نابغه فلسفه

اشکان صدیق: اول خرداد در تقویم جمهوری اسلامی ایران روز بزرگداشت ملاصدرا، صدرالمتالهین شیرازی نامگذاری شده است. صدرالمتالهین شیرازی از برجسته‌ترین فلاسفه اسلامی و صاحب مکتب فلسفی حکمت متعالیه است. صدرالمتالهین به عنوان فیلسوفی متاله و حکیمی شیعه با تکیه بر اصول و مبانی خاص حکمت متعالیه توانست تصویر جامعی از نظام هستی ارائه دهد که براساس آن انسان در پرتو اخلاق و توجه به اصول حکمت عملی می‌تواند سیر استکمالی خود را از حضیض ماده تا اوج تجرد بپیماید و به مرتبه نورانیت محض نائل آید. وی از شاگردان میرداماد و شیخ بهایی بوده و افرادی چون فیض کاشانی و عبدالرزاق لاهیجی از شاگردان معروف او به شمار می‌روند. او در شهرهای شیراز، قزوین، اصفهان و قم زندگی کرده و حدود 5 سال از زندگی‌اش را در روستایی به نام کهک نزدیک شهر قم گذراند. اصل اصالت وجود، اصل مدرج بودن وجود در درجات، اصل حرکت در جوهر اشیا، اصل تجرد خیال، اصل بسیط‌الحقیقه همه چیز، اصل حدوث جسمانی نفس به وسیله بدن، حدوث عالم و رابطه وجود و علم، از اصول و مبانی مکتب ملاصدرا به شمار می‌رود. او نظام خویش را در کتاب «الاسفار الاربعه» تبیین کرده است.  جریان علمی- سیاسی قرن چهارم هـ (قرن دهم مسیحی) به اسپانیا (اندلس) که دارای یک حکومت مسلمان مستقل از بغداد شده بود، راه یافت و در واقع به آنجا پناه برد و توانست با آزادی تمام رشد کند و فلاسفه و عرفا، کتب معروف، کتابخانه‌ای بزرگ، مدارس و حوزه‌های علمیه در آنجا به‌وجود آورد.  بخشی از این سرمایه کلان علمی و فلسفی پس از فتح مسیحیان به‌دست اروپاییان افتاد و بیشتر کتاب‌ها به کتابخانه‌های مهم دربارها یا کشیش‌ها یا مدارس آن زمان اروپا رفت و به لاتین ترجمه شد و سبب نهضت عظیم علمی در زمینه‌های حقوق، فلسفه، منطق، ریاضیات، فیزیک، شیمی، نجوم، پزشکی و حتی ادبیات، موسیقی، معماری و هنر شد و رنسانس را به‌وجود آورد.  در ایران فلسفه جای امنی یافته بود، اگر چه معمولا در همه جای کشورهای اسلامی حتی ایران از طرف فقهای غیرشیعی به فلسفه حمله می‌شد و غزالی معروف‌ترین آنهاست که مکتبی ضدفلسفی از خود باقی گذاشت ولی به حملات او خیلی زود پاسخ داده شد؛ هم علمای باطنیه که هدف اصلی این حملات غزالی بودند و هم فلاسفه، بویژه فلاسفه شیعه، زیرا با تفسیر درست خود از قرآن و متون اسلامی معتقد بودند فلسفه و تعقل یک فرزند از قرآن و حدیث و مورد قبول اسلام است و به‌ هیچ‌وجه با اصول اعتقادی اسلام و آیات قرآن مخالفتی ندارد. به ‌همین سبب هر یک از خطه‌های معروف ایران مانند خراسان، ری، اصفهان، شیراز و دیگر شهرها به نوبت محور و مرکز رشد و بالندگی فلسفه شدند؛ از جمله مثلا 200 سال پیش از ملاصدرا، شهر شیراز مرکز فلسفه و محل تجمع فلاسفه مهم بود و در زمان خود وی، اصفهان این مرکزیت را یافت و بعد از وی به تهران (ری)، قم و مشهد (طوس در خراسان) منتقل شد.