ژوبین صفاری روان شکننده جامعه را جدی بگیریم

آمارها نشان می‌دهد که خط فقر برای یک خانواده حدود 10 میلیون تومان در ماه است. عددی که بسیاری از خانواده‌ها از کسب آن عاجزند و البته نیک می‌دانیم که شتاب بالا رفتن قیمت‌ها به قدری بالاست که ممکن است این عدد برای خط فقر بیشتر هم شود. این مقدمه اما توضیح واضحات آن چیزی است که مردم آن را این روزها با تمام وجود زندگی می‌کنند و حداقل اکثریت مسئولان اگر درک هم نکنند از آن مطلع هستند. بنابراین قصد این نوشتار بیان و حتی ریشه یابی مشکلات اقتصادی نیست بلکه از منظری دیگر این وضعیت عامل اصلی بروز انواع اختلالات در روان جامعه‌ای است که طبقه متوسط اش روز به روز ضعیف تر و به سمت فقیرتر شدن می‌رود. بنابراین حتی اگر طبقه فقیر جامعه با انواع یارانه‌ها توان ادامه راه را داشته باشد کاهش قدرت خرید طبقه متوسط و رفتن اش به سمت طبقه زیرین، تبعات جبران ناپذیری در پی خواهد داشت. ناگفته پیداست که باید با انواع راهکارها طبقات پایینی جامعه کمک کرد. اما موضوع این بحث، شوک‌های ناشی از تغییر وضعیت قشر متوسط به فقیر است. متاسفانه علیرغم هشدارهایی که بارها کارشناسان در این خصوص دادند، وضعیت روز به روز بدتر شده و با ادامه یافتن این روند به مرحله بحران اجتماعی و اقتصادی و... نزدیک‌تر خواهیم شد.
بنابراین آنچه که امروز کار نهادهای تصمیم ساز از جمله دولت و مجلس و قوه قضائیه را سخت می‌کند کشیدن ترمز سقوط طبقه متوسط به ضعیف است. چرا که بی شک روان به هم ریخته این طبقه نمی‌تواند در یک فرآیند همدلانه با حاکمیت به پیشبرد توسعه کمک کند.
به طور قطع متغیرهای فراوانی برای بدتر نشدن وضعیت وجود دارد که پذیرش این دلایل در وهله نخست، از جمله اثرگذار بودن تحریم‌های ظالمانه یکی از آن‌هاست. اما از سوی دیگر باید پذیرفت که کشور از عدم یک راهبرد مشخص برای اصلاح امور رنج می‌برد. تصمیم های یک شبه و یک باره که از دولت های نهم و دهم بیشتر شد و در دولت دوازدهم نیز اوج گرفت، ظاهراً به دولت سیزدهم نیز سرایت کرده است. موضوع قیمت رسمی و کارخانه‌ای خودرو و حذف یا عدم حذف ارز 4200 تومانی از جمله مواردی است که اگر در راستای برنامه ریزی کارشناسی شده تعریف شود، تصمیم‌گیری در مورد آن این همه حاشیه نخواهد داشت. داشتن یک مدل مشخص از حکمرانی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تکلیف مردم را برای ترسیم چشم انداز و یا برای همراهی با مسئولان مشخص تر خواهد کرد. اما متاسفانه در انتصاب‌ها هم نشانی از امید برای بهبود وضعیت دیده نمی‌شود. گو اینکه هنوز پیوندهای سیاسی و وامداری‌هایی از این دست نقش بیشتری نسبت به حضور شایستگان در بدنه مدیریتی کشور دارد. همه این‌ها سبب می‌شود تا مردم چشم اندازی روشنی برای کشیده شدن ترمز سقوط‌شان به طبقات پایینی اقتصادی ترسیم نکنند. واقعیت آن است که این وضعیت نیازمند انبوهی از متخصصان است که در یک مدل مشخص به بهبود وضعیت کمک کنند. فرصتی برای بحث بر سر فامیل‌ها و خوب و بد بودنشان در مسند مدیریتی نیست، بلکه وضعیت اقتصادی نیاز به حضور کارشناسان و متخصصان خارج از دایره دعواهای سیاسی دارد. موضوعی که روحیه آن در رویکرد انتصابات جدید دیده نمی‌شود. درنهایت اینکه باید روان خسته مردم را جدی گرفت، این لشکر خستگان حتی توانی برای حرص خوردن از گفته‌ها و سخنان ناپخته برخی مسئولان هم ندارند. شاید بهتر باشد برای برون رفت از این مرداب نا امیدی فکرهای بهتری کرد.
سایر اخبار این روزنامه
بازار ارز در ماه‌های آتی متعادل خواهد شد؟ سایه وعده‌ها بر سر دلار ژوبین صفاری روان شکننده جامعه را جدی بگیریم همدلی برای فوتبال ملی ایران تداوم موفقیت چشمگیر زنان در آسیا برای رشد اقتصادی نیاز به سرمایه‌گذاری خارجی داریم بحران خروج سرمایه از کشور آیا برای معامله خودرو برگ سبز کافی است؟ کلاف ثبت سند خودرو همچنان سردرگم طلسمی که به سادگی یخ روابط را آب نمی‌کند گره توافق تهران - ریاض در یمن دو زلزله ۶ ریشتری بندرعباس را لرزاند زمین لرزه شدید در جنوب شرق ایران در حکم انتصاب اعضاء شورای‌عالی انقلاب فرهنگی برای دوره جدید از سوی رهبری مطرح شد تاکید بر مصون‌سازی برابر هجوم فرهنگی بوسیله نظم و محتوای انقلابی آیا «قهرمان» از روی «دو سر برد، دو سر باخت» ساخته شده است؟ فرهادی در محاصره حاشیه جواب معاون بایدن به سوال یک خبرنگار درباره آماده شدنش برای ریاست جمهوری تحصن کشاورزان ادامه دارد در اصفهان چه خبر است؟ تداوم افول محبوبیت بایدن در جدیدترین نظرسنجی‌ها در آمریکا