نگذارید اقتدار پلیس چاقو بخورد

درگیری شبانه دو مأمور پلیس با مرد شرور در شامگاه چهارشنبه در استان فارس فرجامی جز شهادت سرهنگ و زخمی شدن سرباز به همراه نداشت. هرچند مرد شرور پس از حادثه از محل متواری شد، اما بازداشت وی تا ظهر روز جمعه بیشتر طول نکشید.
شامگاه چهارشنبه ۱۳بهمن سرهنگ علی‌اکبر رنجبر، جانشین پاسگاه بیدزرد همراه یک سرباز که رانندگی خودروی دوکابین پلیس را بر عهده داشت، در حال گشت‌زنی در مسیر جاده اصلی شیراز به کوار بود.
آن‌طور که رهام‌بخش حبیبی، فرمانده انتظامی فارس می‌گوید براساس مدارک موجود، یک سواری پراید تردد خودروی پلیس را رصد می‌کرده است تا آنجا که وقتی خودروی پلیس به یک رستوران می‌رسد، قاتل از پراید پیاده می‌شود و به سمت ماشین پلیس می‌آید. او ابتدا با قمه به سرباز ضربه می‌زند و او را زخمی می‌کند. از آن طرف، سرهنگ پلیس برای دفاع از سرباز از خودرو پیاده می‌شود، اسلحه را مسلح می‌کند و بدون آنکه شلیک کند- در راستای حفظ جان عابران در حال گذر و همچنین قوانین موجود- به مجرم هشدار می‌دهد و به سمت او می‌رود و با وی درگیر می‌شود. در نهایت فرد مهاجم در این درگیری با قمه به مأمور پلیس ضربه می‌زند و هنگامی که او روی زمین می‌افتد، ضربه‌ای هم به گلویش می‌زند و سوار خودرو می‌شود و فرار می‌کند. مردم که آن لحظه در رستوران بودند، بعد از درگیری و شنیدن سر و صدا به صحنه می‌آیند، اما کار از کار می‌گذرد و مجرم فرار می‌کند. بعد از وقوع حادثه مأموران پلیس در محل حاضر شدند بررسی‌ها نشان داد متهم به یکی از روستا‌های شیراز گریخته است که مخفیگاه وی شناسایی شد. همزمان با حضور پلیس، متهم وقتی مأموران را در یک قدمی خود دید با همان چاقوی خون‌آلودی که سرهنگ پلیس را به شهادت رسانده بود، به سمت پلیس حمله کرد، اما مأموران مسلح در حالی که می‌توانستند او را هدف قرار دهند با وی درگیر شدند و او را در حالی که حالت طبیعی نداشت و پایش هم در جریان درگیری شکست، بازداشت کردند. تجهیز پلیس به علم روز امنیت
انتشار ویدئوی شهادت سرهنگ علی‌اکبر رنجبر به دست مردی شرور، واکنش‌های بسیاری را در جامعه به دنبال داشته است. پرسش اساسی در این باره این است که چرا سرهنگ پلیس در حالی که اسلحه به دست داشته و آن را مسلح کرده، به سمت متهم شلیک نکرده و درگیری با شهادت قهرمان پلیس و فرار مرد شرور پایان پذیرفته است؟ بی‌پروایی اوباش و تضعیف اقتدار پلیس در سایه حاکمیت قانون چرا در حال رقم خوردن است؟


شلیک نکردن مأموران پلیس به سمت مخلان امنیت در چنین صحنه‌هایی آن گونه که فرمانده انتظامی استان فارس هم تأکید کرده است، می‌تواند دو دلیل عمده داشته باشد؛ یکی حفظ جان شهروندان و دیگری قوانین موجود. در حال حاضر تحقیقات درباره این پرونده در مرحله مقدمانی قرار دارد و اظهارات سرباز پلیس به عنوان شاهد ماجرا و متهم به عنوان مجرم مطرح نشده، اما آنچه در تصاویر منتشرشده در معرض همگان قرار دارد، چند موضوع مهم قابل طرح است؛ اول اینکه چرا مجرمان آنقدر در جامعه گستاخ شده‌اند که به خود اجازه می‌دهند به راحتی با مدافعان امنیت به این شکل درگیر شوند؟ این مسلم شده است که افرادی که قمه به دست می‌گیرند، همگی درصدی از اختلال شخصیت دارند. چنین افرادی پیش‌بینی عاقبت کار خود را نمی‌کنند که اگر بکنند، قمه به دست نمی‌گیرند. موضوع دوم اینکه انتشار تصویر به خوبی نشان می‌دهد اقتدار پلیس تضعیف شده است که چرایی تضعیف آن و اراذل‌پروری در جامعه مورد پرسش قرار دارد. نکته دیگر که مورد توجه فرمانده انتظامی استان فارس هم قرار گرفته، ناکارآمدی قوانین موجود در حمایت از پلیس است. احتمالاً این موضوع مدنظر فرمانده پلیس قرار داشته است که اگر سرهنگ شهید دست به ماشه می‌برد، باید درباره چرایی شلیک کردن به مجرم بازخواست می‌شد و از ترس این بازخواست به متهم شلیک نکرده است. نگاه قانون
در ماده یک قانون به‌کار‌گیری سلاح آمده است: مأموران مسلح موضوع این قانون که به منظور استقرار نظم و امنیت و جلوگیری از فرار متهم یا مجرم یا در مقام ضابط قوه قضائیه به تفتیش، تحقیق و کشف جرائم و اجرای احکام قضایی یا سایر مأموریت‌های محوله، مجاز به حمل و به‌کارگیری سلاح می‌باشند، موظفند هنگام به‌کارگیری سلاح در موارد ضروری تمامی ضوابط و مقررات این قانون را رعایت نمایند. در ماده ۲ این قانون شرایط مأمورانی که سلاح به همراه دارند، مورد توجه قرار گرفته است، از جمله اینکه مأمور مورد نظر باید سلامت جسمانی و روانی متناسب با مأموریت محوله را داشته باشد، آموزش‌های لازم در راستای مأموریت‌های محوله را طی کرده باشد و تسلط کامل در به‌کارگیری سلاحی را که در اختیارش گذارده می‌شود، داشته باشد. او همچنین باید آشنایی کامل به قانون و مقررات مربوط به به‌کارگیری سلاح را داشته باشد. موضوع دیگر که بعد از همراه داشتن سلاح مورد توجه قرار گرفته، به کار گرفتن سلاح می‌باشد. مأموران در صورتی مجاز به استفاده از سلاح خود هستند که قبل از استفاده برای به‌کارگیری آن به متهم هشدار داده باشند. آن‌ها در مواردی از جمله- برای دفاع از خود مقابل کسی که با سلاح سرد یا گرم به آنان حمله نماید، قادر به استفاده از سلاح هستند که در تبصره ۳ این قانون هم آمده است: مأموران مسلح در تمامی موارد مندرج در این قانون در صورتی مجازند از سلاح استفاده نمایند که اولاً چاره‌ای جز به‌کارگیری سلاح نداشته باشند، ثانیاً در صورت امکان ابتدا تیر هوایی شلیک کنند، بعد تیراندازی کمر به پایین و سپس تیراندازی کمر به بالا را رعایت نمایند.
موضوع دیگر که در این باره مورد توجه قرار گرفته این است که رؤسا و فرماندهان مربوط مکلفند قبل از اعزام مأموران حدود اختیارات و مسئولیت‌های آنان را گوشزد نمایند. در این بین در ماده ۹ این قانون هم تأکید شده است، مأمورانی که آموزش کافی در مورد سلاحی که در اختیار آنان گذارده شده است، ندیده‌اند، باید مراتب را به فرمانده خود اطلاع دهند و در صورتی که مأموریتی به این قبیل افراد محول شود، فرمانده مسئول عواقب ناشی از آن خواهد بود، مشروط بر اینکه مأمور در حدود دستور فرمانده اقدام کرده باشد.
