سوری‌سازی قزاقستان برای ضربه به روس‌ها

اوضاع در قزاقستان به نحو خیلی سریعی تغییر کرده است. اعتراضاتی محدود که یک شنبه گذشته از شهری دورافتاده در غرب این کشور شروع شد به سرعت در سراسر کشور گسترش یافت و ده‌ها هزار نفر را در ده‌ها شهر به خیابان‌ها کشاند. قاسم جومارت توکایف، رئیس‌جمهور قزاقستان، سعی کرد با انحلال دولت نارضایتی‌ها را آرام کند، اما حمله معترضان به ساختمان‌های دولتی و پاسگاه‌ها و مراکز نظامی فروکش نکرد و باعث شد اوضاع به کلی متشنج شود. کشته‌شدن دست‌کم ۱۳ نظامی و زخمی شدن چند صد نفر دیگر عمق بحران را نشان داد و توکایف برای کنترل اوضاع دست به دامن سازمان امنیت جمعی شد و کشور‌های روسیه، بلاروس، تاجیکستان و ارمنستان نیز نیرو‌های خود را برای کمک به او و کنترل اوضاع به قزاقستان فرستادند.
هرچند تعداد نیرو‌های بلاروس، تاجیکستان و ارمنستان چندان قابل توجه نیستند، اما روسیه با اعزام ۳ هزار سرباز از نیرو‌های واحد هوابرد نشان داد که نخواسته همانند آن کشور‌ها با واکنشی نمادین به درخواست توکایف پاسخ دهد. اعزام این میزان نیرو به همراه تجهیزات سنگین و نیمه‌سنگین آن‌ها نشان‌دهنده اهمیت موضوع برای کرملین و نگرانی‌هایی است که ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه و دیگر مقامات مسکو بابت بحران قزاقستان دارند. این نگرانی‌ها از دو جنبه حائز اهمیت است. نخست تشدید بحران و فرو رفتن قزاقستان در یک ناامنی گسترده است تا آنکه به تدریج سناریویی مثل سناریوی سوریه در این کشور رقم بخورد. حمله به مراکز نظامی و مسلح شدن برخی از معترضان و کشته و زخمی شدن تعدادی از نیرو‌های نظامی و انتظامی قزاقستان در روز‌های اولیه اعتراضات احتمال این سناریو را تقویت می‌کرد و کرملین برای ممانعت از تحقق این سناریو ترجیح داد که در همین ابتدای کار و با مشت آهنین وارد عرصه شود. تردیدی نیست که فرو رفتن قزاقستان در سناریویی شبیه سوریه تنها به این کشور یا اوضاع آسیای مرکزی محدود نمی‌شود بلکه بیشتر از همه، منافع ملی و راهبردی روسیه را تهدید می‌کند.
مشکل دیگر روسیه مستقیماً به خود قزاقستان ارتباط ندارد بلکه مربوط به مرز‌های غربی روسیه و تنشی می‌شود که مسکو در هفته‌های اخیر در مرز با اوکراین با آن روبه‌رو است. پوتین در مورد اوکراین سعی می‌کند با غرب و به خصوص جو بایدن، رئیس‌جمهور امریکا، وارد چانه‌زنی شود تا شاید مانع از گسترش ناتو به سمت مرزهایش شود. قزاقستان مهم‌ترین متحد روسیه در آسیای مرکزی است و بروز چنین بحرانی در آن باعث می‌شود منافع راهبردی روسیه در این کشور تهدید شود بلکه موقعیت پوتین برای چانه‌زنی با غرب نیز به شدت متزلزل شود. در واقع، بروز بحران در قزاقستان و گسترش آن مرکز ثقل رویارویی پوتین با غرب را از اوکراین به این کشور منتقل می‌کند و باعث می‌شود او هم بابت مرز‌های شرقی خود و هم مرز‌های جنوبی نگرانی‌های جدی داشته باشد و نتواند چانه‌زنی‌اش برای تأمین امنیت مرز‌های غربی را آن گونه که در نظر دارد، پیش ببرد. علاوه بر این، باید در نظر داشت که گسترش ناآرامی و بحران در قزاقستان می‌تواند پای دولت‌های غربی را به این بحران باز کند. به نظر می‌رسد که کشور‌های غربی تا اینجای کار بیشتر موضعی محتاطانه داشته‌اند و در شرایط فعلی سعی می‌کنند اوضاع را زیر نظر بگیرند تا اینکه با تشدید بحران در آن مداخله کنند. مسکو نمی‌تواند چنین اجازه‌ای به غرب دهد تا چیزی شبیه به تحولات ۲۰۱۴ اوکراین در این کشور رقم بخورد، یکی از کلیدی‌ترین متحد خود را همانند آن کشور از دست بدهد و شرایط بعد از ۲۰۱۴ در این کشور نیز رقم بخورد. بنابراین، نگرانی‌های روسیه از تکرار سناریو‌های سوریه یا اوکراین در قزاقستان مسکو را مجبور کرده با اعزام واحد‌های هوابرد خود به توکایف کمک کند تا هر چه سریع‌تر آرامش به این کشور بازگردد و به نظر می‌رسد مسکو برای انجام این کار فقط سیاست مشت آهنین را در دستور کار خود قرار داده است.