یک پیشنهاد به مسئولان

اوضاع اقتصادی این روزها به گونه‌ای است که بخش عمده‌ای از جامعه آه در بساط ندارند و حتی نمی‌توانند حد‌اقل‌ها را در سبد غذایی خود جای بدهند، آن وقت برخی مسئولین معتقدند که خط فقر در تهران 4 میلیون تومان است!
این گونه صحبت‌ها آن هم از دهان مسئولان اجرایی کشور نشان می‌دهد که تعریف خط فقر مسئولان با خط فقر جامعه متفاوت است چرا که مسئولان از خط فقری صحبت می‌کنند که در جامعه کنونی ما هیچ معنایی ندارد.
معنای لغوی خط فقر حداقل درآمدی است که برای زندگی در یک کشور خاص در نظر گرفته می‌شود.کسانی زیر خط فقر هستند که قادر به فراهم نمودن نیازهای اساسی خود، خصوصاً اولین نیاز که سلامت جسم و تغذیه مناسب است؛ نباشند.
خط فقر به عنوان معیاری است برای تشخیص فقیر از غیر فقیر؛ بر این اساس می‌توان تعیین نمود چه کسی فقیر است و چه کسی فقیر نیست.


خط فقر مطلق و شدیدعبارت است از مقدار درآمدی که برای تامین حداقل نیازهای فردی در یک جامعه لازم است و عدم تامین آن موجب می‌شود فرد مورد بررسی به عنوان فقیر در نظر گرفته شود.افرادی که زیر خط فقر مطلق قرار دارند توانایی تامین حداقل نیازهای اساسی خود را ندارند و به‌طور مطلق فقیر محسوب می‌شوند.
خط فقر نسبی عموماً به صورت در صد معینی از میانه آمار توزیع درآمد یا هزینه‌جامعه در نظر گرفته می‌شود و افرادی که درآمد یا هزینه آن‌ها پایین‌تر از این آستانه قرار می‌گیرد فقیر محسوب می‌شوند. افرادی که زیر این خط فقر قرار می‌گیرند فقیر مطلق نیستند؛ بلکه در مقایسه با دیگران فقیر محسوب می‌شوند.
با تعریف‌های ارائه شده سوالی که مطرح می‌شود این است که چه کسانی در جامعه امروز ما می‌توانند با 4 میلیون تومان حداقل نیاز‌های خود را تامین کنند؟ آن هم در شرایطی که گوشت بیش از کیلویی 150 هزار تومان است و مرغ روز به روز گران‌تر می‌شود! مسئولان انگار فراموش کرده‌اند که شیر و محصولات لبنی خیلی وقت است که از سبد کالایی بخش عظیمی از جامعه حذف شده است!
اگر خط فقر 4 میلیون تومان است چرا خود مسئولان و مدیران هر کدام بالای چند ده میلیون تومان در ماه در آمد دارند؟ آیا بهتر نیست آن‌ها نیز در آمد‌های خود را با خط فقر 4 میلیونی متناسب سازند؟