چند نکته درباره اعدام‌های سریالی عربستان

احمد دستمالچیان کارشناس مسائل منطقه اقدام‌های محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی از زمانی که به قدرت رسید تا به امروز در کل ناپخته بوده که یکی از همین مسائل، اعدام ۸۱ نفر طی یک روز است. این روند و خطاهای سیاسی و اجتماعی بن سلمان چندین بار است که طی سال‌های گذشته علنی شده و نشان می‌دهد که عربستان دیگر نه تنها وجهه سیاسی خود را از دست داده، بلکه جایگاه مذهبی خود را هم آرام آرام در حال از دست دادن است و صرفاً یک پوسته از حیثیت خاندان آل سعود باقی مانده است. اساساً ساختار سیاسی این کشور با روی کار آمدن محمد بن سلمان نه تنها پیشرفتی نداشته بلکه روز به روز افول کرده است. عربستان همان کشوری است که از دهه‌های گذشته تاکنون حمایت تمام قد از داعش و القاعده را در دستور کار خود قرار داد و هنوز پرونده ۱۱ سپتامبر گریبان سران این کشور را گرفته است اما می‌بینیم که ۸۱ شهروند مسلمان را با چسباندن برچسب عضویت در جریان‌های افراطی اعدام می‌کند. اگر این اقدام را در کنار قتل جمال خاشقجی بگذاریم به وضوح می‌بینیم که هیچ منطق عقلانی نه تنها در حلقه محمد بن سلمان بلکه در حلقه پدر او نیز وجود ندارد. ولیعهد عربستان نه تنها به شهروندان، بلکه به عموی خود و بالاترین مقامات کشورش هم رحم نمی‌کند. از محمد بن نایف گرفته تا سایر مقام‌های امنیتی و سیاسی این کشور از سوی وی یا تهدید به ترور شده‌اند یا اینکه در حصر و تبعید قرار دارند. مشیِ بن سلمان اساساً خشونت، سرکوب و نمایش واقعی و علنی جنایات جدید است که قطعاً افکار عمومی جهان علیه او فریاد خواهند زد. در غرب به‌رغم حمایتی که از سعودی‌ها می‌شود، خیلی از مقام‌های اتحادیه اروپا و ایالات متحده منتقد ادامه حضور بن سلمان در ساختار قدرت عربستان هستند که اعتراض رهبر پیشین حزب کارگر بریتانیا هم یکی از آنها بود؛ چراکه هر پرونده‌ای توسط بن‌سلمان مفتوح شده در نهایت موجب آبروریزی برای ریاض شده است. در این میان یک نکته کلی و مهم وجود دارد و آن هم استفاده سعودی‌ها از شرایط کنونی حاکم بر دنیا است. همه می‌بینند که درگیری روسیه با غرب بر سر اوکراین و همچنین به هم ریختگی‌های لکه‌ای در آسیای میانه، آفریقا و منطقه خاورمیانه موجب افول هژمونی قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای شده است. زمانی که توازن قدرت از بین می‌رود و یک به هم ریختگی سیاسی و امنیتی در قالب طوفان‌های ژئوپولیتیک به وجود می‌آید، خلأهایی شکل می‌گیرد که شرایط را برای نمایان کردن آنارشی از سوی عربستان مهیا می‌کند. بدون تردید جنایتی که اخیراً در عربستان صورت گرفته نه تنها دهن‌کجی به نهادهای حقوق بشری به حساب می‌آید بلکه ادعاهای مجموعه غرب را هم زیر سوال برده و برای آنکه ایالات متحده بتواند از بحران کنونی عبور کند، به عربستان نیاز دارد. معتقدم افکار عمومی و جامعه ملل در روزهای آینده علیه ریاض موضع خواهند گرفت اما بحث اینجاست که به دلیل آنکه نفت و انرژی در وضعیت کنونی نظام بین‌الملل به یک معضل تبدیل شده، ایالات متحده از برخی مسائل با محوریت عربستان چشم‌پوشی خواهد کرد. توجه داشته باشید که اعمال تحریم علیه روسیه به افزایش بهای نفت در تمام دنیا و همچنین بهای بنزین در آمریکا دامن خواهد زد و در این میان ایالات متحده برای عبور از این بحران مجبور است با عربستان در برخی مسائل کنار بیاید که به نظرم سکوت در مورد اعدام‌های اخیر هم از همین موضوع نشأت می‌گیرد. بنابراین به‌رغم آنچه گفته می‌شود احتمالاً مجامع بین‌المللی و بسیاری از کشورها علیه ریاض موضع خواهندگرفت اما باید منتظر ماند و دید که تیم بایدن به‌رغم آنچه که در ضدیت با عربستان از خود نشان می‌دهد، چگونه علیه ریاض موضع خواهد گرفت.