شلیک به نان

حذف ارز 4200 تومانی با انواع کلید واژه‌ها کلید خورد. سردرگمی و سراسیمگی در انتخاب نام و تراشیدن دلیل برای حذف یارانه‌ها هم خود از سِرهای درون خبر می داد. از جلوگیری از قاچاق کالا و سد بستن بر سیل کالاهای ارزان ایرانی به کشورهای همسایه (که در ادامه به افسانه بودن آن اشاره خواهد شد)، تا برقرار کردن عدالت و از انبار بیرون کشیدن تابلوی زنگ زده هدفمند کردن یارانه ها، هر چه بود، به جد و جهد بسیار کوشیده شد تا این داروی تلخ به انواع شیرین کاری¬ها به مردم تلخ کام خورانده شود.
جبران کسری بودجه دیده شد، اما ضربه‌ها و خطرات این طرح ناپخته دیده نشد، تا قرص نان کوچک سفره مردم با تیغی نو باز بریده شده و کوچک‌تر شود. گران شدن ارزاق، فشار مالی بر مردم و نارضایتی عمومی تازه از مطالع سحر این جراحی ناشیانه است. خطرهای بزرگتر در کمین نشسته اند تا یک به یک بیرون جهند و گره‌ها بر معیشت مردم اندازند. در حالی که خبر از کاهش سرمایه گذاری خارجی و داخلی در صنعت، نگرانی‌ها را نسبت به آینده صنایع ایران می آشوبد، تهدید رکود بر سر صنعت غذایی و شاغلان آن سایه تیره تری می اندازد. اما اهمیت صنایع غذایی در چیست؟
صنعت غذا چند کارکرد کلیدی دارد. با طولانی کردن عمر مواد غذایی و مدت زمان قابل نگهداری، از طریق فرآیند هایی مثل کنسرو سازی و فریز، می توان محصولات کشاورزی و دامی تولید شده را انبار داری و در بازه زمانی طولانی تری به بازار عرضه کرد. در نتیجه با تعدیل جریان عرضه محصولات خام به بازار، می‌توان قیمت مواد غذایی را در طول سال پایدار کرد و از سقوط قیمت در فصل برداشت و افزایش قیمت در فصل کمبود و تلاطم قیمت‌ها در فصول مختلف اجتناب نمود. به علاوه، با افزایش زمان انبار داری می توان محصول خام بیشتری تولید و به راحتی آنها را جا به جا و صادر و بازار های جغرافیایی دورتری را تغذیه کرد. در نتیجه صنایع غذایی امکان تولید کشاورزی/دامی را افزایش داده و به کاهش قیمت تمام شده و تقویت بازار مواد غذایی کمک می¬کند. همچنین صنایع غذایی با تنوع بخشی به تولید محصولات رنگارنگ از مواد خام محدود، هم کیفیت تغذیه، امنیت غذایی و سلامت عمومی را افزایش می‌دهد و هم به تولید ثروت و افزایش رفاه کمک می‌کند.
با حذف ارز ترجیحی و افزایش قیمت مواد اولیه مثل آرد، روغن، شیر و پروتئین، قیمت نهایی محصولات غذایی نیز افزایش پیدا خواهد کرد. در حالی که وضعیت معیشتی مردم ایران از قبل هم نامطلوب بوده، انتظار می رود مصرف محصولات غذایی در اقلامی مانند محصولات لبنی کاهش پیدا کرده و کالاهای کم‌تر ضروری مانند کیک و شیرینی حتی از سبد مصرف بسیاری از خانواده‌ها حذف شوند.با کاهش فروش، تولید و درآمد این صنایع نیز کاسته می شود. با ثابت ماندن بعضی هزینه ها مثل اقساط وام های دریافت شده و افزایش بسیاری از هزینه های سربار، همگام با تورم، تولید برای بسیاری از بنگاه ها غیر اقتصادی شده چاره ای به جز تعطیلی باقی نمی ماند. بیکاری نیروی کار و افزایش نکول بانک ها و ورشکستگی به صنایع غذایی محدود نخواهد ماند.


صنایع بالادستی صنعت غذا، مثل صنعت چاپ و بسته بندی نیز ضربه خواهند خورد و ضربه را به صورت دومینو وار به صنایعی بالادستی خود مثل پلاستیک و پتروشیمی انتقال خواهند داد.بخش کشاورزی و دامداری نیز متلاطم خواهد شد و با کوچک شدن حوض صنایع غذایی، جزر و مدهای قیمت محصولات کشاورزی و دامی، مستقیم به مصرف کننده نهایی منتقل خواهد شد.
ابعاد صنعت غذا کوچک نیست. صنایع غذایی در ایران با بیش از 5300 واحد تولیدی سهم 12 درصدی از کل صنعت کشور را در اختیار دارند و بیش از 320 هزار نفر (درگاه ملی آمار 1398) در این بخش مشغولند. در نتیجه ضربه به این صنعت، ضربه گرانی بر تن اقتصاد ایران خواهد بود.
