گردانی از دستورات را
چه کسی و کدام رئیس جمهوری به نام خود ثبت کرد؟
= ششم اصلا اصل را اگر بگذاریم بر شایسته سالاری و وجود انسان‌های امین، اگر چنین باشد که فقط در اطرافیان مسئولان چنین افرادی یافت شوند که باید فاتحه‌ی این مملکت را خواند.
= و هفتم؛ گناه نکرده‌اند که با مسئولان نسبت دارند قبول؛ گناه کرده‌اند که با مسئولان نسبتی ندارند؟ با این درد جگر سوز چه کنیم؟!