درسی که متروپل به ما داد

مرضیه موسوی – شهروند آنلاین؛  چالش‌ها و سختی‌های عملیات در متروپل ابعاد مختلفی داشت؛ از چالش‌های فنی آواربرداری گرفته تا کنترل‌وهدایت کمک‌های داوطلبانه و حتی حمایت روانی بازماندگان این حادثه.

«علی پهلوان» معاون امدادونجات هلال‌احمر استان خوزستان می‌گوید: «حادثه‌ای که در متروپل با آن روبه‌رو بودیم شاید چیزی حدود 40 درصد با حادثه پلاسکو شباهت داشت. یکی از این تفاوت‌ها، در نوع سازه بود. ما با ترکیبی از بتن و فولاد روبه‌رو بودیم.

رشته‌های درهم‌تنیده فولادی، بتن‌های سنگین را در خود نگه داشته بود و بعد از ریزش ساختمان، بتن‌ها از این رشته‌ها آویزان بودند و هر لحظه امکان فرو ریختن دوباره آن بود. از طرفی در متروپل به دلیل ناپایدار بودن بخش‌های باقی مانده‌ سازه احتمال ریزش کامل ساختمان هم وجود داشت و جان صدها نفر از تیم‌های عملیاتی در پای ساختمان در خطر بود.»



ساختمان 10 طبقه‌ای با وسعت متروپل، در کوچه‌ها و خیابان‌های کم‌عرضی ساخته شده بود که دسترسی خودروهای سنگین و امدادگران را به آن با مشکل مواجه کرده بود. برای همین مسئول مدیریت بحران تصمیم به تخلیه چند خانه همجوار با آوار را گرفت تا مسیر دسترسی به این کوچه‌ها و محل حادثه هموارتر شود.

پهلوان می‌گوید: «آوار به صورت لایه‌های کیک، روی هم سوار شده بود. از طرفی دسترسی به محل حادثه هم چندان راحت نبود. به‌خصوص در روزهای اول که تلی از آوار وسط کوچه را پر کرده بود. با این حال در این عملیات تجهیزات و ماشین‌آلات کارآمدی در اختیار تیم‌های عملیاتی بود. چون آبادان شهری صنعتی است و امکانات مختلف این مراکز صنعتی بزرگ برای کمک به روند عملیات در اختیار مدیریت بحران قرار گرفته بود.»

به گفته معاون امدادونجات هلال‌احمر خوزستان، آنچه در آواربرداری زلزله کرمانشاه به تجربه‌های امدادگران اضافه کرده بود، در آواربرداری متروپل هم کارآمد بود و شباهت جنس و نوع سازه این امکان را میسر می‌کرد.

 

پشتیبانی عملیات

«حمید قناعتیان»، مسئول امدادونجات شهر آبادان است. این مدرس و مربی امدادونجات، این روزها به آنچه در متروپل رخ داده بیش از روزهای قبل فکر می‌کند؛ حالا که اغلب تیم‌های امدادی مهمان به استان خود برگشته‌اند و کار عملیات به امدادگران استان و شهرستان سپرده شده است، می‌گوید: «همیشه در تدریس و صحبت از نکات مهمی که در عملیات می‌تواند موثر باشد، به توانایی و مهارت بچه‌ها در استفاده از ابزارها تاکید می‌کنیم.

در این حادثه آنچه مشاهده کردیم این بود که وجود تجهیزات متعدد با کاربردهای مختلف چقدر می‌تواند در پیشبرد عملیات موثر باشد.» او گرمای این روزهای آبادان را از چالش‌های پیش روی تیم‌های امدادی می‌داند که با پشتیبانی تیم‌های حاضر در محل حادثه، برطرف شده بود.

قناعتیان می‌گوید: «کمک‌های مردمی زیادی به خیابان امیری می‌رسید. طبق برنامه‌ریزی‌های ما فضایی مناسب برای استراحت امدادگران فراهم شده بود که حداقل در زمان ریکاوری بتوانند از گرما دور باشند، اما می‌دیدیم که در پای آوار ساختمان متروپل، هر امدادگری که از ساختمان بیرون می‌آمد توسط تیم‌های پشتیبانی از او استقبال می‌شد.

آب خنک، یا شربتی که مردم برای امدادگران آورده بودند و درست در سخت‌ترین شرایط به دست‌شان می‌رسید، بزرگ‌ترین دلگرمی و بهترین روش برای ریکاوری این بچه‌ها بود.»

او قدردانی خانواده‌های قربانیان حادثه متروپل از تیم‌های امدادی را مهم‌ترین دلگرمی این روزهای امدادگران می‌داند که با صحنه‌های تلخ‌ودردناک و تکان‌دهنده‌ای در این حادثه روبه‌رو بودند.

