دستور 26 ساله  و ظرفیت های فردوسی

«من موافقم که از «فردوسی» تجلیل شود، شاهنامه تجلیل شود و حکمت فردوسی استخراج گردد تا همه بدانند که این حکمت، اسلامی است یا غیر اسلامی. این بزرگداشتی هم که برگزار شد، اصلاً به دستور و خواست من بود؛ منتها چون اواخر ریاست‌جمهوری‌ام بود، به آقای مهندس «حجت» گفتم که دنبال نمایید و فردوسی را بزرگ کنید. فردوسی باید هم بزرگ شود. فردوسی در قلّه است. امیدواریم کم‌کاری – که دوستان اشاره کردند – گریبان ما را نگیرد تا حکمت فردوسی را بیان کنیم.» این جملات بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای انجمن اهل‌قلم در بهمن‌ سال 1381 است. پیش‌از آن نیز ایشان طی سفری که به مشهد مقدس داشتند در قالب یادداشتی در 19 تیرماه 1375 که مصادف با  این روزهاست،  تأکیدات مشخصی درزمینه رسیدگی به وضعیت آرامگاه فردوسی داشتند. یادداشتی که 26 سال از زمان نگارش آن می‌گذرد. عظمت حکیم ابوالقاسم فردوسی تا حدی است که رهبر انقلاب همزمان برضرورت آبادانی محیط آرامگاه فردوسی و پرداختن به  حکمت‌های شاهنامه فردوسی و هویت سازی آن  تأکیداتی داشته‌اند بنابراین مسئولان باید به هر دو جنبه موضوع توجه داشته باشند. جنبه‌های هویت ساز شاهنامه فردوسی،  مولفه‌های هویت ملی اعم از دین، زبان، تاریخ،  اساطیرو. .. را در خود دارد.  به ویژه آن که حکیم بزرگ توس در اثر سترگ خود سعی وافری در صیانت از حریم زبان فارسی  داشته است.  فردوسی خردورزی و دینداری را اساس و بنیاد هویت و فرهنگ ایرانی می‌داند  و نگرش حاکم بر شاهنامه دوری از افراط و تفریط و تعصب و تحجر است. شخصیت‌های شاهنامه از سیاوش که پای در آتش می‌گذارد تا پاکی خود را  از تهمت گناه عیان سازد تا حیا و پاکدامنی زنان شاهنامه و حکمت  رستم و  شجاعت سهراب  همه می‌تواند نمونه‌هایی قابل اتکا برای مخاطب امروزی باشد. مجموعه این آموزه‌ها وقتی اهمیت دو چندانی می‌یابد که فضای هویت ستیزانه به ویژه علیه نسل جوان کشور به طور جدی و در قالب جنگی نرم دنبال می‌شود. شاهنامه در طول تاریخ، نقشی هویت ساز داشته  و قطعا تولید آثاری فاخر و ‌دوراز بزرگ نمایی‌های معمول، در مسیر معرفی و بهره‌گیری هر چه‌بهتر ازکارکردهای این  شاهکار ملی  باید به جد دنبال شود. جدای از جنبه‌های نرم افزاری شاهنامه،  قطعا  احیا و رسیدگی مناسب  به فضای آرامگاه و ایجاد محیطی  سزاوار برای حکیم توس در تکمیل پازل  معنایی شاهنامه  موثر است. طبق آن چه «کرزن» سیاستمدار انگلیسی در تاریخ نگاشته، مزار فردوسی تا حدود سال ۱۲۵۴ قمری هویدا بوده اما پس‌ازآن، همان گنبد کوچکی هم که بر مزار نصب‌شده ازمیان‌رفته و مزار فردوسی به گندم‌زار تبدیل‌شده است. در عصر ما نیز  کم کاری‌هایی از سوی برخی مسئولان در آبادانی محیط آرامگاه فردوسی وزنده نگه‌داشتن اثر فاخر این حکیم فرزانه وجود داشته  است.    