دو قطبی تهرانی- شهرستانی منسوخ شده است؟

آفتاب یزد _ یگانه شوق الشعرا: جهانی شدن یکی از بحث‌های روز جوامع مدرن است. جامعه مدرن و زندگی در آن نظم متناسب با خود را طلب می‌کند و افراد بر اساس این نظم رفتار می‌کنند. از سوی دیگر امروزه افراد مدام به دنبال تعریف هویت خود به طرق مختلف هستند که عده ی زیادی از افراد برای دستیابی به تعریف مناسب از هویت خود و کسب هویت، از مسیر تلاش به دنبال موفقیت در عرصه‌های گوناگون می‌روند. در این بین اما به نظر می‌رسد که برخی از افراد همچنان به دنبال کسب هویت به روش‌های سنتی و منسوخ هستند. آگهی فروش خانه با تاکید بر تهرانی بودن همسایگان و سایر منازل می‌تواند مثال مشخص و بارزی از نکته اشاره شده باشد. در این آگهی فروشنده در مزیت‌های ملک خود به این نکته اشاره می‌کند که " دور تا دور زمین‌ها تهرانی و بیشتر خودمان هستیم " الان اصلی‌ترین سوال ما این است که آیا واقعا تهرانی بودن مزیت حساب می‌شود و هنوز آن نگاه منسوخ شده تهرانی / شهرستانی وجود دارد؟ چرا جامعه ایران و ایرانیان هنوز نتوانسته‌اند که از این مرحله گذر کنند؟
>نگاه عشیره‌ای و سنتی و جامعه در حال‌گذار
علیرضا شریفی یزدی جامعه شناس، روانشناس اجتماعی و استاد دانشگاه در این باره به آفتاب یزد گفت:« انسان برای اینکه به یک آرامشی برسد همیشه نیازمند یکسری ویژگی‌ها و شرایط است. بحث خودی و غیرخودی از قدیم الایام وجود داشته است.این نگاه یک نگاه عشیره‌ای و سنتی است که در دوره شبانی و کشاورزی وجود داشته است.هنوز هم در بسیاری از جوامع سنتی این مسئله وجود دارد. این که جامعه ما الان در چه مرحله‌ای است سوال خوبی است.باید بگویم جامعه ما یک جامعه در حال‌گذار است و یک پا در سنت دارد و پای دیگر آن در مدرنیته است. در مدرنیته سبک خودی و غیر خودی اصلا وجود ندارد و افراد به جای آنکه بگویند همه تهرانی هستند مثلا می‌گویند طرفدار فلان تیم هستند و البته این هم نوعی
قبیله گرایی مدرن است.»


>همه ارکان مدرنیته در کشور ما پیاده نشده است
وی ادامه داد:« در کشور ما چند مورد اسباب تمایز و تفاخر است که من به دو مورد از آن‌ها اشاره می‌کنم؛تهرانی گرایی و فارس گرایی.این موارد در حقیقت مزیت‌های نانوشته اجتماعی هستند که همراه با خود تفاخر و امتیاز اجتماعی دارند.این نگاه از قبل انقلاب وجود داشته است و همچنان هم کار می‌کند که افراد فکر می‌کنند هرکس تهرانی است اصیل و با فرهنگ است.درباره اقوام هم همین گونه است، جوک‌هایی که برای اقوام ساخته می‌شود ناشی از این است که یک اصلی به نام فارس بودن وجود دارد و هرکس با نسبت دور یا نزدیکی به آن ارزش خود را مشخص می‌کند. به لحاظ اجتماعی دلیل اصلی این قضیه این است که همه ارکان مدرنیته در کشور ما پیاده نشده است. بخشی از این مسئله نیز به نگاه ما به دنیا بر می‌گردد. شما اگر نگاه کنید متوجه می‌شوید که ما ایرانیان یک سری ادعای‌های بسیار عجیب و غریب داریم مانند: ما ایرانیان باهوش‌ترین قوم جهان هستیم. در حالی که مطالعات این گفته‌ها را تاکید نمی‌کنند. یا سبک زندگی ما ایرانیان درست است و سبک زنگی سایر جوامع غلط.»