ازدحام جمعیت غیرعملیاتی در اطراف محل حادثه، روند امدادرسانی را با مشکلاتی روبه‌رو کرده بود. با این‌حال به گفته قناعتیان، امدادگران با صبر و شکیبایی مردم را به ترک محل حادثه دعوت می‌کردند. او می‌گوید: «مدیریت اندوه ‌و شوکی که به مردم آبادان وارد شده بود هم در برخورد با مردم حاضر در محل حادثه تحت‌تاثیر قرار می‌گرفت. مردم در آن لحظات نیاز به همدردی داشتند و امدادگران ما، این کار را تا آخرین روزی که مردم در محل حادثه حضور داشتند، انجام دادند. برای همین ما همدردی و همراهی خوبی از طرف مردم در این عملیات دیدیم.»

نبود آمار دقیق

با وجود نیروهای امدادی متعدد و تجهیزات کافی در محل فاجعه متروپل، امدادگران با چالش‌ها و مشکلات زیادی روبه‌رو بودند. یکی از مهم‌ترین چالش‌ها، نبود اطلاعات دقیق از تعداد افراد مانده در زیر آوار بود. «مهدی بنی‌رشید» که 10 سال از فعالیت او در هلال‌احمر خوزستان به عنوان امدادگر می‌گذرد، می‌گوید: «اینکه نمی‌دانستیم باید دقیقا دنبال چندنفر و در کجا بگردیم، برای تیم‌های امدادی و عملیاتی چالشی بزرگ بود. برای همین هم با وجود اعلام پایان عملیات در روزهای گذشته، ماموریت همچنان ادامه پیدا کرد.»

آواربرداری در برخی از مراحل که احتمال رسیدن به پیکر یا فرد زنده وجود داشت، به کمک دست و با بیلچه‌های کوچک انجام می‌شد و از بیرون از محدوده عملیاتی این‌طور به نظر می‌رسید که آواربرداری با سرعت کمی انجام می‌شود؛ موضوعی که به گفته این امدادگر باعث تحمیل فشار به تیم‌های عملیاتی بود.

ناپایداری سازه نیمه‌خراب شده متروپل و امکان فرو ریختن بقیه این ساختمان، با وجود مقاوم‌سازی، بارها تیم‌های عملیاتی را از دل ساختمان به بیرون فراخواند و دوباره عملیات از سر گرفته شد. انجام ماموریت طولانی‌مدت در چنین شرایط پرریسکی، از سختی‌های دیگر این عملیات بود.

بنی‌رشید می‌گوید: «قبل از وقوع حادثه، در طبقات زیر زمین همین ساختمانی که جان تعداد زیادی از همشهریانم را گرفت، گزارش‌هایی از آبگرفتگی وجود داشت، اما آن را با دستگاه تخلیه کرده بودند بدون اینکه اقدام دیگری برای افزایش مقاومت ساختمان کنند.

بعد از ریزش ساختمان هم شاهد این بودیم که دوباره در طبقات زیر زمین آب جمع شده و همین کار را سخت‌تر می‌کرد. پی ساختمان ناپایدار و سست بود و هرلحظه امکان داشت دوباره فرو بریزد. با این وجود غیرت بچه‌های امدادگر و تیم‌های عملیاتی اجازه نمی‌داد ماموریت را ترک کنند.

خانواده‌های چشم‌انتظار را در هر گوشه‌ای از شهر می‌شد دید. برای اینکه حادثه دومی رخ ندهد، تدابیر خوبی دیده شده بود و ساختمان دائم رصد می‌شد. بارها ما را از داخل ساختمان به بیرون فرا خواندند چون احتمال ریزش ساختمان وجود داشت و ممکن بود حادثه دوم سه برابر حادثه اول تلفات داشته باشد.»

 

اندوه و خشم خانواده قربانیان

در کنار تیم‌های امدادی و عملیاتی، اعضای تیم‌های سحر هم از نخستین روز حادثه در کنار مردم داغدار و خانواده‌های جانباختگان بودند.

«لیلا مرشد بهبهانی» که تجربه حضور در حوادث مختلفی را به‌عنوان عضو تیم سحر داشته، می‌گوید: «حتی ما در تیم‌های سحر هم در متروپل با نوع دیگری از مسأله مواجه بودیم. در حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله، بازماندگان خیلی راحت‌تر با موضوع کنار می‌آیند چون آن را کار قضاوقدر می‌دانند.

یا حتی در حوادث انسان‌سازی که ناشی از تسامح نیست، مردم واکنش دیگری دارند. در متروپل مردم علاوه بر شوک از دست دادن همشهریان و خانواده خود و غم‌واندوهی که از این فقدان تجربه می‌کردند، دچار خشم هم بودند. برای همین حتی نزدیک شدن به افراد متاثر از حادثه هم کار سختی برای ما بود، اما با ایجاد فضایی امن و جلب‌اعتماد این افراد توانستیم کمک‌های زیادی به بهبود شرایط روحی‌وروانی خانواده‌های داغدیده کنیم.»

//پایان پیام

ماجرای کمک‌های داوطلبانه مردم در آوار متروپل؛ مثل روزهای جنگ کنار سربازان وطن بودیم