البته نباید از انصاف دور شد چرا که  مسئولان  مربوط کارهای قابل تاملی نیز در زمینه احیای آرامگاه فردوسی  انجام  داده‌اند اما قطعا این میراث گران سنگ  ظرفیت‌های  بالقوه بسیاری دارد که باید به عرصه عمل درآید. یقیناً مسئولان امر برای رسیدگی به فضای آرامگاه  باید اقداماتی در زمینه رفع مزاحمت‌های فیزیکی، حفاری معادن غیرمجاز در حریم تاریخی ، فعالیت شن‌شویی‌ها و تردد کامیون‌های سنگین،  مسئله  دکل‌های برق فشار قوی، ثبت جهانی آرامگاه فردوسی،  تثبیت ردیف بودجه ملی،  رفع نازیبایی‌ها در ساخت و ساز ساختمان‌ها و بیابان‌های اطراف آرامگاه، آموزش  مردم منطقه برای بهره‌ گیری هر چه‌بهتر از فرصت‌های حضور بازدیدکنندگان این محل  با راه‌اندازی مشاغل مرتبط با گردشگری، ایجاد جذابیت درآمدی برای سرمایه‌گذاری در این منطقه توسط سرمایه گذاران و هر اقدام دیگری که این محل را به مکانی درخور شأن حکیم ابوالقاسم فردوسی تبدیل کند، انجام دهند. طی سال‌های گذشته جدا بودن توس از منطقه منفصل شهری جزو اصلی‌ترین بهانه‌هایی بود که برخی مسئولان، این موضوع را از مهم‌ترین دلایل کندی اقدامات عملیاتی خود برای اجرای طرح‌ها معرفی می‌کردند.  همان طور که گفته شد  ،با این که  طی این سال‌ها مسئولان ذی ربط اقداماتی را در راستای احیای توس  انجام داده‌اند  اما نگاهی به روند  زمان بندی  این اقدامات  این نگرانی را ایجاد می‌کند که فرایند کند و لاک پشتی  سیاست گذاری و  اجرا در حوزه مسائل احیای توس همچنان ادامه داشته باشد.  اگرچه تصویب بودجه‌هایی مانند بودجه 140 میلیارد تومانی امسال برای عمران منطقه توس و ارائه طرح‌هایی از سوی   اداره کل میراث فرهنگی  استان و شهرداری در این زمینه امیدوار کننده است اما نگاهی به این فرایند به خوبی دلیل این نگرانی را نشان می‌دهد؛ از زمان بازدید رهبر انقلاب از توس و دستور تاریخی ایشان 17 سال طول کشید تا در سال 91 الحاق توس به حوزه خدماتی شهرداری مشهد تصویب و سال بعد هم ابلاغ شود. هفت سال هم زمان سپری شد تا طرح راهبردی توس به عنوان طرحی بالادستی برای انجام اقدامات بعدی تدوین و در نهایت در سال 1400 به استانداری خراسان رضوی ابلاغ شود، بماند که در این سال‌ها جلسات شورای ملی احیای توس به عنوان بالا‌ترین نهاد مرتبط با این موضوع هم به صورت بسیار نامنظم و گاه با تعطیلی‌های چند ساله  برگزار می‌شود و اکنون با همه این کش و قوس ها  و پس از ابلاغ طرح راهبردی توس تهیه طرح تفصیلی توس توسط مجری روی میز است که طبق وعده باید در 1402 به پایان برسد. حالا با ابلاغ طرح راهبردی توس آیا  می توان امیدوار بود که این ماراتن درنهایت با تهیه و تصویب طرح تفصیلی منطقه توس بتواند عقب ماندگی‌های چند ساله در این زمینه را جبران کند و این امید را زنده نگه دارد که پس از سال‌ها کش‌وقوس، آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی، به جایگاه در خور  تبدیل شود؟