>احساس حقارت اجتماعی
شریفی یزدی ادامه داد:« بخشی از این خود محوری دانستن ناشی از احساس حقارت اجتماعی سده‌های طولانی است که ما سعی کردیم با دستاویز قرار دادن برخی چیزها خود را بالا بکشیم که در جاهایی خوب کار کرده است مثل بعد از حمله مغول و.... این حس هنوز وجود دارد و به دلیل اینکه هنوز رشد اجتماعی ما به مرحله مورد نظر نرسیده است نتوانسته‌ایم از آن گذر کنیم. تبلیغات هم تا حدودی این مسئله را تشدید کرده است. در دوره پهلوی فارس گرایی خیلی مورد توجه قرار می‌گرفت و ایران را فارس گرایی تعریف می‌کردند. درباره فارس گرایی هم همین داستان وجود دارد و گاهی بعضی از کارها آن را تشدید می‌کند. برای مثال اکثر مردم شهرستان‌ها فکر می‌کنند تمام امکانات در پایتخت قرار گرفته است و بخشی از آن هم جهانی است. در واقع خیلی از شهرهای بزرگ دنیا این نوع نگاه را به افراد شهر‌های کوچک دارند و این تنها مختص ما نیست. اما نکته اینجا است که چگونه اجازه می‌دهند این تبلیغات در دسترس مردم قرار بگیرد.در این مرحله باید جلوی این تبلیغات گرفته شود چون این نوع تبلیغات نوعی خشونت سفید را در خود دارند و نوعی اهانت به اکثریت محسوب می‌شود. لذا به لحاظ حقوقی باید با این مسئله برخورد شود.»
>تفوق اجتماعی و گسترش نارسیسم اجتماعی
این کارشناس در آخر تصریح کرد:«این نگاه آسیب‌های مختلفی را با خود به همراه دارد. مهمترین آسیب آن تفوق اجتماعی و گسترش نارسیسم اجتماعی در بین مردم است. همچنین یکی از آسیب‌های آن این است که بحث خودی و غیرخودی به وجود می‌آید که بخشی از آن در رفتار‌های اجتماعی سیاسی ما ریشه دارد.در جناح بندی‌های ما انگار همه چیز به صورت صفر و یکی وجود دارد. در حالی که بیش از 90 درصد پدیده‌های جامعه نه سفید هستند و نه سیاه و تنها متفاوت هستند. »
>قوم گرایی
سعید معدنی جامعه شناس و استاد دانشگاه نیز در این باره به آفتاب یزد گفت:« به نظر من به طور کلی تهرانی وجود ندارد.در دوران انقلاب تهران 3 میلیون جمعیت داشت و اغلب جمعیت امروز تهران مهاجر هستند.پس تاکید می‌کنم امروزه چیزی به اسم تهرانی اصیل وجود ندارد. به این ترتیب غالب جمعیت تهران مهاجر هستند من فکر می‌کنم منظور این آگهی از تهرانی بودن آشناییت دیرینه است. یعنی اطرافیان منزل خود را می‌شناسیم و سال‌ها است که با آن‌ها زندگی می‌کنیم. اما متاسفانه به شیوه نادرستی بیان شده است. ما در تهران محلات داشتیم و هر محله‌ای مختص به شهر‌های خاصی از کشور بود. معمولا افراد محلات با یکدیگر آشناییت داشتند.با گسترش شهر‌ها و فردگرایی افراد در کل شهر تهران پراکنده شدند.دراین شرایط ما چیزی به اسم تهرانی نداریم به همین روالی که پیشتر توضیح دادم. کلا کسانی که در تهران زندگی می‌کنند خودشان را از افراد شهرستان‌ها برتر می‌دانند و این یک فرهنگی است که در تمام کشور رواج دارد و تنها مختص تهرانی‌ها نیست. کلا در جامعه ما در شهرهای بزرگ زندگی کردند نوعی پرستیژ را برای افراد به وجود می‌آورد. تهران هم به همین شکل است و مردم به این واسطه خود را برتر از دیگران می‌دانند. همچنین همه مراکز استان در کشور ما خودشان را برتر از شهرستان‌ها و روستاهای اطراف می‌دانند و این حس وجود دارد و اصطلاحا به آن قوم گرایی می‌گویند.یعنی افراد قوم و شهر خود را برتر از دیگری می‌دانند. »