19 دی 56 سرنوشت سازترین قیام

نوائیان / حلاجیان – در آغاز دی‌ماه سال 1356، رژیم شاه جایگاه خود را مستحکم‌تر از هر زمان دیگر می‌دانست. کارتر، رئیس‌جمهور آمریکا و دولت دموکرات وی که در ابتدای کار، با گرفتن ژست‌های حقوق‌بشری، حملات صوری و محدودی را علیه رژیم پهلوی سازمان داده‌بودند، حالا بی‌شائبه‌ترین حمایت‌های خود را به محمدرضا پهلوی تقدیم می‌کردند؛ کارتر، برخلاف سنت رؤسای‌جمهور پیشین آمریکا، ترجیح داد شب کریسمس سال 1978م را در تهران و کاخ نیاوران بگذراند. کارتر در ضیافت آن شب، ایران را جزیره ثبات نامید و به تمجید از شاه و رژیم او پرداخت. انگار نه ‌انگار که تا همین چندماه قبل، در محافل عمومی، از شکنجه‌گری‌های ساواک و نادیده‌گرفتن حقوق‌بشر در زندان‌های شاه صحبت می‌کرد. محمدرضا پهلوی، در انتظار چنین حمایتی بود؛ حمایتی که بتواند دست او را برای سرکوب گسترده مردم و حمله مستقیم به رهبر این قیام، امام خمینی(ره) که روزگار تبعید خود را در نجف‌اشرف می‌گذراند، باز بگذارد. شهادت آیت‌ا... سیدمصطفی خمینی در آبان 1356، درواقع آغاز یک هجمه گسترده برای یکسره‌کردن کار نهضت اسلامی بود؛ اما رژیم یک چیز را پیش‌بینی نمی‌کرد و آن این‌که، چنین هجمه و توهین گسترده‌ای می‌تواند چه تبعات وخیمی برای شاه و سلطنت او داشته‌باشد. انتشار مقاله  «ایران و استعمار سرخ و سیاه»، روز شنبه، 17 دی‌ماه سال 1356، درواقع آتش را به انبار باروت انداخت و نهضت را تبدیل به انقلاب کرد. این‌که از یک مرجع مبارز شیعه به صورت مستقیم نام برده و به او توهین شود، تا آن زمان سابقه نداشت و به همین دلیل، روز 19 دی‌ماه سال 1356، جمع عظیمی از طلاب و مردم قم، در اعتراض به انتشار این مقاله در روزنامه اطلاعات، به خیابان‌‌ها آمدند؛ قیامی گسترده شکل گرفت که به گواهی مورخان و پژوهشگران، آغاز انقلاب اسلامی مردم ایران بود.  در سالروز آن قیام بزرگ و تاریخی، با دو استاد و پژوهشگر تاریخ معاصر، درباره قیام 19 دی‌ماه سال 1356 قم و تأثیر آن بر روند انقلاب اسلامی گفت‌وگو کردیم؛ دکتر هادی وکیلی، استاد تاریخ دانشگاه فردوسی و دکتر مسعود رضایی، پژوهشگر تاریخ انقلاب. نقطه آغازین تبدیل نهضت به انقلاب دکتر هادی وکیلی، استاد تاریخ دانشگاه فردوسی، به واقعه 19 دی 1356، از دو منظر نگاه می‌کند؛ واکنشی کوتاه‌مدت به یک توهین بی‌شرمانه علیه مرجعیت و شکل‌دادن نقطه آغازین تبدیل نهضت به انقلاب. وی می‌گوید: در یک نگاه کوتاه‌مدت و معطوف به حوادث نزدیک به این تاریخ، می‌توانیم قیام را اعتراضی گسترده به مقاله توهین‌آمیز روزنامه اطلاعات بدانیم؛ مقاله‌ای که در آن علناً به تعدادی از علما و از جمله امام خمینی(ره)، توهین شده‌بود. این مقاله با دستور و تحت اشراف کامل شاه نوشته و منتشر شد. بنابراین، اصل اعتراض مردم قم در روز 19 دی‌ماه 1356، بر اساس همین اقدام رژیم شکل گرفت. اما اگر بخواهیم به تأثیر این قیام، نگاهی بلندمدت داشته‌باشیم، باید آن را  نقطه آغاز مرحله عینی‌شدن و تظاهرات بیرونی قیام و انقلاب مردم ایران، علیه رژیم پهلوی بدانیم. قیامی که طی بیش از یک‌دهه، مقدماتش فراهم شده‌بود و حالا، به ظهور بیرونی خود می‌رسید. این استاد تاریخ برای قیام 19 دی‌ماه 1356، ویژگی قابل مطالعه دیگری را هم درنظر می‌گیرد و آن خواسته‌هایی است که مردم، دربرابر