روند مذاکرات برجام به سمت توافق

مرتضی مکی تحلیلگر مسائل بین‌الملل دور هشتم مذاکرات هسته‌ای در شرایطی آغاز می‌شود که در فرصت تعلیقی که در یک هفته گذشته در مذاکرات احیای برجام پیش آمد، باز همچنان گمانه‌زنی‌ها درباره احیای مذاکرات برجام در سطح محافل سیاسی و رسانه‌ای منطقه و جهان ادامه داشت. در این فرصت شاهد سفرهایی هم در سطح منطقه بودیم، هم در سطح مقامات آمریکایی با دیگر کشورهای طرف برجام که به نوعی تصور می‌شود آمریکایی‌ها دنبال اقناع دیگر طرف‌های برجام هستند و برخی کشورهای منطقه که به نظر می‌رسد برخلاف گذشته شاید منافع خود را در احیای برجام می‌بینند. سفر مقام بلندپایه اماراتی را به تهران داشتیم که بازتاب گسترده‌ای در سطح محافل سیاسی از انگیزه‌های این سفر داشت. سیگنال‌های مثبتی از استقبال مقامات عربستانی برای بهبود روابط میان ایران و عربستان وجود داشت که این بهبود روابط در صورت احیای برجام تحقق پیدا خواهد کرد. در سطح داخل کشور نیز باز برخلاف گذشته شاهد ابراز مواضع مثبت‌تری از سوی مخالفان برجام بودیم و به گونه‌ای اظهارنظرها صورت گرفته که به نظر می‌رسد مخالفان برجام نیز به این نتیجه رسیده‌اند که هرگونه تحول و گشایشی در وضعیت اقتصادی کشور، با احیای برجام تحقق پیدا خواهدکرد. هرچند باز اما و اگرها و شرط وشروط‌هایی گذاشتند که باز به یک نوعی با هدف طرح خواسته‌های حداکثری و اینکه آنها همچنان بر مواضع گذشته خود ایستاده‌اند نیز مطرح شده و بیشتر جنبه سیاسی و پرستیژیک دارد تا بخواهد جنبه تاثیرگذاری در روند مذاکرات برجام داشته باشد. تیم هسته‌ای ایران با یک فضای به نسبت مثبت‌تر نسبت به گذشته به وین رفته است و این مسئله باعث شده که عملا برخلاف گذشته و بیش از گذشته نسبت به احیای برجام خوشبین باشیم. هرچند مقامات آمریکایی همچنان بر برخی خواسته‌های حداکثری خودشان نسبت به برجام تاکید دارند ولی پشت میز مذاکرات قطعا آنها نیز اگر بخواهند برجام به سرانجام برسد، می‌دانند که باید تعدیلی در مواضعشان انجام بشود. به نظر می‌رسد برخلاف گذشته می‌توان برای احیای برجام خوش‌بین‌تر بود هرچند که بدبینی‌ها همچنان وجود دارد. به‌خصوص اقدامات و تهدیدهایی که صهیونیست‌ها می‌کنند و سفرهایی که میان مقامات آمریکایی و رژیم صهیونیستی وجود دارد، می‌تواند بر روند مذاکرات احیای برجام تاثیر منفی هم بگذارد که این تحرکات در زمان مذاکرات منتهی به برجام نیز وجود داشت ولی اراده دولت اوباما بود که برجام را به امضا برساند. قطعا اگر تیم مذاکراتی آقای بایدن هم بخواهند مذاکرات را به سرانجام برسانند و با توجه به ضرورت‌هایی که در تغییرات سیاست خارجی و امنیتی خود در منطقه خاورمیانه دنبال می‌کنند واین تغییرات در صورت احیای برجام می‌تواند با موفقیت‌هایی همراه باشد. آنها هم شاید تحت این فشارها و ملاحظات تعدیلی در مواضع خودشان ایجاد کنند و مجموعه این تحولات می‌تواند به تنش‌زدایی میان ایران و آمریکا و دولت‌های اروپایی در چگونگی روند مذاکرات احیای برجام بینجامد و تاثیرات مثبتی بر جای بگذارد. از طرفی اظهارات رئیس کل بانک مرکزی مبنی بر اینکه «بدون برجام هم سال آینده از امسال بهتر خواهد بود، اما با رفع تحریم‌ها وضعیت بسیار بهتر خواهد شد»بیشتر جنبه سیاسی دارد تاجنبه پشتوانه منطق اقتصادی. شاید مخاطب آقای صالح‌آبادی بیشتر خارج از کشور باشد تا داخل کشور. چون