اکسیر چمران

سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران، فرصتی است تا درباره ویژگی‌های منحصربه‌فرد و تکرارنشدنی این دانشمند نابغه اسلام‌شناس، نکاتی مطرح شود. نخستین ویژگی ایشان، نبوغ کم‌نظیر در مسائل علمی بود. او شاگرد اول دانشکده فنی در رشته برق بود و سپس برای تحصیلات تکمیلی راهی آمریکا و دانشگاه مشهور برکلی می‌شود و سال 1963، دکترای گداخت گرفته و اولین ایرانی است که به چنین مرتبه علمی‌ای دست پیدا می‌کند. تز دکترای او، «باریکه الکترونی در مگن‌ترون با کاتد سرد» بود و استادان راهنمای ایشان بزرگ‌ترین افراد این رشته در صد سال گذشته بوده‌اند. دیوید اسلون از استادان نامدار او بود، کسانی هم که کنار ایشان بودند دانشمندانی در حد نوبل بودند. 20 سال پیش در کتابی که برای دانشکده فنی دانشگاه تهران نوشتم، همه این نکات را برشمردم که البته بعد از ده‌ها بار تجدید چاپ، به‌تازگی از سوی یک ناشر بدون ذکر نام نویسنده، بازنشر شده است. دکتر چمران، یک اسلام‌شناس قدري بود. دعای کمیل را برای بچه‌های آمریکا ترجمه کرد که مشابه آن در بین این تعداد ترجمه، از نظر زیبایی و عرفانی‌بودن وجود ندارد. ایشان به‌اندازه‌ای از طرح نام خود گریزان بود که نام برادرش دکتر عباس چمران را به‌عنوان مترجم دعای کمیل، ذکر کرد. تز دکترای او، تنها تز دکتراست که در آن به‌جای ذکر نام خود، نوشته «کسی که این آزمایش را انجام داد به این نتیجه رسید» و از سوم‌شخص استفاده می‌کرد، درحالی‌که در تز‌های دکترا می‌نویسند من به این نتیجه رسیدم. در جذب آدم‌ها بی‌رقیب بود، اکسیر بود؛ مس را طلا می‌کرد. بچه‌هایی که شهید چمران پیش از انقلاب یا در ستاد جنگ‌های نامنظم جذب کرد، گویی وارد کارخانه طلا‌سازی شده‌اند. شخصیتی داشت که بعد از دو جلسه مصاحبت، جذب او می‌شدیم. در کار عملی همه را مات و متحیر می‌کرد. پیش از آغاز جنگ و در ابتدای روزهای راه‌اندازی ستاد جنگ‌های نامنظم، در نخست‌وزیری متوجه شدیم شیشه عینک ایشان شکسته؛ اما روی آن را نداشتیم که سؤال کنیم چرا آن را تعمیر نمی‌کنند، بعد متوجه شدیم پولی به‌همراه ندارد. بعدا یکی از نزدیکان، 12 قطعه اسکناس‌ هزار تومانی برای مخارج روزانه به ایشان داد که بعد از شهادت، بخشی از آن پول هنوز در جیب ایشان بود. 
وقتی در ستاد جنگ‌های نامظنم به برخی نیروها سخت‌گیری می‌کردیم، ایشان برمی‌آشفت و بزرگوارانه با همه برخورد می‌کرد و ما کمی بعدتر متوجه می‌شدیم رفتار اشتباهی داشته‌ایم. روحیه مدارا و استدلال‌محوربودن، از دیگر ویژگی‌های شهید چمران بود. در اوج روز‌های بعد از انقلاب و فضای تند آن مقطع، رفتارهای آرام داشت و در پذیرفتن نظرها سعه‌صدر به خرج می‌داد و اهل گذشت بود. از ابتدا پایه‌گذار فعالیت‌های سیاسی دانشجویان ایرانی در آمریکا بود و در این حوزه هم کسی روی دست ایشان وجود نداشت. بخش دانشجویان مسلمان کنفدراسیون را ایجاد کرد و وقتی با آنها به مشکل خورد، انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی خارج از کشور را به راه انداخت، چون شاگرد اول بود همه به ‌پیروی از او و حرف‌هایش به کارها می‌پرداختند. 
بعد از انقلاب هم فعالیت سیاسی را در کنار همه مشغله‌های دیگر رها نکرد و به آن باور داشت. در حوزه رزمی هم نبوغ و ذکاوت دکتر چمران، خود را نشان داد. ایشان حدود هفت سال مانده به پیروزی انقلاب، به مصر دوران جمال عبدالناصر رفت و دوره‌ یک‌ساله چریکی دید و پس از آن بود که عازم لبنان شد. بعد از انقلاب هم با تعدادی از هم‌رزمانش که جذب او شده بودند، به ایران برگشت و آموزش‌های چریکی را آغاز کرد. وزارت دفاع و نمایندگی مجلس را برای حل مشکلات به اصرار دیگران پذیرفت و با آغاز جنگ، لحظه‌ای برای رفتن به جبهه‌ها درنگ نکرد. او بزرگ‌تر از آن بود که بماند و شوق رفتن، در وجودش شعله می‌کشید. 
فقط جامعه آن دوران نبود که دکتر چمران را از دست داد، بلکه نسل‌های بعد نیز از دانش این دانشمند خداپرست فلسفه‌دان، محروم شدند. شناخت ابعاد مختلف وجودی و موضع‌گیری‌های او در آن مقطع، یک اسوه واقعی را برای نسل‌های امروز ما تداعی خواهد کرد.