نهارها و سمینارها

علی میرزامحمدی‪-‬ درباره ماجرای کاترین شکدم مطالب و تحلیل‌های زیادی ارائه شده است. برخی از این تحلیل‌ها به شیوه‌های نفوذ و نقاط ضعف نهادهای تبلیغاتی و رسانه‌ای کشور برای در دام افتادن اینچنین افرادی پرداخته اند. در این نوشتار به بعدی دیگر از این مسئله از منظر «علاقه شدید برخی نهادهای فرهنگی کشور به نمایش بین‌المللی بودن» پرداخته می‌شود.
«بین‌المللی بودن» با «نمایش بین‌المللی بودن» دو مقوله متفاوت هستند. «بین‌المللی بودن» محصول ریشه دوانیدن و اشاعه ساختارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی یک کشور و به تبع آن حضور عینی و ذهنی این ساختارها در مقیاسی فراملی است که مشروعیت آن توسط نیروهای مختلف به واسطه گفتمان غالب تضمین می‌شود. با این همه با ابزار رسانه‌ای مختلف می‌توان نمایشی کاذب از بین‌المللی‌بودن نیز به راه انداخت. نمایشی که هزینه‌های سنگینی به همراه دارد. از شیوه‌های رایج در سیاستگذاری فرهنگی و حتی در برخی حوزه‌های سیاسی و مذهبی کشور ما، رصد جهانی نیروهایی است که در دیگر کشورها در بستر فرهنگی متفاوت و حتی متضاد با فرهنگ کشور ما، گزاره‌هایی را مطرح می‌کنند که آن‌ها را همسو با سیاستهای فرهنگی و سیاسی خود تلقی می‌کنیم. افرادی که در رگه‌هایی از افکار آن‌ها، نقدهایی درباره سیاستهای کشورهای غربی و یا حمایتهایی از سیاست‌های کشور ما به چشم می‌خورد.اینجاست که برخی مسئولین سیاسی و فرهنگی کشور، رسالتی بزرگ برای خود تعریف می‌کنند و آن تعامل با این افراد و معرفی آن‌ها و حتی دعوت از آن‌ها برای دیدار از ایران و شرکت در همایش‌های بین‌المللی است که اندیشه‌های مربوط و نامربوط آن‌ها در این همایش‌های خسته‌کننده به معرض نمایش گذاشته شود. تقبل سخاوتمندانه هزینه‌های این نمایش به گونه‌ای است که دانشگاهیان منزوی دیگر کشورهای جهان را می‌تواند تحریک کند برای مطرح شدن بیشتر در این همایش‌ها شرکت کنند. آن‌ها همچنین می‌توانند این سفر را نوعی تور گردشگری و طرح پژوهش دانشگاهی رایگان تلقی کنند و در کشور چهار فصل ایران در بهترین هتل‌ها، آب و هوایی تازه کنند! آن‌ها می‌توانند تلاقی طعم نهارها و سمینارها را در ایران به خوبی تجربه کنند!
آن‌ها برای یادگرفتن زبان فارسی و بهره‌گیری از این توانمندی در شرکت‌های تجاری به عنوان مترجم و یا پژوهشگر شرق‌شناسی به راحتی می‌توانند نقش بازی کنند و خود را علاقه‌مند به تشیع جا بزنند و به صورت رایگان در برخی نهادها مشغول یادگیری زبان فارسی شوند. به راحتی و با احترام و تکریم می‌توانند با هر فرد صاحب منصبی دیدار و گفتگو کنند و بعدها خاطرات و تحلیل‌های خود را از پشت پرده برخی نهادهای کشور به صورت مستند ارائه نمایند؟!
از منظری متفاوت حضور این به اصطلاح دگراندیشان خارجی، این سوال را در مخاطبان ایرانی تقویت می‌کندکه وقتی دگراندیشان کشورهای دیگر به راحتی می‌توانند اندیشه‌های خود را مطرح کنند آیا این امکان برای دگراندیشان داخلی نیز فراهم می‌شود!؟


اما آیا وقت پرسشگری درباره اهداف، نتایج و شیوه‌های اجرایی سیاست‌های نمایش بین‌المللی بودن کشورمان فرا نرسیده است؟ علاقه شدید سیاستگذاران فرهنگی، مذهبی و رسانه‌ای کشور به نمایش بین‌المللی بودن، بدون در نظر گرفتن جنبه‌های امنیتی، امکان درز اطلاعات محرمانه و امکان جاسوسی و اعمال دوگانگی در دادن فرصت رسانه‌ای به دگراندیشان دیگر کشورها و سلب این فرصت از دگراندیشان داخلی نشان می‌دهد که هنوز درک درستی از واقعیتهای جاری اجتماعی و فرهنگی کشور وجود ندارد.
اگر این سیاست‌ها برای نمایش میزان نفوذ فرهنگی و سیاسی کشور ما در عرصه‌های فراملی به مخاطبان داخلی و افزایش میزان اعتماد به نفس ملی است به یقین شیوه‌های بهتری برای دستیابی به اینچنین اهدافی وجود دارد. اما اگر هدف ما نشان دادن میزان نفوذ کشورمان در عرصه بین‌المللی به مخاطبان جهانی است بهتر است قبل از تداوم اینچنین سیاست‌هایی، در نتایج سیاست‌های پیشین خود تامل بیشتری نماییم. به عبارت دیگر نتایج واقعی سیاست‌های نمایش بین‌المللی بودن را با هزینه‌های سنگین آن‌ها مورد ارزیابی قرار بدهیم.