در داخل کشور همه می‌دانند که بدون احیای برجام وضعیت در شرایط ابهام‌آمیزی قرار دارد. بودجه دولت هم به گونه‌ای بسته شده است که این بودجه در صورت احیای برجام و فروش یک و نیم میلیون بشکه‌ای نفت مدنظر قرار گرفته است. اگر برجام احیا نشود، قطعا دلار به سطح 23 هزار تومان نخواهد رسید و باید منتظر شوک‌های زیادی برای افزایش دلار باشیم. همین الان هر خبر مثبت و منفی‌ای که از روند مذاکرات احیای برجام منتشر می‌شود، بازتابش را در سطح بازار به خوبی مشاهده می‌کنیم. البته آخرین اظهارنظرهای رئیس کل بانک مرکزی حاکی از این است که احیای مذاکرات برجام می‌تواند تاثیرات مثبتی بر اقتصاد کشور بگذارد واین حقیقتی است که فکر نمی‌کنم بتوان آن را نادیده انگاشت. هرگونه گشایش اقتصادی در جمهوری اسلامی ایران بدون رفع تحریم‌ها و بدون رفع بن‌بست در مبادلات تجاری و مالی ایران با کشورهای منطقه و جهان قطعا نمی‌تواند تحول مثبتی در عرصه اقتصادی داشته باشد. به هر حال سیاست‌های اقتصادی و سیستم مدیریتی نیز در ایجاد چنین شرایط اقتصادی درکشور موثر است ولی قطعا گشایش اقتصادی بدون رفع تحریم‌ها تحقق پیدا نخواهد کرد. این موضوعی بوده که حداقل طی 9 سال گذشته شاهدش بودیم که هرگونه قدمی برای رفع تحریم‌ها، موجب رونق شده و هرگونه اقدامی در جهت افزایش تحریم‌ها چه در دولت اوباما و چه در دولت‌های ترامپ و بایدن تاثیراتش را در اقتصاد کشور برجای گذاشته و شاهد بودیم. قطعا هیچ‌کس نمی‌تواند انکار کند که وضعیت اقتصادی امروز کشور و دلار بالای 30 هزار تومان نتیجه تحریم‌هاست. آنچه مبرهن و آشکار است اینکه اقتصاد ایران به شدت سیاست‌زده است. یعنی منطق اقتصادی ایران به شدت به مسائل سیاسی هم داخل کشور و هم خارج کشور وابسته است و هرگونه تحول و رویدادی در داخل و خارج کشور در فرآیند اقتصادی کشور اثرگذار است. نه ایران بلکه کل جهان به نوعی اقتصادشان به مسائل داخلی و بین‌المللی گره خورده است ولی دیگر اقتصادها با توجه به مبادلات اقتصادی و تجاری و تحریم‌هایی که متوجهشان نیست، منطق اقتصادی محکم‌تری درباره فعالیت و نوسانات اقتصادی دارند. ولی جمهوری اسلامی ایران با توجه به تحریم‌های بلندمدتی که طی چند دهه گذشته به‌خصوص در یک دهه گذشته با آن مواجه بوده، اقتصادش به شدت وابسته است. کسری بودجه دولت در نتیجه این موضوع به‌وجود می‌آید که دولت نمی‌تواند به درآمدهای ارزی خودش دست پیدا کند. وقتی نتوانیم نفت بفروشیم یا نفت را زیر قیمت می‌فروشیم، نمی‌توانیم به آن درآمدها دسترسی داشته باشیم و با کسری مواجه می‌شویم. وقتی درآمدها تحقق پیدا نمی‌کند، اثر آن در بازار نمایان می‌شود و مجموع دلاری هم که در ذخایر خود دارد را باید بفروشد تا بتواند درآمد خود را به‌دست آورد. افزایش دلار می‌تواند در نتیجه سیاست‌های بانک مرکزی باشد یا در نتیجه رویدادها و تحولات عدم تحقق درآمدهای ارزی به‌دست آید. مهم این است که اگر دولت هم دست به افزایش قیمت دلار به منظور جبران کسری بودجه خود می‌زند آنهم در نتیجه تحریم‌ها وعدم تحقق درآمدهای ارزی است. اگر دولت هم بخواهد وضعیت کسری بودجه را بهبود بخشد، قطعا با عدم رفع تحریم‌ها گشایشی ایجاد نخواهد شد وبه نظر می‌رسد اولویت سیاسی و اقتصادی وامنیتی کشور در شرایط امروز چیزی جز رفع تحریم‌ها نیست و این رفع تحریم‌ها در پشت میز مذاکرات و رسیدن به یک مصالحه به دست می‌آید.