در قانون، سلاحی که پلیس برای مأموریت خود به کار می‌برد هم مورد توجه قرار گرفته و تأکید شده است، سلاحی که در اختیار مأموران موضوع این قانون قرار داده می‌شود، باید متناسب با موضوع مأموریت و وظیفه آنان باشد. با وجود اینکه در ماده ۱۲ قانون تأکید شده مأمورانی که با رعایت مقررات این قانون مبادرت به به‌کارگیری سلاح نمایند، از این جهت هیچ گونه مسئولیت جزایی یا مدنی نخواهند داشت. در ماده ۱۶ اعلام شده است، هرگاه مأمور برخلاف مقررات این قانون اقدام به به‌کارگیری سلاح نماید، مجازات و تحت پیگرد قرار می‌گیرد.
اما نکته بحث‌برانگیز مسئله تغییر در قانون به‌کارگیری سلاح است. اولاً در قانون به‌کارگیری سلاح و البته در قانون مجازات اسلامی (قانون مجازات اسلامی سال ۱۳۹۲ در مواد ۱۵۶، ۱۵۷ و ۱۵۸) دفاع از جان در برابر کسی که سلاح کشیده است، مصداق دفاع مشروع است. در این حادثه نیز با توجه به موقعیت اگر هم به سمت فرد مهاجم شلیک می‌شد، بعید به نظر می‌رسد مأمور، خطاکار محسوب می‌شد. علم روز امنیت
در مورد این حادثه بهتر بود به جای یک سرباز آموزش‌ندیده برای همراهی یک سرهنگ آن هم در محوری که برای نیروی انتظامی مسجل شده است مواد مخدر در آن حمل می‌شود، از نیروی آموزش دیده استفاده می‌شد. نکته بسیار مهم که باید در این خصوص به آن توجه کرد، این است که پلیس باید به علم روز امنیت مجهز باشد. در کشور‌های پیشرفته علاوه بر اینکه به مأموران پلیس بر اساس موقعیتی که در آن مأموریت دارند تجهیزات داده می‌شود، آموزش‌های لازم نیز برای مقابله با اشراری (بر اساس موقعیت جغرافیایی و آنالیز جرائم در منطقه) که به آن‌ها حمله می‌کنند نیز داده می‌شود. سرهنگ رنجبر قطعاً آموزش‌های رزمی دیده است، اما غافلگیری سرباز این نکته را به ما می‌گوید که او آموزش لازم برای مدیریت شرایط را ندیده است. موضوع دیگر اینکه بهتر است در محور‌های پرخطر کادری‌های زبده و آموزش‌دیده به جای سربازان به کار گرفته شوند. اگر هم بنا بر شرایط از سربازان استفاده می‌شود، بهتر است سربازان برای واکنش سریع آموزش ببینند. سرهنگ رنجبر آن گونه که فرمانده انتظامی استان فارس اعلام کرده است چند روز قبل از این حادثه ۱۰۰ کیلو مواد را شناسایی و توقیف کرده بود، بنابراین بهتر بود امنیت او به عنوان یکی از مأموران کادری که مورد شناسایی و خشم قاچاقچیان است، تأمین می‌شد. ذات گرگ دریدن است
یادمان باشد ذات گرگ دریدن است، پس باید در برابر او با آگاهی کامل ظاهر شد. یک مأمور نیروی انتظامی می‌داند وظیفه‌اش مقابله با شهروند عادی نیست و او همیشه در هشدار بالای خطر قرار دارد چراکه با اشرار و خلافکاران روبه‌رو است، بنابراین باید مهارت مدیریت بحران هنگام مقابله با این افراد به مأموران نیروی انتظامی آموزش داده شود. آنچه مسلم است اینکه اقتدار پلیس ایران زمانی به حد استاندارد و قابل قبول می‌رسد که مأموران به شکل علمی، مهارت مدیریت بحران، واکنش سریع، تجهیزات کامل حین مأموریت و رصد امنیتی در برابر اشرار را آموزش ببینند و در این راه باید هر چقدر ناجا بودجه نیاز داشت در اختیار آن‌ها قرار داد تا خود را به استاندارد‌های جهانی برسانند. پلیس ماهر قطعاً اقتدار دارد و نتیجه‌اش شهر آرام است.