صنعت غذا در ایران عمدتا خصوصی است. امکان راه اندازی در ابعاد کارگاه‌های کوچک و با سرمایه اولیه کم، ماشین آلات ساده‌تر و ارزان‌تر از سایر صنایع، تند مصرف بودن محصول، بالا بودن فروش و تضمین شده بودن بازار، باعث شده صاحبان کسب کار در این صنعت سرمایه گذاری قابل ملاحظه ای کنند. ضربه به این صنعت، بخش خصوصی را بسیار بیشتر از دولتیان خواهد آزرد. سِرّ بی‌خیالی دولتیان به عوارض جراحی‌شان هم شاید در همین باشد.
صنعت غذا از رنج های مزمن اقتصاد ایران در امان نیست. دشواری‌های مربوط به واردات مواد اولیه و قطعات، مدت زمان و حجم انبار داری مواد اولیه و قطعات یدکی را افزایش داده و قیمت نهایی را افزایش می دهد. دردسرهای مربوط به کسب مجوزهای تاسیس و تولید و درگیری با نهاد های هزار سر دولتی هم قصه پرغصه مکرر است. اما از صادرات نیز صنعت غذا طرفی نمی بندد. به ویژه بر اثر تحریم ها نقل و انتقالات بانکی و بیمه و ترانزیت بسیار دشوار شده چنان که برای صادرات دریایی به اروپا و آفریقا و آسیا، مجبور به بارگیری، تخلیه و بارگیری مجدد و صدور اسناد جدید در کشورهای حاشیه خلیج وجود دارد. در نتیجه بازار های در دسترس، عمدتا محدود به چند کشور همسایه با ترانزیت زمینی شده است.
اما آیا در همین کوره راه باقی مانده صادرات هم توفیقی حاصل شده؟ به گواه آمار ظرفیت تولید ماکارونی در ایران حدود یک میلیون و دویست هزار تن است. حدود 750 هزار تن از این ظرفیت فعال است. در سال گذشته (1400) صادرات ماکارونی ایران در حدود سی هزار تن بوده که خود به نسبت به سال گذشته نصف شده است. در حالی که صادرات ماکارونی ایران در سال میلادی 2020، در حدود سه میلیون دلار از بازار حدود 12 میلیارد دلاری صادرات ماکارونی جهانی بوده، کشور ایتالیا با 3.6 میلیارد دلار رتبه اول و همسایه ما ترکیه رتبه چهارصادرات ماکارونی جهان را به دست آورده و رتبه ایران بهتر از 75 نبوده است. در حالی که کمتر از 5 درصد تولیدی ماکارونی ایران و آن هم عمدتا به عراق صادر شده، طوری جار و جنجال درست شده که گویی ایران تامین کننده همه مواد غذایی کشور های همسایه خود است! ایران در گذشته به آفریقا و اروپا هم ماکارونی صادر می کرده که بر اثر مشکلات ناشی از تحریم ها از تمامی این بازارها هم جا مانده است (منبع: تسنیم، ایرانیکو و روستا نیوز). با این وصف صنایع غذایی ایران نه در بازار داخل و نه در صادرات گریزگاهی نخواهد یافت.
بی‌انصافی است اگر از مصیبت وارد آمده بر صنعت غذا صحبت کنیم و از ضربه به صنف مواد غذایی سخن نگوییم. بسیاری از صاحبان سرمایه خرد و عمدتا هم جوان در بخش‌های خدماتی اصناف غذایی مشغول به کارند. سرمایه‌های خردی جمع شده و بیرون بر، آشپزخانه، شیرینی فروشی یا نانوایی به راه افتاده و افراد بسیاری را مشغول کرده. با گران شدن مواد غذایی، ضربه دوچندانی به صاحبان این اصناف وارد آمده، با کاهش درآمد، کوچک شدن و تعطیل شدن واحدهای اصناف و بیکاری کارگران آنها از پی خواهد آمد و سرمایه گذاران نیز متضرر خواهند شد. تا به این لحظه دولت هیچ برنامه ای برای جلوگیری از ضربه به این اصناف ارائه نکرده و در چنته خالی دولت هم نشان امیدی برای حمایت از آنها وجود ندارد.
درنهایت بازنده بزرگ این طرح مردمند که بهای دولت حجیم و کم بازده ایران را می‌دهند. تامین کسری بودجه از نان شب مردم اقدامی غیر اخلاقی است که سلامت و آینده مردم را تهدید می‌کند. هنوز توزیع رایگان یا سوبسید دار لبنیات و مواد غذایی در بین دانش آموزان از خاطره نسل جوان و قدیم پاک نشده. آیا مردم ایران به یکباره روئین تن شده و به تغذیه کامل نیاز ندارند؟ گران شدن مواد غذایی به ویژه لبنیات و پروتئین در کوتاه مدت اثراتی مثل بیکاری و فقر دارد و در طولانی مدت سلامت نسل‌های آینده را تهدید می کند. بهتر است دولت ایران، دوای مذاکره نکردن و ریاضیت‌‌های اقتصادی را در لاغر کردن سازمان دولت و نه لاغر کردن مردم بجوید.
علیرضا کارگر