پیشنهادی برای خروج از انحصار جشنواره موسیقی

لیلا موسی‌زاده تحلیلگر حوزه موسیقی بالاخره پس از برگزاری جشنواره‌های فیلم و تئاتر فجر نوبت به موسیقی فجر هم رسید و امسال در روزهای آتی هفته پیش‌رو سی و هفتمین دوره آن را شاهد خواهیم بود. البته آن‌گونه که در این سال‌ها مشخص‌شده در جامعه موسیقی کمتر کسی روزشماری برای آن می‌نماید. جشنواره‌ای که نزدیک به چهار دهه از برگزاری‌اش می‌گذرد و تجربه سال‌ها حضور مستمر نگارنده در دست‌کم سیزده دوره اخیر آن بیانگر آن است که گویی جشنواره هرسال از نو پی‌ریزی و بدون هیچ سابقه‌ای ناگهان متولد می‌شود و آن‌چنان‌که نشان می‌دهد تجربیات قبلی در نظر مدیرانش کم‌اهمیت تلقی می‌گردد. چراکه اگر بود تاکنون نه‌تنها در کشورمان اهمیت بی‌بدیلی می‌داشت بلکه به‌واسطه نخستین بودن در برگزاری جشنواره موسیقی در خاورمیانه جایگاه و اعتباری در میان موزیسین‌های منطقه دست‌وپا کرده بود. راه دور نرویم؛ داخل مرزها در همین کشور خودمان نیز جشنواره موسیقی فجر آن‌چنان درخور عمرش جایگاهی نگرفته است و از آن تنها به‌عنوان بودجه‌ای که سالانه باید در حوزه موسیقی به‌عنوان شادمانی و سرور جشن انقلاب خرج شود یاد می‌گردد که ای‌کاش همین منظور سرور و شادمانی نهایت غایت آن می‌بود و بس. هرساله با شروع موسم جشنواره موسیقی فجر تنها چیزی که در میان موزیسین‌ها گسترش نمی‌یابد همان شور و نشاط از برگزاری این فستیوال است که در آنها درنمی‌گیرد و تنها داغ افسوس بر کاستی‌ها و ضعف‌های همیشگی و هرسال افزوده‌تر آن است که در محافل عادی و تخصصی نقل می‌گردد. جشنواره‌ای که به سبب ساختاری و داشتن معیارهایی در داخل نظام فکری دولتی امکان رشد آن به‌اندازه بال‌های اندیشه هر وزیر وقت به صندلی رسیده است. و ایرادات آنها حتی با تلاش‌های منتقدان و همکاری مدیران وقت ارشاد گرچه برای یک دوره برطرف شد اما به جهت روحیه مدیران بعدی همچنان لاینحل باقیمانده است و میزان مشارکت گروه‌ها و بندهای موسیقی در آن اغلب بر روی دعوت دفتر موسیقی بنانهاده شده است تا ابراز تمایل گروه‌ها پس از اعلام فراخوان. موانع متعدد و گسترده در سر راه انتخاب دبیر شایسته دارای محبوبیت در بین موزیسین‌ها که مورد وثوق وزارت ارشاد نیز باشد به همراه بازگشت سیاست‌های متمرکزسازی مدیریت جشنواره موسیقی فجر در دست مدیران دفتر موسیقی و عدم واگذاری مدیریت جشنواره موسیقی به دبیر هر دوره جشنواره به همراه تغییرات آیین‌نامه جشنواره که آن را به تجربه‌های بد قبلی بازگرداند، همگی نشان از اراده‌ای دارد که تمایلی به بهبودی این جشنواره و محبوب سازی آن ندارد و این همان زنگ خطری در جهت فساد است که باید بدان توجه کرد. چراکه با بی‌توجهی بخش عمده جامعه موسیقی به این جشنواره دولتی با ردیف بودجه مشخص امکان هرگونه دخل و تصرف در بودجه و ایجاد فساد و رانت در آن وجود دارد کما اینکه در برخی از جوایز و دستمزدها و داوری‌ها در برخی دوره‌ها این مساله خود را نشان داده است. بااین‌حال اصرار دفتر موسیقی بر راه‌های رفته قبلی باوجود مسائلی که گفته شد معضلی است که نشان می‌دهد مدیران دولتی حوزه موسیقی که هیچ سابقه‌ای در هنر و فعالیت‌های موسیقی نداشته و یک‌شبه به این حوزه راه‌یافته‌اند تا چه اندازه میزان خسارت عمومی موزیسین‌ها و عدم استقبال آنان را افزایش می‌دهند. کیفیت تنها چیزی است که به‌ندرت موردتوجه این دست مدیران قرار می‌گیرد. ازاین‌رو بهتر است اکنون‌که جشنواره موسیقی فجر هیچ‌گونه هدف و چشم‌انداز و برنامه‌ای برای حصول ندارد به‌عنوان یک پروژه به مناقصه گذاشته شود تا هر تیمی که با برنامه مشخص و مکتوب ارائه‌شده می‌تواند آن را در ازای متر و معیارهای مشخصی در ارزیابی‌ها به انجام برساند عهده‌دار این مهم شود و فستیوال موسیقی فجر نیز از بی‌رمقی درآمده و رونقی بگیرد. پروژه‌ای‌سازی جشنواره موسیقی فجر و واسپاری آن به تیم‌ها یا شرکت‌های جشنواره‌گزار آن را از معضل انحصار مطلق، بی‌برنامگی، کمبود بودجه، بی‎میلی قاطبه موزیسین‌ها و عدم شرکت بسیاری از آنها در این چهل‌ساله می‌کاهد و از معضل انتخاب دبیر مورد وثوق وزارتخانه نیز دفتر موسیقی را می‌رهاند. این‌گونه دست‌کم جشنواره از هر حیث تنوع بیشتری بر خود خواهد دید.