تفكيك زباله از مبدا تنها راه‌حل معضل پسماند

اگر چند روز فقط چند روز شهرداري از جمع‌آوري زباله‌هاي شهري سر باز زند چه اتفاقي مي‌افتد؟ جواب مشخص است ديگر ادامه زندگي در آن شهر غيرممكن مي‌شود. زباله‌هايي كه هر روز توسط ميليون‌ها خانواده توليد مي‌شوند و گريزي هم از توليد آنها نيست و متاسفانه فرهنگ مصرف‌گرايي و اسراف نيز بر شدت آن افزوده است. اما شهرداري اين زباله‌ها را در مكاني در دل طبيعت دفن مي‌كند. نگارنده اين سطور تقريبا هفته‌اي يك بار از منطقه برمشور كه سايت دفن زباله شهرداري شيراز در آنجا قرار دارد، عبور مي‌كنم. تقريبا زمان عبور ده تا پانزده دقيقه‌اي طول مي‌كشد در اين زمان كوتاه بوي تعفن سايت دفن زباله به ‌شدت رانندگان را آزار مي‌دهد كه علاوه بر اثرات زيست محيطي، وجهه خوبي براي شهر تاريخي شيراز نيست. اما آلودگي زيست محيطي اين زباله‌ها و شيرابه‌‌هاي آن نيز بسيار خطرناك و زياد است تا جايي كه زندگي تا شعاع چند كيلومتري سايت‌هاي دفن زباله غيرممكن مي‌شود، اما مشكل دفن زباله به شكل فعلي فقط اينها نيست در همين سايت دفن زباله شيراز در سال 1392 بر اثر حادثه و آتش‌سوزي 7 نفر از كارگران و نيروهاي خدوم شهرداري و آتش‌نشاني شيراز متاسفانه جان باختند . وضعيت در سراسر كشور همين است و شايد بدتر. سوزاندن زباله نيز عذر بدتر از گناه است، چون زباله‌اي كه مي‌شود با بازيافت دوباره به چرخه توليد بازگرداند با سوزاندن از بين رفته و موجب آلودگي شديد هوا و عوارض بعدي آن براي محيط زيست مي‌شود.  اما به هر حال دفن زباله بدين شكل تا ابد نمي‌تواند ادامه يابد و تفكيك از مبدا، بازيافت حداكثري و كاهش توليد موادي كه سخت بازيافت مي‌شوند تنها راه‌حل معضل پسماند است، راهي كه اكثر كشورهاي توسعه‌يافته جهان مانند كانادا، فرانسه، آلمان، اتريش و فنلاند سال‌ها پيش رفته و معمولا دفن زباله را به صفر رسانده يا به صورت چشمگيري كاهش داده‌اند. بايد با مديريت صحيح و فرهنگ‌سازي، سياستگذاري‌هاي صحيح، برنامه‌هاي مدون و مناسب و آموزش مردم از طريق رسانه‌هاي گروهي در عمل به مسووليت اجتماعي و اخلاقي در اين خصوص و   همچنين تصويب قوانين و مقررات، كارساز و موثر درخصوص تفكيك از مبدا به عنوان گزينه مقدم مورد تاكيد قرار گرفته به شكلي كه هر خانه به عنوان يك كارگاه تفكيك زباله عمل كرده كه اين خود موجب كاهش توليد زباله و هزينه‌هاي بعدي شده و همچنين باعث درآمدزايي براي خانوارها شده كه جا دارد دولت با اعمال سياست‌هاي مالياتي و عوارضي و خريد زباله‌هاي قابل بازيافت از شهروندان و تشويق‌هاي ديگر به زباله به عنوان يك فرصت براي توليد و اشتغال نه به عنوان يك چالش نگاه كرده كه در اين صورت زباله‌گردي و جمع‌آوري زباله، خصوصا توسط كودكان كه متاسفانه اين روزها به علت مشكلات اقتصادي رواج زيادي دارد و بعضا اين كودكان فقط در قبال بخور نميري نان اين كار را براي اشخاص ديگر انجام مي‌دهند، نيز از بين مي‌رود. 
به نظر مي‌رسد دولت خصوصا شهرداران و دهياران در اين زمينه وظيفه خطيري برعهده دارند، اميد كه به وظيفه خود عمل كنند.