موج سرکوب مطرح می‌کنند: در این قیام شش نفر شهید و حدود 20 نفر زخمی شدند و البته، هم حاضران در تظاهرات و هم شهدا و مجروحان، خواسته‌ها و اعتراضات روشن و صریح داشتند؛ اعتراض به سیاست اسلام‌ستیزی و مقابله با اسلام، علما و مرجعیت دینی، یکی از دلایل این قیام بود و درواقع، مردم از رژیم می‌خواستند که به این رویکرد خاتمه دهد. اعتراض دوم علیه وابستگی شاه به آمریکاست؛ یک وابستگی توام با ذلت که هیچ ایرانی آزاده‌ای حاضر نیست آن را تحمل کند. این‌که کارتر، در شب کریسمس به تهران آمد و حمایت بی‌قید و شرط آمریکا را از شاه اعلام کرد، بر وابستگی رژیم پهلوی صحه ‌گذاشت و همین مسئله یکی از دلایل اعتراض مردم در قیام 19 دی‌ماه بود. چلّه‌هایی که رژیم را ساقط کرد دکتر مسعود رضایی معتقد است که قیام 19 دی را باید یک سرفصل مهم در تاریخ انقلاب اسلامی به شمار آوریم. به‌کاربردن اصطلاح سرفصل برای قیام قم از سوی این پژوهشگر، نشان می‌دهد که او به این رویداد، یک نگاه کلیدی و کاملاً تأثیرگذار دارد. رضایی می‌گوید: این‌که رژیم شاه درصدد بود تا قیام مردم را با سیاست مشت آهنین سرکوب کند، ریشه در نوع نگاه رژیم به وضعیت خودش در آن زمان داشت. شاه خود را در اوج قدرت حس می‌کرد. او توانسته بود تمام اقدامات گروه‌های مسلحانه مارکسیست را سرکوب کند و تقریباً آن‌ها را از زمین بازی به بیرون براند. در حوزه مسائل سیاسی هم، حزب رستاخیز با حمایت مستقیم شاه، دیگر مجال هیچ‌گونه فعالیت سیاسی‌ای را به مخالفان نمی‌داد. حمایت کاخ سفید هم بدون قید و شرط بود. شاه در سال 1356، با چک سفیدامضایی که از مقامات آمریکایی طی دهه 1350 گرفته‌بود، دست به خریدهای تسلیحاتی بسیار گسترده‌ای زد و این مسئله، بر غرور او افزود. این پژوهشگر تاریخ معاصر ادامه می‌دهد: با این حال، چند اتفاق در سال 1356 روی داد که شرایط را در جامعه دچار تغییر کرد؛ نخست درگذشت دکتر شریعتی در خردادماه و دیگری، شهادت حاج‌آقا مصطفی خمینی در آبان‌ماه. درگذشت دکتر شریعتی که شخصیتی بسیار محبوب در میان جوانان بود و همچنین، شهادت فرزند برومند امام خمینی(ره) که رهبری نهضت را برعهده داشت، موجی بزرگ را برای مقابله با رژیم در کشور ایجاد کرد. به اعتقاد من، تلاقی آن غرور و این موج گسترده، باعث نگارش مقاله روزنامه اطلاعات شد؛ یعنی رژیم شاه می‌خواست با این روش، هم خودی نشان بدهد و هم مخالفان خود را به قهقرا بکشاند. از آن طرف، واکنش شدید به اعتراض روز 19 دی در قم و شهادت تعدادی از تظاهرکنندگان، شرایط را برای رژیم بدتر کرد. در قیام 19 دی‌ماه در قم، لایه‌هایی از جامعه به چشم آمدند که شاه و اطرافیانش قادر نبودند آن‌ها را ببینند. تحلیل محمدرضا پهلوی از این اتفاق، تحلیلی ناقص و غیرواقعی بود؛ این تحلیل غیرواقعی، سهم مهمی در ورود رژیم به مرحله قهقرا داشت. در پی قیام 19 دی، زنجیره قیام‌ها در کشور علیه رژیم پهلوی شکل گرفت؛ قیام‌هایی که به مناسبت چهلمین روز شهادت شهدای آن واقعه برپا می‌شد و سرکوب خونین این اعتراضات از سوی رژیم شاه، چهلم‌های دیگری را به وجود می‌آورد و خودِ همین مسئله، به گسترش انقلاب در سراسر کشور کمک کرد. درواقع هر سرکوبی که در یک چهلم اتفاق می‌افتاد، مانند نفتی بود که بر آتش خشم ملت ریخته می‌شد و رژیم را هرلحظه به سقوط نزدیک‌تر می‌کرد.